داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

تولد....

 

 

  زندگی یک موهبت است یا یک عذاب یعنی اینکه انسان وقتی متولد می شود به او یک موهبت عطا می شود و یا مانند همان جریانی که در بدو خلقت اتفاق افتاد و ادم و حوا در حقیقت با اخراج از بهشت به زمین تبعید شدند نوعی مجازات است ادمها وقتی به این دنیا پا می گذارند و در حقیقت موجود می شوند این حیات برای انها چه مفهومی دارد....می شود از دید همان باورها و طرز فکرهایی که از دوران کودکی با ما بوده و پدران و مادران ما برایمان گفته اند به این سوال نگاه کرد  باورهایی که در ان همه چیز روشن و واضح است و به همه سوالات به خوبی و مفصل همراه با جزییات جواب داده شده ... ولی می شود کمی در موردش بیشتر فکر کرد دکتر شریعتی  می گوید اگر بخواهی چیزی را دقیق درک کنی بهتر است همه پس زمینه های ذهنیت را در ان مورد کاملا پاک کنی و دوباره به ان پدیده نگاه کنی انوقت ممکن است به نتیجه برسی که البته این کار مشکل است چون معمولا ادمها در دنیای ذهنی خودشان گیر می کنند و اسیر همان مفاهیم و تفاسیری هستند که از بدو کودکی در ذهنشان فرو رفته و تدریجا این مفاهیم رسوب کرده و تبدیل به سنگی خارا و سخت شده که تکان دادن ان نه غیر ممکن بلکه بسیار مشکل است که کار هر کسی نیست و اساسا راحت ترین راه اطاعت است و معمولا مشکل وقتی پیش می اید که سرو کله سوال و شبهه پیدا می شود انوقت است که ارامش انسان بهم می خورد چون اگر برای سوالات و شبهاتش جواب متفاوتی پیدا کند ممکن است مجبور شود برای پذیرشش هزینه بدهد هزینه ای که نظم و ارامش زندگی او را بهم بزند......

من می گویم گاهی قضاوت مشکل می شود اوریانا فالاچی خبرنگار و نویسنده معروف ایتالیایی کتابی دارد به "نام زندگی جنگ و دیگر هیچ" که گزارشات و خاطرات او از جنگ ویتنام است که کتابی بسیار خواندنی و اموزنده است که البته من این کتاب را در دوران نوجوانی خوانده ام یادم می اید او خاطره ای از یک جوان تقریبا بیست ساله ویت گنگ که توسط ارتش ویتنام جنوبی به اسارت درامده می گوید ویت گنگ ها زندگی سختی را در جنگل ها می گذراندند یعنی غذای روزانه انها فقط یک مشت برنج ساده بود که روی برگی می ریختند و به انها می دادند و در شرایطی بسیار سخت و مواجهه با انواع بیماریهای جنگلی با امریکایی های تا دندان مسلح و ارتش ویتنام جنوبی بسختی می جنگیدند و اغلب هیچ گاه خانه و خانواده خودشان را نمی دیدند تا کشته شده و یا بر اثر بیماری بمیرند فالاچی فرصتی پیدا کرده و کمی با ان جوان صحیت می کند و از جمله ازاو می پرسد در این بیست  سال زندگی ایا خاطره خوشی هم داشته ای که لذتی در ان باشد؟ او کمی فکر می کند و می گوید یکبار یک اپارات برایمان اوردند و یک فیلم در مورد اموزشهای نظامی برایمان نشان دادند که جالب بود و چند ماه پیش هم بعد از مدتها دسته ما از اطراف خانه مان رد می شد که به خانه رفتم مادرم را دیدم و او هم یک مرغ در خانه داشت او ان مرغ را سر برید و غذایی برایم درست کرد و با هم خوردیم و بعد هم که می خواستم بروم او گریه اش گرفت و مرا بوسید و من دیگر او را ندیدم ......تمام خاطرات شیرین او در همین دو خاطره کاملا معمولی و حتی شاید تلخ خلاصه می شد ان جوان چند روز بعد توسط ارتش ویتنام جنوبی شکنجه شده و اعدام می شود.....

