داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

دیوار مهربانی!

 

 

یکی از همکاران پسری نه ساله دارد ایشان تعریف می کردچندی قبل لباسهای زمستانیمان را که اخر سال دیگه نیازی به انها نداشتیم به یک دیوار مهربانی بردیم و انجا گذاشتیم که اگر کسی نیاز داشت انها را بردارد انجا متوجه شدم که پسرم خیلی با دقت به لباسها نگاه می کند و گویی دنبال چیزی می گردد از او پرسیدم به چی نگاه می کنی؟ دنبال چی هستی؟ که او هم گفت اینجا سوت ین سایز 85 نیست! مادرش هم که ناظر مکالمه ما بود با شنیدن این حرف بچه رنگش پرید و بشدت شوکه شد و ما هم دیگر صلاح ندیدیم که بچه را در مورد این موضوع سوال پیچ کنیم برای همین با بهت و شگفتی به خانه برگشتیم.....در خانه به فکر فرو رفتیم که این پدسگ! چگونه سراغ یک چنین چیز شرم اوری را گرفته چون ما سن و سال او که بودیم فکر می کردیم که دلیل اینکه بعضی از زنها شکمشان ناگهان گنده می شود این است که خدا بچه ای را توشکم مادرشان می گذارد و بطور صد در صد از جزییات ماجراهم بی خبر بودیم! و موقع زایمان هم او را به بیمارستان برده و دکتر یک کلید مخصوصی دارد که ان کلید مخصوص را داخل ناف مادرمان می کند و می چرخاند و قفل شکم مادرمان هم باز می شود و ما را بیرون می اورند و اساسا نه تنها نمی دانستیم یک چنین لباس هایی وجود دارد بلکه از سایزهای مختلفش هم بی خبر بودیم! و مبهوت مانده بودیم که این بلا چگونه سر ما نازل شده که  فورا متوجه تبلتی که اخیرا برای پسرم  خریده بودیم شدیم و حدس زدیم که احتمالا جواب سوال ما در تبلت است خلاصه تبلتش را چک کردیم و دیدیم که واییییییییییی او عضو چند گروه تلگرام طنزهای مستهجن است و ظاهرا در جوکهای بی مزه این گروه ها از ان لباس با سایز فوق الذکر به کرات به نیکی یاد شده و در وصفش جوکهای فراوانی گفته شده و بچه بی نوا کنجکاو شده ببیند این چیزی که اینهمه در موردش جوک گفته اند دقیقا چیه! و به غیر از این مورد ان شبکه ها مملو از عکس کارتون و فیلمهای کوتاه مستهجن است که وقتی زنم انها را دید تا بیست و چهار ساعت گریه می کرد و به من بد و بیراه می گفت که چرا برای بچه تبلت خریده ای......

خلاصه ما هم مودم منزل را خاموش کردیم که کلا سفره دنیای مجازی از خانه جمع شود چند روزی گذشت و دوری از دنیای مجازی بشدت برای ما ازار دهنده بود مضاف بر اینکه پسرمان هم انقدر اذیت و بی قراری می کرد که در بازی کلاش اف کلانز از "وار" و" اتک "عقب افتاده است که بعد از مدتی راهکار جالبی به ذهن همسرم رسید .....ما وای فای منزل را کلا جمع کردیم و به وای فای واحد زیرین خودمان که منزل برادر همسرم هست وصل شدیم(البته با اجازه خودشان) و جالب این جاست که وای فای انها فقط در یک جای منزل ما جواب می دهد و انجا هم گوشه اتاق و کنار کاناپه است! و تازه اگر بخواهی به ان وصل شوی باید گوشیت روی زمین باشد یعنی اگر گوشی را از روی زمین  برداری نت قطع می شود! و همین باعث شده که پسرم شبها روی زمین کنار کاناپه دراز بکشد و در حالیکه صفحه تبلتش دقیقا در معرض دید ماست که روی کاناپه نشسته ایم با تبلتش بازی کند که البته من هم برای وصل شدن و به روز رسانی شبکه های اجتماعی موبایلم باید همین کار را بکنم و به نظر می رسد که همسرم اینقدر که موبایل بنده را چک می کند روی تبلت پسرم حساس نیست! چون هر وقت گوشیم را روی زمین می گذارم ایشان عین شتر گردنش را دراز می کند! تا گوشیم را چک کند( دقیقا تعبیر ایشان است!).....

