داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

شما بگید چکار کنم!؟

 

شما بگید بنده چکار کنم?!

 خانم صندوقداری داریم که مرتب با موبایلش حرف می زند و با دوستان مشغول بگو و بخند است به ایشان می گویم:همکار گرامی! هنگام فاکتور زدن صحبت با موبایل ممنوع است چون صندوقداری مثل رانندگی می ماند! همانطور که یک راننده اگر در حین رانندگی با موبایلش حرف بزند ممکن است باعث تصادف شود یک صندوقدار هم اگر در حین کار با موبایلش حرف بزند ممکن است اشتباه کند ....ولی ایشان توجهی نمی کنند و اتفاقی که می افتد این است که یک روز ده هزار تومان کم اورد ما هم موقع پرداخت حقوق به او گفتیم چون دفعه اول است نادیده می گیریم ولی حواست را جمع کن که اگر دفعه بعد صندوقت کم امد از این خبرها نیست و از حقوقت کسر می کنیم....دفعه دوم مجددا دوازده هزار تومان کم اورد  ولی ما بزرگواری فرموده و خودمان را به خری می زنیم! که مثلا یادمان رفته که ایشان دوازده تومان کسر صندوق داشته تا از حقوقش چیزی کم نکنیم دوباره ایشان بیست تومان کم می اورد ما دوباره تذکر جدی تری می دهیم و نصف این مبلغ یعنی ده تومان از حقوقش کسر می کنیم که کمی ادب شود...حالا همین چند روز قبل که صندوقش را تحویل داد دیدم سیصدو پنجاه هزار تومان کم اورده! ....حالا شما بگید ما چکار کنیم؟! او بشدت ناراحت است و می گوید این پول برای من خیلی زیاد است از طرفی این مبلغی نیست که بعد ازاین همه تذکر و چشم پوشی بشود گذشت کرد...شما بگید چکار کنم!؟

 

 خانم رفیعی مسئول بخش بهداشتی است قفسه هایش نامرتب و کثیف است کسری کالا را درست گزارش نمی دهد وبه جای اینکه حواسش به کارش باشد مرتب سرش تو موبایل است و پی ام می دهد! جواب مشتری را درست نمی دهد و برخوردش با مردم درست نیست همین چند وقت پیش مشتری چند دستمال کاغذی خرید و رفت بعد از ساعتی دوباره می امد و با عصبانیت گفت:اتیکت این دستمال هزار تومان است ولی هزارو پانصد تومان فاکتور شده شما کلاه سر مردم می گذارید! من شکایت می کنم...خلاصه کلی اعصابمان را بهم ریخت ورفت وقتی بررسی کردم دیدم دستمال کاغذی هزارو پانصد تومانی اشتباها در قفسه دستمالهای ارزانقیمت چیده شده و اتیکت ان عوض نشده! به خانم رفیعی می گویم:همکار محترم شما حواستان به کارتان نیست  اشتباه می کنید ملت فحشش را به بنده می دهند! قسمت بهداشتی حساسترین و پرسودترین قسمت فروشگاه است شما به جای اینکه سرت تو موبایل باشد حواست به کارت باشد شما پول می گیری که اینجا کار کنی نه اینکه تو واتس اپ برای دوستان مزه پرانی کنی! ایشان هم با شنیدن تذکرات بنده اخمهایش را درهم می کشد و زیر لب می گوید چشم! ولی داخل دفتر که می روم از دوربین فروشگاه حواسم بهش هست هیچ توجهی به تذکرات بنده نمی کند و یا با موبایلش حرف می زند و پی ام می دهد! و یا بقیه بچه ها را سرگرم حرف زدن می کند و انها را هم از کار باز می کند وقتی هم از دفتر خارج می شوم چشمش که به من می افتد فوری موبایلش را در جیبش می گذارد و مشغول کار می شود!دوباره تذکر می دهم ولی ایندفعه جدی تر! بهشان بر می خورد! و زیر لب جواب بنده را می دهد بعد موقع استراحت می بینم که بچه ها را دور خودش جمع کرده و با صدایی ارام و ملایم ولی خیلی پر شور! مشغول سخنرانی است و در بین سخنرانی هایش اسم خودم را هم می شنوم! چشمش که به من می افتد سخنرانیش قطع می شود و حرفش را عوض می کند و در مورد مانتو نسکافه ای که جدیدا ازچهارباغ خریده حرف می زند! نمی دانم چرا فکر می کند گوشهای بنده دراز است! چون از طرز صحبت کردن و سکوت ناگهانیش هنگام حضور من  کاملا مشخص است که مشغول فحش دادن به مدیر محترم و معظم فروشگاه بوده اند!....حالا ما می خواهیم کارفرمای خوبی باشیم! می خواهم همیشه کار دوستانه حل شود! وقتی توجهی نمی شود شما بگید ما باید چکار کنیم!؟ به نظر شما نباید به این خانم یه چیزی گفت!؟ یه تذکر جدی داد و اگه باز هم توجهی نکرد یه فکر اساسی کرد!؟یک از دایی هایم یک کارگاه تولیدی دارد تعریف می کرد جوان که بودم در یک کارگاه کار می کردم وقتی صاحب کارگاه از دستمان عصبانی می شد نفرینمان می کرد می گفت:الهی اوستا بشی!(اوستا به معنای صاحب کار) از او می پرسیدیم دعایمان می کنی یا نفرینمان!؟ او هم می گفت:بعدا که برای خودتان صاحب کارگاه شدید می فهمید که نفرینتان کرده ام!.... 