زندگی برای ان جوان چه مفهومی داشته ایا برایش نعمت بوده یا عذاب؟  شعار دادن اسان است اولین کارکرد شعاراین است که شما را از فکر کردن ازاد می کند چون همه چیز را در چند جمله تند نتیجه گیری کرده و تکلیف را روشن می سازد همانطور که او هم در مصاحبه با فالاچی می گوید چون در مغزش فرو کرده بودند به درست و غلط بودنش هم کاری نداریم ولی اگر واقع گرا باشیم شاید زندگی چیزی برای او به جز عذاب نداشته و یا ان زن سوری که خانه اش در بمباران خراب می شود و مجبور به مهاجرت می شود و در راه اروپا شب هنگام فقط در چند کیلومتری مقصدشان یونان قایقشان واژگون می شود و شاهد غرق شدن دو پسر خردسال و دختر چند ماهه اش و همسرش در اب های یخ زده است....زندگی برای او چه مفهومی دارد؟ من می گویم سخت است که از جانب او سخن بگوییم ......

البته زندگی برای همگان اینگونه نیست باراک اوباما رییس جمهور امریکا دو دختر زشت و سیاه دارد! وهمانطور که می دانید انها در کاخ سفید زندگی می کنند در بین انبوهی از خدمتکاران و نگهبانان که در خدمت انها هستند موقع مسافرت با یک بویینگ 747 شخصی که داخلش مانند یک اپارتمان لوکس است مسافرت می کنند و سوار اتوموبیلی می شوند که نه تنها ضد گلوله است بلکه حتی اگر مورد اصابت موشک ضد تانک هم قرار بگیرد به سرنشینانش اسیبی نمی رسد اینده انها هم کاملا تضمین شده است مانند جورج بوش پدر که خودش رییس جمهور امریکا بود و تمامی پسرانش هم یا رییس جمهور شدند یا کانیدای ریاست جمهوری و یا فرماندارایالت های مهم امریکا دختران اوباما هم احتمالا در دانشگاههای خوب جهان تحصیل خواهند کرد و در اینده سناتور و یا شاید رییس جمهور شوند و نهایتا زندگی رنگی و مرفهی خواهند داشت....

وقتی متولد می شوی نمی توانی تعیین کنی که پدرو مادرت در کاخ سفید زندگی کنند و یا در سوریه در زیر بمباران و موشک و با هزار بذبختی با مصیبت.....دو نفر در رختخواب با یکدیگر همخوابه می شوند یا برای لذت یا برای ارضای غریزه و شاید هم از سر تکلیف و وظیفه ای کسالت اور و تکراری....انها در این رابطه گاها ناخواسته انسان سومی را به این دنیا می فرستند و در همان ابتدا انبوهی از اجبارها بر او تحمیل می شود پدر و مادرش محل زندگیش ساختار روانی و ژنتیکش احتمالا فرهنگ و دین و مذهبی که در اینده خواهد داشت  گفته می شود انسان مختارمتولد می شود در حالیکه در همان ابتدای تولد انبوهی از جبرها بر او تحمیل می شود و البته گفته می شود انسان می تواند نهایتا سرنوشت خودش را با تلاش و همت به دست بگیرد  که البته انکار ناپذیر است ولی پس عدالت چه می شود؟ مثل این می ماند که دونفر دونده ماراتن با هم مسابقه بدهند یک نفر از کیلومتر صفر شروع کند و دیگری از کیلومتر 40! شاید ان دونده اول هم بتواند برنده شود ولی احتمالش ضعیفتر است و رنجی هم که می برد قابل مقایسه نیست....

قطعا اشکال از افرینش و افریدگار نیست اشکال از کسانی است که قرار است ما دنیا و زندگی را از پشت عینک انها ببینیم و این عینک هاست که نمی تواند به سوالات ما جواب دهد مگر نه شاید همه چیز روشن باشد برای همین شاید لازم باشد برای کشف حقیقت عینک ها را زمین بگذاریم و عالم را از دریچه واقعیت ببینیم.....

این ها را گفتم که بگویم امروز 8 اردیبهشت تولد من است و همچنان که می دانید روز بزرگی در تاریخ بشریت محسوب نمی شود! فقط شاید برای من مهم باشد که به خودم و زندگی و روزگار کمی بیشتر فکر کنم و اینکه در زیباترین  شگفت انگیزتری و سحرامیز ترین ماه سال متولد شده ام ....