نظرات 22 + ارسال نظر
ستاره کوچولو سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 14:14

بچه های امروزی خیلی خیلی باهوش هستن.برادرزاده من یک سال و نیمش هس اما خ راحت تفاوت گوشی های قدیمی و لمسی رو درک میکنه حتی سعی داره خودش دی وی دی داخل لپ تاپ یا دستگاه دی وی دی قرار بده و سرعت تقلید و یادگیریشون واقعا بالاس.مثلاً وقتی آهنگ شجریان واسش میذاریم باهاش سر تکون میده در حالیکه ما اصلا بهش نگفتیم این کارو انجام بده و وقتی که مثلاً آهنگ های شاد یا جناب خان و... رو میشنوه باهاش خودشو تکون میده.خخخ
واقعا من دارم تفاوت های نسل خودمو با نسل جدید ه جدید به وضوح میبینم

درسته
و البته هوش و حواس قویتر بچه ها دردسرهای خودش را هم دارد و یکی از این دردسرها رفتارها یی است که ممکن است به بلوغ زود رس منجر شود....

آبانی دوشنبه 24 اسفند 1394 ساعت 13:46

فکر میکنم بلاگ اسکای هم داره دیوونه میشه!!
چون کامنت من تو این پست نصفه ثبت شده و همچنین تو اخرین پستتون کامنت گذاشته بودم که انگار متاسفانه فرستاده نشده

والا کامنت دیگه ای از شما نرسید

این بلاگ اسکای بعضی اوقات خر میشه!

آبانی یکشنبه 23 اسفند 1394 ساعت 19:35

سلام جناب مهرداد خان خوبین؟
سال نو پیشاپیش مبارک باشه .امیدوارم که سال خوبی داشته باشین

درود بر دوست عزیز
عید شما هم مبارک
همیشه شاد باشید

عطیه شنبه 22 اسفند 1394 ساعت 16:55

عالی تعریف کردید. خیلی خوب بود. کلی خندیدم تو این حجم کار.

درود به عطیه خانم
همیشه شادباشید.....

سوسن یکشنبه 16 اسفند 1394 ساعت 14:46

خداروشکربابچه هاروطوری تربیت کردم که کلاعلاقه زیادی به فضای مجازی نشون نمیدن تازه گاهی اوقات خودم صداشون می کنم وهرچی بنظرم جالب میادوموردی نداره بهشون نشون میدم

درود بر سوسن خانم
رفتار شما کاملا عاقلانه است و بهتره بی اعتنائی آنها نسبت به فضای مجازی تشویق بشه
منتظر کامنتهای بعدی شما هستم

ساناز جمعه 14 اسفند 1394 ساعت 20:28 http://sanaz1359.persianblog.ir

از نظر من تربیت بچه ها باید با نظارت غیر مستقیم باشه، یعنی بدونی بچه چه کاری انجام داده یا چه حرفی زده یا چی بازی میکنه و یا از چه نرم افزاری استفاده میکنه. ولی لازم نیست بچه بدونه که زیر نظره. نگیم بچه ما اهلش نیست، کنجکاوی توی ذات همه آدمها هست. سوالات نامربوط بچه ها رو هم بدون موضع گیری سربسته جواب داد تا حساسیت برانگیز نشه. ما هم توی زمان بچگی همچین یک چیزهایی حالیمون بود همونطور که بچه ما الان یک چیزایی حالیشه

درسته...
البته من فک می کنم بچه ها هر چقدر بزرگتر می شوند کنترل انها مشکل می شود علاوه بر این شاید برخی نگرانی ها هم بیهوده باشد چون قرار نیست بچه های ما فرشته باشند......