 

 

همین چند هفته پیش پیرزنی به فروشگاه امد و با ساکش وارد دفتر شد چیز عجیبی دیدم! از ساکش خون می چکید! خونابه از ورودی فروشگاه تا داخل دفتر کشیده شده بود و وقتی داخل دفتر نشست و ساکش را روی زمین گذاشت زمین زیر پایش پر از خون شد!....ادامه دارد.. 

 

 

پی نوشت!:اخیرا در جایی خواندم در این چند دهه اخیر در محیط زندگی ادمها مواد شیمیایی زیاد شده از جمله سموم و کودهای شیمیایی مورد استفاده در کشاورزی الودگی هوا و ذرات معلق در هوا  مواد نگهدارنده در غذاها....افزایش مواد شیمیایی در محیط زندگی تاثیرات منفی متعددی داشته و از جمله یکی از انها تاثیر منفی براسپرم و قوای جنسی مردان است! تا انجا که حتی گفته می شود به همین علت اخیرا تعداد نوزادان دختر در اروپا از تعداد نوزادان پسر بیشتر شده(البته ظاهرا اختلاف چندان فاحش نیست) و همچنین گفته می شود مقدار اسپرمهای مردان امروزی رو به کاهش است تا انجا که گفته می شود نسبت به گذشته نصف شده است!....واقعا ادم دلش به حال مردان و جوانهای امروزی می سوزه!...بعلت مشکلات اقتصادی و همچنان مشکلات دیگه نمی تونند ازدواج کنند وقتی هم که ازدواج کنند دیگه کاری ازشون ساخته نیست!!...هی هی هی....هی روزگار نامرد!....هی روزگار بی غیرت!.....هی روزگار بی ناموس!....تف و نفرین برتو!....هییییییییییییییییییییییییی!

نظرات 33 + ارسال نظر
دختری با اسانس احساس جمعه 12 تیر 1394 ساعت 03:09

سلام:)
به نظرم چند هفته یا نهایتا یک ماه از کار تعلیقشون کنید اگه دوباره تکرار شد اخراج شن یه موقعی ادما قدر داشته هاشون رو نمیدونن یه مدت که از دست بدن تازه حساب کار دستشون میاد

درود بر شما
حرف شما کاملا درسته
متاسفانه برخی نمی دانند از چه امکاناتی برخوردارند بهتره یه مدت اخراج بشن تا قدرش دستشون بیاد...