مردها به این سن و سال که می رسند شاید کمی سرشان خلوت شده باشد! و معمولا تارهای سفید موهایشان قابل مشاهده است و البته دل خودشان را به این خوش می کنند که شاید چند تار سفید حتی جذابترشان کند! نگاهی به پایین که می اندازند با یک شکم قلمبه مواجه می شوند! و سرشان را با نارضایتی تکان می دهند چون لامصب یا اب نمی شود و یا اب شدنش کلی مصیبت دارد که خوشبختانه من از این فقره راحتم چون تا این ساعت که با شما صحبت می کنم با این که اهل رژیم نیستم شکمم صاف است و برجستگی ندارد از اینده هم خبر ندارم!.....

زندگی خوب است می تواند شیرین هم باشد و اگر همتی باشد می تواند هیجان انگیز هم باشد.......

 

نظرات 26 + ارسال نظر
من که میخوام برم پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 14:29

سلام
با آرزوی سلامتی و شادی و موفقیت برای شما
امیدوارم همیشه سالم و سربلند و پیروز باشید
دست رو دلم نذار میخوام برم اونور آب !
بگم چرا؟ اینجا استخدام رسمی یک سازمان بزرگ هستم. میتونم به راحتی روز ها رو بگذرونم و حقوقمو بگیرم. اما مشکل اینه که نمیتونم راحت بشینم! حتما باید یه کاری انجام بدم. کار واقعی. نه مدل حفاری خیابونا که هر چند وقت یکبار اسفالت رو میشکافن و حفر میکنن و یه لوله ای کابلی میذارن توش و دوباره اسفالت میکنن و دو ماه بعد دوباره ... کار اداره ما همینه. هر چی بگی آقا من (به جای صبحانه خوردن و وبگردی و تلفن زدن در محل کار)، مطالعه و تحقیق کردم این راه رو بریم هم خیر دنیا توشه هم آخرت، میبینی کمتر درکت میکنن. عادت کردن به کندن اسفالت های زبون بسته میبینم درسی خوندم و پایان نامه های
واقعی نوشتم حالا بد یا خوب براشون زحمت کشیدم اگر ازشون استفاده نکنم عمرمو هدر دادم.

درود بر شما
امیدوارم هر جا هستید خوشحال و موفق باشید و اگر کاری می کنید با برنامه ریزی باشد چون اگر شما موقعیت خوب شغلی و مالی دارید باید با مقوله مهاجرت محتاطانه برخورد کنید بخصوص اگر مقصد شما اروپا باشد.....

من که میخوام برم چهارشنبه 15 اردیبهشت 1395 ساعت 12:23

سلام
تولدتون مبارک
از خوندن نوشته هاتون لذت می برم
شالم و شاد وموفق و پیروز و سربلند باشید

درود بر شما
میشه بگی کجا میخوای بری

naria یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 21:54 http://nariaa.blogsky.com

یگم ؟یکم دیر نیست بگم تولدتون مبارک؟
این پست خیلی تاثیر گذار بود . منم خیلی فکر میکنم چرا ادما اینقدر متفاوت افریده میشن.
اقا مهرداد حالا شما فکر کن همون اوباما با یک جمله یک حرکت یه دستور میتونه کلی به زندگی همون زن سوری رنگ و لعاب بده.
نه شایدم به زندگی همه سوریا؟
در قبالش از دست اون زن چه کاری برمیاد؟

چرا والا خیلی دیره!
چه خبر احوال شما؟
خوشحالم که بعد از مدت ها کامنت شما را می بینم.....

مهروماه شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 14:06

سلام اقا مهرداد عزیز.با تاخیر تولدتون رو تبریک میگم .امیدوارم امسال یکی از بهترین سالهای پیش روتون باشه .به نظر من زندگی عرضش خیلی مهمتر از طولشه

درود بر مهروماه!
من هم معتقدم زندگی عرضش بهتراز طولشه البته بنده ملاحظاتی در مورد ارتفاع اون هم دارم که بماند تا بعد!
شاد باشید....