مانیا جمعه 14 اسفند 1394 ساعت 01:25

سلااااااااااام
خوبین؟...
چه خبر؟ درسا خوبن؟؟
ااقا من یدونه کلیپ دیدم، این اقا اصفهانی حرف میزنه اون یکی متوجه نمیشه! ! !
خیییییییییییلیییییییییییی خوبه خیییییییییییلیییییییییییی
اخه یه دونه هم اتاقی اصفهانی دارم، هرچی هم میگیم اصفهانی حرف بزن ، میگه خودش باید بیاد
این کلیپه میگه تا گلاماستهاااا...
این دوستش متوجه نمیشه
اها ببخشید پستای جدیدم وقت نشد بخونم، در اولین فرصت برای اونها هم نظر میدم

درود به مانیا خانم
من عالیم شما چطورید
درسا هم سلام میرسونند فک کنم اونا هم خوب باشند
من هم اون کلیپو دیدم قسمت اخرش که رانی میخوره از همه باحالتره

محبوبه جمعه 14 اسفند 1394 ساعت 01:00

سلام...
اتفاقا من هم تجربه مشابهی در مورد بچه ی یکی از اقوام داشتم... تعطیلات نوروز ک برای بازدید به منزل پدرشوهرم رفته بودیم. بچه ها ک همگی تبلت خودشون رو داشتن مشغول بازی بودن... ک یکهو من از توی آشپزخونه بعضی اصوات رو شنیدم ک اولش فکر کردم اشتباه می شنوم!!! آخه اونجا اونم توی آشپزخونه نه زوجی حضور داشت نه به اتاق خواب نزدیک بودیم!!! کمی ک گوش کردم متوجه شدم صدا از تبلت پسر خواهر شوهر گرامی هست ک حدودا ده ساله س و دختر داییای سه و پنج ساله ش هم کنارش بودن و هر سه بشدت مشغول تماشا!!!... پرسیدم صدای چیه!؟ بچه ها هول شدن و تلاششون برای بیرون اومدن از اون اپلیکیشن بی فایده بود! تبلت رو گرفتم و از دیدن اون صحنه تا ده دقیقه ای از تپش قلب می لرزیدم!
کمی ک جستجو کردم چند تا اپلیکیشن پیدا کردم ک همه محتوا و تصاویر جنسی و البته اصوات جنسی! داشتن.. همه رو پاک کردم و البته ی توبیخ درست و حسابی... و بعد موضوع رو به مادرهاشون انتقال دادم...
جالب اینجاست ک خواهر شوهرم مشاورن و در زمینه کودکان فعالیت می کنن!

ببخشید طولانی شد... خواستم بگم گاهی کمی وقت گذاشتن برای بچه ها میتونه خیلی سازنده باشه...

درود بر شما
والا چشم و گوش بچه های امروز از چشم و گوش پدر و مادرشون هم باز تره یعنی اونا چیزهایی می دونند و دیده اند که والدینشون حتی تو خواب هم ندیده اند!

سانیا پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 12:06 http://saniavaravayat

بچه من از زیر دوسالگی تبلت داره خودم هم ترس این ماجرا رو دارم . همش فکر میکردم چیکار کنم که این وروجک نتونه خیلی سر در بیاره اگه تبلت بدون سیم کارت هم میگرفتم باز فردا یک بهانه درمیاورد وقت یبزرگ به الان دوساله سیم کارت شکستم و وای فای هم خونه ندارم گوشیم با نت خودش هست البته این کوچک هست ولی خوب راهی که فعلا به ذهن من رسیده همینه

در هر حال به نظر من باید تا انجاییکه می شود بچه ها را از شبکه های اجتماعی دور نگه داشت چون کنترل بر انها بسیار مشکل است....

فاطمه پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 09:39

به نظر من ما هم نسل آسانی نبودیم. نسل جدید در هر صورت اونقدر که ما میانی بودیم آنها نیستند ما نسلی بودیم با والدین دور از تکنولوژی که هیچ تجربه ای نتنها در این زمینه نداشتند بلکه دوستش هم نداشتند والدین من با این که هر دو معلم بودند و خیلی هم زود تکنولوژی وارد خانه مان شد ولی هیچ وقت نخواستند یاد بگیرند فقط کامپیوتر جایی بود که کسی که از در خانه وارد می شد روی آن تسلط کامل داشت ولی همیشه که همه خانه نبودند. پدران و مادران امروزی اکثرا آشنا هستند و کم کاری دوست شما بوده که تبلت بچه را قبلا کنترل نکرده والا ما تا جایی که دیدیم اصولا گوشی همسران بیشتر تحت کنترل هست تا فرزندان ولی غفلت این زمانه نتایج بدتری دارد

مطلب جالبی را در یکی از سایت ها خواندم که ظاهرا در برخی کشورهای غربی طرحی تحت بررسی است که بچه های کمتر از 16 سال نتوانند عضو فیس بوک و برخی دیگر از شبکه های اجتماعی بشوند و این در حالی که ما خیلی راحت بچه های دو سه ساله را با اینترنت و شبکه های اجتماعی تنها می گذاریم مثلا گفته می شود دختران اوباما رییس جمهور امریکا فقط روزانه یکساعت حق دارند با کامپیوتر کار کنند و از عضو یت شبکه های اجتماعی هم منع شده اند ....

