داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

سرقت....

یکی از همکاران خاطره جالب و اموزنده ای می گفت....

 

ایشان مغازه عمده فروشی اجناس و کالاهای لوکس و خارجی مثل نسکافه ادامس ها و شکلات های خارجی نوشیدنی های انرژی زا توتون پیپ ....و از این قبیل کالاها را  دارد که اغلب به نسبت کالاهای گران قیمتی  هستند این همکار ما می گفت که ما دو برادر را استخدام کردیم که از یکی از شهرهای اطراف امده بودند بسیار فعال کاری و باهوش بودند و ارام ارام توجه ما را به خودشان جلب کردند و بخش بزرگی از کارها را به عهده گرفتند .....چند ماهی گذشت و متوجه کسری گسترده کالا شدیم یعنی اینکه معمولادرصدی از کسری کالا به علل مختلف قابل قبول است ولی اگر کسری کالا به حد غیر معقولی برسد یعنی اینکه یه اتفاقاتی در حال رخ دادن است! و از انجایی که اجناس این همکار ما گرانقیمت است کسری کالا در کار انها بسیار حساس است و باعث ضرر و زیان زیادی می شود ایشان می گفت ما به ان دو برادر تازه وارد شک کردیم ولی چیزی متوجه نشدیم حتی بطور پنهانی اسباب اثاثیه اشان را هم تفتیش کردیم و انها را کنترل می کردیم ولی چیزی متوجه نشدیم و موقع خروج و اتمام ساعت کار مغازه هم نمی دیدیم که انها چیزی با خودشان ببرند و مقدار کسری کالا هم انقدر قابل توجه بود که قطعا نمی شد انها را در جیب یا جاهای مختلف لباس پنهان کرده و از مغازه خارج کرد و جالب اینجا بود که اجناسی که در انبار داشتیم امار درستی داشتند و چیزی از انها کم نمی شد یعنی کالاهایی که در انبار بودند و ما انها را نمی دیدیم امار درستی داشتند ولی کالاهایی که در فروشگاه و جلو چشم ما بودند به کسری می خوردند! و همین عامل بشدت ذهنمان را مشغول کرده بود و هر کاری هم که می کردیم چیزی سر در نمی اوردیم .....

مدتی گذشت تا اینکه یک نفر خبری به ما داد که باعث شد حقیقت برایمان کشف شود ما مشتری داشتیم که از قضا همشهری و فامیل ان دو برادر بودند او یک روز به من زنگ زد و گفت یکی از ان دو برادر چند هفته پیش رازی به من گفت که هر چه با خودم کلنجار رفتم نهایتا طاقت نیاوردم که به شما نگویم و یکی از ان دو برادر که با من بسیار رفیق است پشت سر شما گفت که صاحب کار ما مرد ثروتمندی است و در امد خوبی هم دارد ولی به ما مزد کمی می دهد و حق ما را نمی دهد و ما هم برای جبرانش هر شب مقداری از اجناس را داخل سطل زباله می اندازیم و اخر شب به همراه زباله ها بیرون می گذاریم و بعد که فروشگاه بسته شد بر می گردیم و اجناس را بر می داریم....این خبر برایمان بشدت تکاندهنده بود و امارهای کامپیوتر به ما می گفت که انها تقریبا سی میلیون تومان کالا را به همین روش سرقت کرده اند و یک شب انها را کنترل کردم و سطل زباله را پنهانی چک کردم و متوجه شدم مقدار قابل توجهی کالا در سطل زباله انداخته شده و موقع تعطیلی مغازه انها کیسه زباله را بیرون گذاشتند و بعد از مدتی که انها فکر کردند که ما رفته ایم برگشتند و کیسه زباله را که حاوی اجناس سرقتی بود با خودشان بردند.....ما حرفی به انها نزدیم و فردا پیش یک وکیل رفتیم و جریان را برایش تعریف کردیم او هم به ما گفت که بهتر است فعلا چیزی به انها نگوید چون اگر حالا بخواهید از انها باز خواست کنید ممکن است حاشا کنند و پرونده شما دوسال طول می کشد و کلی هم باید هزینه کنید و بهترین کار این است که با پلیس هماهنگ کنید و وقتی انها اخر شب برای برداشتن کالاهای سرقتی برگشتند مچشان را بگیرید و اینجوری خیلی زودتر در دادگاه کار پیش می رود....این همکار ما هم گفت که ما هم مطابق حرف وکیلمان یک شب در کمینشان نشستیم و وقتی که برای برداشتن کیسه زباله حاوی کالاهای سرقتی برگشتند انها را دستگیر کردیم و همان موقع هم به پلیس خبر دادیم و خوشبختانه خیلی سریع هم اعتراف کردند ولی نهایتا موفق نشدیم که پول همه کالاهای سرقتی را از انها بگیریم و انها نصف پول را دادند و با التماس و خواهش و تمنا اقوامش رضایت دادیم تا به زندان نروند......