عطیه شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 09:03

تولدتون با تاخیر مبااااااااااارک. امیدوارم زندگیتون همونی باشه یا بشه که دلتون میخواد.
یادمه پستی هم درباره ملکه انگلیس و یک پیرزن نوشته بودید که مثل همین ما را فکری نمود متاسفانه جوابی برای این سوالات نیست و مجبورم ب همون فکر بسنده کنم

درود بر عطیه خانم دوست قدیمی....
البته اگه کمی بیشتر به این مسئله فکر کنیم خیلی چیزها زیر سوال میره مثل مفهوم "صواب" و "گناه "....
ممنون عطیه خانم همیشه شاد باشید....

ساناز جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 20:49 http://sanaz1359

سلام، تولدتون مبارک. حرفهای شما صحیح. فقط وقتی یک بچه به دنیا میاد حالا اهل هر کجایی باشه دو نفر هستند که قبل از تولدش دوستش دارن، دو نفرواسه دیدنش لحظه شماری میکنند، دو نفر با تمام مشکلات بچه داری با عشق به بچشون میرسند . میدونید که منظورم پدر و مادر هستند. خوشبختانه غریزه مادری و پدری هیچ ربطی به ملیت و مذهب نداره. گرچه که والدین بی مسئولیت هم هستند حالا در هر ملیتی با هر مذهبی.

درود بر ساناز خانم
ممنون دوست عزیز....
ببینید! در هندوستان صدها میلیون نفر در کنار خیابان متولد میشن در کنار خیابان زندگی می کنند در همون کنار خیابون هم می میرند در حالیکه از اولیه ترین نیازهای یک انسان مثل توالت هم محرومند! تا انجاییکه مجبورند در کوچه و برزن قضای حاجت کنند حمام ندارند و با همان شیر اب کنار خیابان خودشون را تمیزمی کنند بسیاری از انها به سن 50 سالگی نمی رسند چون نه غذای درست و حسابی دارند و نه بهداشت.....
انها هم پدر و مادری که دوستشون داشته باشند دارند ولی کاری از دستشون ساخته نیست....

بهروز جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 09:17

مهرداد خان تولدت مبارک . انشا... زندگی پر باری داشته باشی . برای من هم مفهوم زندگی چندان روشن نیست . دو تا فرزند هم دارم که خیلی خیلی دوستشون دارم . زندگیمون رو گرم و روشن کردند اما همیشه سوالم اینه که به دنیا آمدنشون آیا برای خودشون هم خوبه؟ اون هم تو دنیایی که سختی و رنجش معمولا بیشتر از خوشیهاشه . یا اینکه به دنیا آومدن چون ما میخواستیم زندگی خودمون رو گرم کنیم؟

درود بر بهروز خان....
من فک می کنم زندگی برای بچه های شما هم خوب خواهد بود چون همین که پدری دارند که از همین ابتدا این چنین به فکر اونهاست یعنی نصف راه را طی کرده اند....
حمایت خانواده نقش بسیار موثری در خوشبختی فرزندان داره و معمولا بچه هایی که از حمایت والدین اگاه و مسئولیت پذیر خودشون برخوردار باشند به شرط اینکه خودشون هم لیاقتش را داشته باشند یعنی نیمی از خوشبختی را کسب کرده اند تو نصف دیگه خودشون مسئولند و پدر و مادر دیگه وظیفه خودشونو انجام دادند....
به همراه خانواده همیشه شاد و سلامت باشید....

مرتضی پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 22:25

سلام
تولدتون را تبریک میگم. از خواندن این پست لذت بردم و انجایی که نوشته بودی اوبا دو دختر زشت و سیاه دارد بلند بلند خندیدم. ایام به کام.

درود به اقامرتضی
ممنون دوست عزیز.....
همیشه سلامت و شاد باشید....

سین پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 21:40

ممنون از جوابتون... چه خوب شد که پرسیدم و سوتفاهم پیش امده برام رفع شد.بله طنز نوشته ها تون جذابه و لی نوشته این دفعه تون خیلی طنز امیز نبود..البته من هم یه کم به این جور چیزا حساس هستم .نوشته ها و حرف هایی هم که حس کنم توهین به عرب و افغان و...هم باشه اذیتم می کنه .هرچند که نه سیاه هستم نه عرب و نه افغان ...و نه علاقه خاصی بهشون دارم.ببخشید دیگه..موفق باشید .