جوجو پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 02:53

سلام اقا مهرداد.من هر شب قبل از خواب به چند وبلاگ سر میزنم که ببینم اپ شده یا نه یکی از این وبلاگ ها مال شماست.
اینو گفتم که بدونید من خواننده قدیمی شما هستم.
این شبکه های اجتماعی و وای فای همیشه روشن خانه ها واقعا معضلی برای خانواده ها شده.من که از گوشی بدست گرفتن همسرم در خانه بسیار شاکیم اصلا گوشی ایشون هووی منه.و در اخر درود به همسر دوست شما که انقدر خانم با جنمی هستن.

درود بر شما
در تحقیقی که اخیرا انجام شده اعتیاد به نت در سطح اعتیاد به مواد مخدر اورده شده و شاید بهتر باشه با صحبت ملایم و نرم توجه اعضا خانواده را به این نکته جلب کرد مضاف بر اینکه اعتیاد والدین به نت اثار منفی هم بر روی بچه ها دارد.....

خانوم مهندس چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 19:40 http://khanummohandes.blog.ir

چه بی تربیت درمورد خانومش صحبت کرد
آدم این چیزا رو میبینه از بچه دار شدن کلا منصرف میشه

البته ایشان بشدت از خانومش حساب می برد و در غیاب ایشان زبان درازی فرمودند

سارا... چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 17:21

سلام....

شاید من هم اگر دیدگاه الان را ۱۸ سال قبل داشتم .... از خیر مادر شدن می گذشتم!...

بابت همین نگرانی ها ... ماهواره و اینترنت ...خیلی دیر به منزل ما راه پیدا کرد....... یعنی زمانی که متوجه شدیم نبودنش ...بیشتر از بودنش داره به فرزندمون آسیب میزنه !... اما هیچ جوره نمیشه بچه را از ترکش همه ی بدی های زمانه ...دور نگه داشت...

محدودیت بیش از حد هم ...خیلی ضررها داره ... چون به هرحال بچه ها .... دیر یا زود وارد این اجتماع میشن ...و اگر خیلی هم چشم و گوش بسته باشن ... طعمه های خوبی محسوب میشن...

بنده هم توصیه ام اینه که ...تا جایی که مقدوره ... از بچه دار شدن بپرهیزید........

درود به سارا خانم
من هم مثل شما با ایزوله کردن محیط برای یک تربیت بهتر مخالفم و اینکه گفتید فقدان ماهواره و نت از بودنش بدتر است به نظر من حرف درستی است.....
شاید مشکل اصلی این باشد که ما قضاوت درستی در مورد نسل جدید نداریم و انها را با نسل خودمان مقایسه می کنیم در حالیکه انها نسل خودشان هستند با مشخصات و خصیصه های زمانه خودشان.....

رضوانه چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 16:56

خوبه باز متوجه شدن .شانس اوردن
شتر رو خوب اومدی

بالاخره دیوار مهربانی برکت دارد

ندا بانو چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 16:17

سلام جناب مهرداد
وقتتون به خیر
چه خبر از نتایج امتحانات؟
شاگرد نمره الف دانشکده شدین دیگه انشالله؟
راستش من اینجا و در این مورد خاص والدین این کودک رو سرزنش میکنم که چرا نظارت غیر مستقیم نداشتن..
درسته که این روزها خیلی کنترل بچه ها سخت شده
اما هوشمندی و هوشیاری والدین هم بی تاثیر نیست ..حال چه در مورد تبلت و مبایل و چه در مورد دایره دوستان فرزند
شاید نشه صد در صد و به صورت کامل به نتیجه رسید اما حداقلش اینه میشه امیدوار بود که چند سالی بلوغ ج ن س ی فرزندان رو به تعویق انداخت و یا کنترل شده شرایطی رو فراهم کرد که فرزندمون این دوره رو پشت سر بگذرونه..