نظرات 24 + ارسال نظر
مدادرنگی پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 18:44 http:// medadrangi65.blog.ir

سلام مهردادخان
یادمه یه بار یه کارگر اومد واسه خونه تکونی کمک مامانم کنه،اونوقت موقع رفتن اصرااااااار کرد که آشغالای کاهو و کلم رو با خودش ببره واسه خرگوششون.مامانمم کلی تشکر کردن.بعد از یکی دو روز،هی مامانم میگفت استغفرالله،این مغزگردوها چی شدن؟!هی تو فریزر میگشت،بسته های مرغ و ماهی و گوشت کم شده بود!الان دارم فکر میکنم نکنه ما هم فریب خوردیم!

درود به مدادرنگی!
ظاهرا برخی دوستان تازه با این پست بیدار شده اند!

رهگذر پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 01:40

جماعت ب الفطره بازاری چون شمابه نفعشه تمام عمرشومحافظه کارانه زندگی کنه

رهگذر چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 09:25

سلام برادر به نظرم شمام زیادی قضاوتت چفت شده روتوزیع دوجمله ای
باباجزqوpحالتها قضاوتای دیگم هست کافیه فقط اون زاویه دیدو قضاوتتو تغییربدی کمی بعدمیبینی که خیلی چیزا راحتترتوجیه وپذیرفته میشن

درود بر شما
حرف برای گفتن زیاد است
من محافظه کارانه می نویسم......

رضوانه چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 16:52

اینم از افراد با نبوغ در ایران

خدا خودش رحم کنه.

درسته

مهسا چهارشنبه 12 اسفند 1394 ساعت 10:02

واقعا بد زمانه ای شده، این قبیل آدمها باعث میشن حس اعتماد از بین بره و دیگه صاحب کاری جرات نکنه نیروی جدید استخدام کنه!!

درسته
متاسفانه این رفتارها به اعتماد جامعه ضربه زیادی می زنه،.،،،،

اف سه‌شنبه 11 اسفند 1394 ساعت 22:14


ممنون از لطف شما

سمانه سه‌شنبه 11 اسفند 1394 ساعت 18:12 http://sdra.persianblog.ir

تو مملکت ما اون اختلاس گرهای میلیاردی به طرز خنده داری راست راست راه می رن تازه تهدید هم می کنن اون وقت برای این دله دزدیا پلیس و قاضی و...همه بسیج هستن!!!!

دقیقا و صددرصد تایید می کنم!

ستاره سه‌شنبه 11 اسفند 1394 ساعت 17:25

آقای مهرداد عزیز سلام
شاید خیلی ربط نداشته باشه ولی خب اینم یه جور دزدی:


اینم از لیوان حرارتی که از سایت"هوروش" (http://shop.horvash.ir//) خریدم:
nowaroosupload.ir/uploads/14568371791.jpg
بعد از یک ماه و با 53 بار تماس، تازه یادشون افتاد سفارش منو حاضر نکردند به جای پست هم با باربری ارسال شد که مجبور شدم یه هزینه دوباره بدم، از طرفی چون به جز یه کیسه پلاستیک که لیوان رو توش گذاشته بودن، هیچ بسته بندی مناسبی نداشت این شکلی به دستم رسید. وقتی تماس گرفتم باهاشون گفتن میخواستی بیای دم شرکت تحویل بگیری مسئولیت از اینجا به بعدش با ما نیست.( در حالیکه خودشون گفتن قابل سفارش از تمام نقاط کشور) :@:@

درود بر ستاره خانم
هیچ کجا مثل دنیای مجازی سرقت و فریب فراوان نیست و حتما برای خرید اینترنتی باید از سایت های معتبر خرید کرد گرچه من خودم خیلی از خرید اینترنتی خوشم نمیاد.....