شاید نوشتن این تکه طنز احتیاج به توضیح داخل پرانتز داشت ولی من فکر می کردم خوانندگان با طرز فکر من آشنا هستند و احتیاجی به توضیح نیست. ....

آنا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 21:04

تولدت مبارک شاغلام جان!

ممنون دوست عزیز
البته بنده هنوز یه مهردادم!

مهسا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 19:50

وای، من همش چند روز نبودما...
تولدتون مبارککککککم
ان شالله ١٢٠ ساله پشین و به تمام خواسته هاتون برسید.
قطعا شما برای پدر و مادر و تمام کسانیکه دوستتون دارن یک دنیایید و همین کافیه!

درود بر مهسا خانم دوست عزیز
والا 120 سال یه کم زیاده ولی با صدتا موافقم!
همیشه شاد باشید....

سین پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 14:49

سلا م اقا مهرداد تولدتون خیلی خیلی مبارک.ان جمله تون راجع به دخترای اوباما چند روزه دلگیرم کرده . نوشتید"هم زشتند و هم سیاه"....؟؟؟؟توقعم از شما به خاطر نوشته هاتون بیشتر بود .زشت بودن انها نظر شماست و محترم.اما تحقیر افراد به خاطر سیاه بودن و نژاد شون...هضم اش برام مشکل بود .از شما توقع نداشتم.ببخشید اگر نظرم رو گفتم.

درود بر سین عزیز
راستش اگر شما خواننده دائمی این وبلاگ باشید من از کامنت شما تعجب می کنم! چون طنز و شوخی جزیی جدا نشدنی در تمامی نوشته های من است یعنی حتی در جدی ترین نوشته هایم هم نمی توانم از نوشتن تکه های طنز و کنایه ها اجتناب کنم و این سبک نوشتن من است و امیدوارم شما بخاطر این شوخی فکر نکنید بنده یک نژاد پرستم!
در ضمن شما بنده را تاکنون ندیده اید ولی جهت اطلاع باید بگویم من خودم هم کاملا سبزه رو هستم! و مخصوصا وقتی تابستانها دوچرخه سواری می روم از جهت سیاه رو بودن کاملا قابل رقابت با دختران اوباما می شوم!

رهگذر مانند پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 10:00

تولدتون بسیار مبارک ای تحلیل گر اجتماعی محترم و فکور :)

ممنون "رهگذر مانند" عزیز!....
همیشه شاد باشید....

سوسن پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 01:17

سلام آقامهردادپارسالم بهتون گفتم توچه ماه زیبایی متولدشدین بنظرمن این یه جورخوش شانسیه براتون بهترینهاروآرزومندم همون بهترینهاکه گاهی بهش فکرمی کنین ایشالاامسال بهترین سال زندگیتون باشه

درود بر خاله سو!
شما هم همیشه شاد و سلامت باشید و مثل همیشه اکتیو بمانید...

ساکت پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 01:12

درود بر آقا مهرداد
تولدتون با تأخیر یه عالمه مبارک
امیدوارم همیشه سلامت و شاد کنار عزیزانت باشی...امیدوارم سال پربرکت و پرروزی داشته باشی...امیدوارم به آرزوهات برسی...امیدوارم بیشتر بنویسی...امیدوارم بهترین آدم وارد زندگیت بشه (اگه هست که خوش به حالت ببخشید دعای خصوصی کردم )
شاد و سلامت باشید

درود بر ساکت سخنگو!
ممنون دوست عزیز
همیشه شاد و سلامت باشید....

سارا... پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 00:43

سلام........

میگم من چرا اینقدر به شما ارادت دارم هاا.... نگووووووووو اردیبهشتی هستید

و از بنده هم ۵ روز بزرگترید !!

درود به سارا خانم
ممنون دوست عزیز...
نمی دونم یه حسی به من میگه شما بزرگترید!

مریم چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 23:58 http://marmaraneh.blogfa.com

پستتون آنقدر آدم را میبره سراغ سوالهای ذهنیش که ممکنه بی هوا یادش بره تبریک بگه و صفحه را ببنده. جدای از همه غم و غصه های تمام نشدنیه دنیا، انشالا که چرخ زندگیتان خوب بچرخد و اوضاع بر وفق مراد باشد. تولدتون مبارک دوست اصفهانی.