عشق دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 10:49

اخراجشون کنید والله یکی مثل من دقیق و منظم یکبار گوشیمو در نمیارم تو محیط کارم اینقدر حقوثق ناچیز میدن با جون دل کار میکنم
یکی مثل کارمند های شما که .............
من نمیدونم این گوشی چیه ؟؟؟واقعا خسته کننده است 24 ساعت کله ات تو گوشی باشه
بیخود میگنن پشت سر مدیر لایقی مثل شما حرف میزنن

ممنون دوست عزبز
متاسفانه خیلی ها وظیفه خودشونو نمی شناسند....

رضوانه همدان دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 09:14

هی روز گار تررررررر

بنظر منم بعد تذکرات باید توبیخ شوند و از حقوقشون کسر گردد

چقد حیف شد اون وبلاگتون خیلی دوست داشتم

لعنت به این بلاگفا! که همه ما را اواره کرد!

محمدرضا دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 02:22

سلام.اقا من اعتراض دارم.کی گفته جوونای مجرد الان توانایی شون کم شده!
حالا ما توانایی هامونو نمی کنیم تو چش ملت،کسی نباید سو استفاده کنه.من عصبانی ام الان!

درود بر محمدرضا خان
البته همه ما فک می کنیم هرکولیم!
ولی تو میدان عمل معلوم میشه چند مرده حلاجیم!!!

آبانی دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 01:22

شاید بهتر باشه که مسولیتشو عوض کنین!بزارینش تو یه قسمتی که دقت کاریش کمتر باشه,تا به واتس اپم برسن!البته الان تلگرامم اومده,اونم باید مد نظر داشته باشین!!!

البته اخراج راه حله بهتریه!

مامان آرتین شنبه 6 تیر 1394 ساعت 23:26

تقریبا هر شب به وبلاگ قدیمیتون سر میزدم و ناراحت از اینکه دیگه نمینویسین.فکر کردم کلا از کشور مهاجرت کردید.
به نظر من خیلی جدی توبیخشون کنین.متاسفانه بعضی آدما خودشون دوست دارن بد زندگی کنن.درست کار نمیکنن ولی انتظار دارن حقوق و کار خوب داشته باشن.

درود بر مامان ارتین
خوشحالم که شما را دوباره می بینم
ممنون از لطفت مامان ارتین...

هاله شنبه 6 تیر 1394 ساعت 12:07

سلام
به نظر منم باید از اول همون 10 هزار تومن رو کم می کردین به هر حال همه برای درآمد زایی و پول کار می کنن 10 تومنم براش 10 تومن بود دیگه نمی تونست شارژ بخره مثلا
الانم همشو یه جا کم کنید که هم عبرت خودش بشه هم بقیه کارمندا هم به دوستاش بفهمونه وقت کار اینقدر باهاش تماس نداشته باشن
البته شما خودت مدیر توانمندی هستی

درود بر شما
البته تنبیه راه حل هست ولی شاید بهترین راه حل نباشد....
ممنون هاله خانم

ساناز جمعه 5 تیر 1394 ساعت 15:53 http://sanaz1359.persianblog.ir

من همیشه از فروشگاهای بزرگ خرید میکنم چون حوصله گشتن تو مغازه های مختلف رو ندارم. دو ساله از یک فروشگاه خرید میکنم که تو همین مدت دو سال شش یا هفت تا صندوق دار عوض کرده. هر وقت خرید میکنم حتما لیست خرید رو چک میکنم چون به تجربه فهمیدم توی هشتاد درصد از خریدهام صندوقدار محتر م یک جایی اشتباه کرده و بیشتر مواقع هم پول کمتری گرفتن و چون من هم نمیخوام واسه چند هزار تومن مدیون بشم، به صندوقدار میگم. بیخود نیست یک ماه کار میکنن بعد غیبشون میزنه. در ضمن یجا خوند چون اسپرم مولد دختر قویتر از اسپرم مولد پسر هست در شرایط نامناسب اسپرم مولد پسر زودتر از بین میره و در نتیجه تعداد نوزادان دختر افزایش پیدا میکنه.