اف سه‌شنبه 11 اسفند 1394 ساعت 16:28

یک درود ویژه مخصوص آقا مهرداد عزیز
دلم برای نوشته هاتون تنگ بود و الان مشغول خواندن آرشیو شش ماه عقب مانده می باشم!

ما هم یک خانم کارگر دله داشتیم
به روش فوق لباس ها و لوازم آرایشی بهداشتی می دزدید!!
اوایل فکر می کردیم ما خنگ شدیم و یادمون می ره وسایلمونو کجا می زاریم!!!

درود بر اف عزیز
فقط بگم خیلی خوشحالم که دوباره شما را در دنیای مجازی می بینم از دست دادن دوستان در دنیای مجازی واقعا باعث دلگیری است....

سارا... دوشنبه 10 اسفند 1394 ساعت 19:26

سلام....

این روزا همه رابین هود شدن.... از ثروتمندا میدزدن ...میدن به فقرا!... فقط ثروتمند بودن طرف را خودشون تشخیص میدن... فقیرتر از خودشون هم کسی را نمیشناسن!!

دیروز روزنامه ایران را میخوندم ... یه زندانی محکوم به حبس ابد ... به کمک یه فروند!! دستگاه تلفن همراه مخفی ... و همدستی دوستش که خارج از زندان بود... از مغازه های مختلف دزدی میکرد!!... روش اون هم خلاقانه بود .... یعنی این زمون از زندونی های محبوس در زندان هم... دیگه درامان نیستیم!!

درود به سارا خانم
والا اینا که دله دزدند
دزدهای کله گنده داستان مفصل تری دارد که جزء "اسرار مگو" است!

عطیه دوشنبه 10 اسفند 1394 ساعت 10:47

فقط من نمیدونم چرا این نبوغ و استعداد در راه خوب خرج نمیشه. اما همین الان که اینو نوشتم فهمیدم چرا؛ آخه خریدار نداره.
سالها پیش شنیدم توی یکی از کشورهای خارجی، تماسهای خارجی با سکه های خاصی که حجم و اندازه بزرگتر و قیمت بالاتری دارن انجام میشه و برادران ایرانی ما، با استفاده از "یخ" اون سکه هارو میساختن و توی تلفن می انداختن و با ایران تماس میگرفتن
در حالت کلی هم تناسب نداشتن حقوق و کار، دلیل خوبی برای دزدی نیست. لازمه، اما کافی نیست (البته شوخی کردم)

اتفاقا جمله آخری که به شوخی ذکر کردی توجیه پر طرفداری بین سارقین محترم است!

ثابت یکشنبه 9 اسفند 1394 ساعت 19:13

البته کل استان منظورم بود نه فقط خود اصفهان !!!!

در این رابطه تحلیلی وجود دارد که اگر فرصت شد در آینده خواهم نوشت!

ثابت یکشنبه 9 اسفند 1394 ساعت 19:10

داشتم نتایج انتخاباتو نگا میکردم یهو یاد شما افتادم ..... آقا به اصفهانیا اصلا نمیومد !!!!! رای هاشون خیلی عجیب غریبه !!!!!!!

نخیر!
ما اصفهانی ها هم مثل اغلب شهرهای بزرگ به اصلاح طلبان رای دادیم و از اتفاق رای ما بسیار روشنفکرانه هم بود چون از چهارنماینده ای که انتخابشان قطعی شده دو نفر از زنان اصلاح طلب هستند......

سمیرا یکشنبه 9 اسفند 1394 ساعت 13:10

حق خورده شدشون سی میلیون میشده، جالبه

قطره قطره جمع گردد وانگهی سی میلیون شود!