ممنون مریم خانم دوست قدیمی....

سمیرا چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 23:50

تولدتون به شدت مبارک آقا مهرداد، انشالا به خوبیو خوشی زندگی کنین

ممنون سمیرا خانم.....
شاد و سلامت باشید...

مدادرنگى چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 23:33 http://medadrangi65.blog.ir

آخییییییییى
تولدتون مبارک مهرداد خان
من اصلا بلد نیستم جوره دیگه اى،یا خاص و رمانتیک تولده کسى رو تبریک بگم،ببخشید
من درباره تمااااام متولدین ماه هاى سال،مطلب خوندم و به شدت بهشون اعتقاد دارم
راستى،متولدین اردیبهشت و دى و شهریور،عنصر وجودیشون از خاکه
خلق و خوهاشون به شدت نزدیک به هم و روحیه ى سازششون بالاست
من دى ماهى هستم:)

ممنون از لطف شما
البته شاید شوخی بر سر متولدین ماههای مختلف فقط نوعی فان باشد من خودم خیلی اعتقادی ندارم گرچه باز هم اردیبهشت یه چیز دیگه است!
شاد و سلامت باشید....

سمانه چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 20:46 http://sdra.persianblog.ir

waooow تولدشه !!!
تولد تولد تولدت مبارک .
راستی یه سوال ؟
مگه بابابزرگها هم تولد دارن(شکلک موذی)

البته بابا بزرگها هم تولد دارند ولی این اطراف کسی و با این مشخصات نمی شناسم!
ممنون

darya چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 20:39 http://qapdarya.blogfa.com

سلام دوست خوبم ...شرمنده من همیشه میخونم ولی خاموشم ولی خب امشب دیگه لازم دیدم تولدت روتبریک بگم اصولا ما متولدین اردیبهشت کلا ادمهای مهمی هستیم هههههههه
ازشوخی گذشته بنظرمن هرکسی بنوعی مهم هست وتولدش هم عزیزهست
ولی اردیبهشتی ها یه چیزدیگه ان ....
بازم تولدت مبارک امیدوارم زیرسایه مهربونی خدا سلامت وشادباشی

درود به دریا خانم
البته که اردیبهشت یه چیز دیگه ست!
به امید اینکه بیشتر تو روشنایی ها باشید!
ممنون از لطفت..

آسو چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 17:39

سلام اقا مهرداد دوست خوب تولدت مبارک ان شا...تولد صدسالگیتون.واقعا متنتون جالب بودشایدهمیشه گفت دخترها کاخ سفیدخط پایان مسابقه اند ......ولی همیشه این جغرافیای تولد یه عالمه سوال به همراه دارد.

درود بر اسو خانم دوست عزیز....
همیشه شاد و کامیاب باشید....

جیرجیرک چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 13:10

درود بر آقا مهرداد که با چندپست همزمان کلی شاد فرمودین ما را.
تولدتون مبارک
مثل همیشه زیبا و تامل برانگیز

درود بر جیرجیرک!
همیشه شاد و سلامت باشید....

سانیا چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 11:55 http://saniavaravayat.blogsky.com

تولدتون مبارک ..مهم نیست بچه باراک اوبامایی یا یک بینوای مهاجر جنگ زده مهم اینه چطور بتون یاز دنیا یخودت لذت ببری. باز هم میگم تولدتون مبارک و انشالله 120 سال شاد و سلامت زندگی کنید .

ممنون سانیا خانم
شما هم سلامت باشید و به ارزوهای خودتون تو زندگی برسید....

ستاره چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 10:55

آقای مهرداد عزیز سلام
تولدتون مبارک
انشاا... همیشه همین طور خوشتیپ بمونید( منظورم اینه انشاا... همیشه تنتون سالم باشه و در آرامش باشید)

درود بر ستاره خانم
همون خوشتیپ که گفتید خیلی خوبه!

حامی چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 09:59

تولدتون مبارک . براتون سالی سرشار از انسانیت و شادی آرزو میکنم

ممنون دوست عزیز

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.