درود به ندا بانو
والا از ما و امثال بنده که بشدت سرمون شلوغه خیلی انتظارات نمرات عالی نمیره ولی کلا قابل قبوله
کاملا درست می فرمایید ولی اصولا قدرت کنترل والدین بر نسل جدید رو به کاهش است و کاری هم از کسی ساخته نیست چون فشار و محدودیت بیش از حد بر روی بچه ها هم تاثیر عکس دارد....

اف چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 14:10

اشتباه نکنید ، من هرررگز نا امید نمی شم مهرداد خان
اونایی که گفتم فقط در مورد اون مورد بخصوص بود

عالیه!

اف چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 13:13

نه والا
من اصن مامان خوبی نمی شم
احتمالا بچه رو می کنم تو قوطی کبریت بزرگ شه
اوضاع خیلی وخیمه
چیزایی می بینم که باورش سخته

ضمن اینکه دیگه محیط زیستم جایی واسه آیندگان ما نداره
بیخود بچه تحویل بدم تو خشکسالی و قحطی بزرگ بشه که چی؟!

از گشنگی و تشنگی هم نمیره یا تو جنگ بزرگ می شه یا از غذای ناسالم مریض!! اونم با بیماریهای عجیب غریبی که روز به روز رو به افزایشه
یا مشکلات اقتصادی که گریبانگیر کل دنیاس خفه ش می کنه

کلا وقتی اوضاع خوب نیست نهایت خودخواهیه یه موجودی رو پدید بیاری بعد اونم تو نوجوانی و جوانیِ تباه شده ش هی به اموات و عمگان پدر مادرش درود! بفرسته

شاید کمی بدبینانه نگاه کردم
ولی خوب دارم می بینم که لا اقل فعلا دنیا از هیچ لحاظ به سمت و سوی خوبی پیش نمی ره

در هر حال باید امید داشت و جلو رفت چون چیزی رابدتر از نا امیدی نمی شناسم......

مهسا چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 10:06

وااای خدااا! من تو شوکم و هیچی نمی تونم بگم ....

دلواره چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 09:51 http://delvareh.persianblog.ir

بچه بزرگ کردن کاری نداری ، با بیسکوییت ساقه طلایی هم بزرگ میشه ، اما بچه تربیت کردن کار هر کسی نیست و خیلی سخت تر از اون چیزیه که مامان و باباهای ما انجام دادن .
خریدن تبلت اشتباه نیست ، نصب نرم افزارهای نامناسب و بدون نظارت اشتباهه. خداروشکر که فعلا راهکار براش پیدا شد و دیوار مهربانی سبب خیر شد

دقیقا
ولی قبول کنید تربیت بچه ها امروزه خیلی مشکل شده چون دیگه خیلی آز عواملی که در تربیت بچه ها موثرند تحت کنترل والدین نیست.....،

الهام چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 08:26

خدای من

مرمری چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 00:39

.....ای وای ، اتفاقا چن روز پیش منم اتفاقی چیزایی رو تو اینستاگرام دیدم ،،،،،، وفکر میکردم که بچه های الان از همه چی سر درمیارن واین تصاویر وفیلمهارو میبین ،،،،، باور کن داداش مهرداد دلشوره گرفتم ،خدا رحم کنه وعاقبت هممونو بخیر کنه .

خوشبختانه من عضو ایستاگرام نیستم مگرنه همانطور که شما گفتید ممکن بود از همه چیز سر در بیارم

اف سه‌شنبه 11 اسفند 1394 ساعت 22:14

راستش درست همین امروز صبح به صورت قاظعانه به این نتیجه رسیدم که من اگر روزی روزگاری تصمیم بگیرم بچه دار بشم مادر که نمی شم هیچ ، از شِمر خدا بیامرز هم بدتر خواهم بود!!!

در نتیجه همچنان روی تصمیمم به بدبخت نکردن یک موجود زنده اصرار می ورزم

البته اگر در موقعیتش قرار بگیرید شاید در تصمیمتان تجدید نظر کنید.....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.