مرمری شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 20:41

سلام به داداش خوبم ، من نظری ندارم تو این مورد یعنی نمیدونم چرا نظرم نمیاد ، فقط خواستم بدونید که خوندمتون ، سلامت باشی:::::

درود بر مرمری خانم
همین که کامنت گرم شما را می بینم کلی ارزش داره......

خانوم مهندس شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 16:03 http://khanummohandes.blog.ir

چقد مردم پرتوقع و بی چشم و رو شدن واقعا

البته شاید واژه مردم بیش از حد عمومی باشه ولی همانطور که گفتی انتظارت بی جا و نامعقول نهایتا دردسر میشه......

سایرا شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 16:00

الله اکبر از این جماعت

تا آنجاییکه می دونم واژه "الله اکبر" یه عبارت تشویقی است!

عارفه شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 15:19

سلام
یعنی اگه همشهریشون داستان رو لو نمی داد این دوستتون تا مدت ها باید مینشست و به غیب شدن کالاهای مغازه اش نظارت می کرد
سی میلیون ؟ واقعا سی میلیییییییییون
همون بهتر که زندان نفرستادن اینا رو میرفتن زندان چهار تا کارم اونجا یاد میگرفتن میومدن بیرون معلوم نبود چی کارا که از دستشون بر نمیومد
اینم یه جور خورده اختلاس دیگه یکی سه میلیارد یکی سی میلیون
هرکه بامش بیش برفش بیشتر

درود بر شما
والا این دزدا در قیاس با اون سه میلیاردیا دله دزدند!

الهام شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 09:03

وای خدا
ایرانی جماعت چه ابتکاراتی داره ها
اینا برن زندان هم راهی برا فرار پیدا میکنن

احتمالا تو سطل زباله زندان قایم میشه و میاد بیرون

تکتم (دکتر آشپز) شنبه 8 اسفند 1394 ساعت 00:58

سلام
کارگر دوست من هم به این شیوه روزانه یک بسته گوشت یا حبوبات و از اینجور چیزهای خوراکی با خودش می برد و مدتها طول کشید تا اینها فهمیدند کیسه های مشکی جلوی درب منزل پوشک بچه شان نیست و زباله ی خاصی است که راس ساعت موتورسواری که شوهر آن خانم باشد می آید و می بردش!!!

درود به خانم دکتر چه عجب از این طرفا....
پس این روش یه متد ثبت شده و بین المللیه

رهگذر جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 23:37

سلام
آفرین به دوستتون که اول با مشورت رفت جلو. دست از پا خطا نکرد.
واقعا آدم نمی تونه الکی الکی به کسی اعتماد کنه. اونم در شهرهای بزرگ یعنی هرچقدر شهر بزرگ تر میشه آدم ها نامردی بیش تری به خرج می دهند. هر چند خودشان مال شهر کوچکی باشند که مردم خوبی دارد. ولی این ظرف درونی و ماهیت و ذات اصلی فرد در این شرایط نمایان می شود.
واقعا چقدر این دو تا برادر پررو تشریف داشتند و حق به جانب خود می دادن!
اگر قرار بود که خدمتکار یک قاضی با درامد بالا بشن می خواستن چکار کنن؟ بچه شو می دزدیدن که پول بیش تری بگیرن؟

خدا همه ی ما را به راه راست هدایت کند.

درود به رهگذر
افرین
به این کامنت می گن یه کامنت کامل و جامع که همه پست و پوشش میده

جیرجیرک جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 23:37

درود
بحق چیزهای ندیده و نشنیده
استغفرالله،چه روش هایی وجود داره ها

درود به جیرجیرک
والا به خدا......

LO0OVE جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 22:50 http://maloosak.69.mu

خیلی از سایتتون خوشم اومد موضوعاتشو متنوع ترکنین بهتره

از ته دل خیلی دوست دارم شما هم به من سر بزنید
6518

ته دل که می فرمایید دقیقا کجا میشه

مریم جمعه 7 اسفند 1394 ساعت 22:32

ماشالا، هزارماشالا به این همه نبوغ و استعدادی که نمیدونم چرا صرفا در بعد منفی شکوفا میشه. آدم انگشت به دهن میمونه .

والا منم مثل شما انگشت به دهن موندم که این همه نبوغ را از کجایشان در می اورند

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.