بغیر از مشکلات ناشی از مبادله پول بهتره وقتی از یک چنین فروشگاههای خرید می کنید فاکتور را چک کنید چون گاهی اوقات بعلت مشکلات حسابداری بارکد اجناس هم اشتباه می شود و مثلا شما جنسی خریده اید ولی در فاکتورتان جنسی دیگر فاکتور می شود.....
کلا نسل ما مردها رو به انقراضه!

سو جمعه 5 تیر 1394 ساعت 11:29 http://susan5951.persianblog.ir

یه چیزی بگم مدیرلطف که ازحدبگذردنادان خیال بدکندهمون اول ده تومن وکم می کردی قطعادیگه حواسش وجمع می کردمن مدیرنیستم هاولی توخونه وقتی دیدم این دوتابچه تونگهداری وسایل مدرسشون سهل انگاری می کنندتاچیزی گم می کردن ازپول توجیبی شون که مبلغ نسبتاکمی هست کم می کردم
اگه می شدگوشی های موبایل موقع کارکردن ازهمه توهرشغلی جمع می شدراندمان کاری خیلی بهترمی شد
درموردپی نوشت هم تاجایی که من می بینم نازایی وسقط جنین خیلی زیادشده
امااینکه شماچراهنوزمجردموندی یه علامت سوال بزرگه کاش یک کم ازفشارروانی که روی یه دخترهست واسه ازدواج روشماآقایونم بودمثلامن تقریبایه سال ازشنابزرگترم کم کم بایدفکردامادباشم شماهمچنان آزادورهادبی گردی می کنی به قول خودت هی روزگاااااارترررررررر

البته حرف شما در مورد ان صندوقدار کاملا درسته ولی گاهی اوقات بهتره با مروت بر خورد کرد گرچه شاید نتیجه اش خوب و درست نباشد...
حالا به نظر شما مجردی بهتره یا متاهلی ؟!
من که معتقدم زود ازدواج کردن بخصوص برای دخترها اشتباه بزرگی است
باید به دخترها فرصت داد درسی بخواند کمی جوانی کنند مسافرتی بروند و از فراغتشان استفاده کنند برای بچه داری و شوهر داری وقت هست....
گرچه می دانم مجرد بودن برای دخترها در جوامع سنتی بسیار سخت است
ارام ارام الگوی زندگی در جوامعی مثل ما در حال به بن بست رسیدن است دلیل واضح ان این است که از هر چهار ازدواج در کشور ما یکی به طلاق می انجامد و تازه طلاق های عاطفی در این امار نیامده است...

آلیس پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 22:11

درود بر آقا مهرداد
با نگاه گذرا به نوشته های شما مشخصه که شما بسیار مقید به اخلاق انسانی و منش بزرگوارانه هستین و همچنین یک مدیر کارامد و درنتیجه قسمت اول مطلبی که نوشتین بیشتر جنبه درددل داره برخلاف عنوانش که سوالی هست. در همین راستا هست که پی نوشتی در ادامه اوردین که اینقدر جنجالی و چالش برانگیزه که کلا محتوای اصلی پستتون رو به حاشیه برده و البته من در موردش نظری ندارم چون واقعا نمیدونم این نکته مثبته یا منفی،شاید در نهایت به نفع بشریت باشه.کاش میدونستیم در گتابهای تاریخی چند صد و چند هزار سال آینده درباره عصر ما چی مینویسن.
آقا من عاشق معما و پلیس بازیم لطفا زودتر جریان اون جنایت خونین رو بنویسین و ملتی رو از خماری برهانید.

درود بر الیس خانم
شما این پست را خوب متوجه شدید و بیشتر قصد من این بود که مشکلات کاری را بگویم ولی بسیار خوشحالم که دوستان عزیز در کامنتها به مطالبی اشاره کردند که برایم جالب و سودمند بود و در واقع از دوستان اموختم...
انچیزی که در پی نوشت امد برای ما مردان فاجعه ای بسیار عظیم است !برای زنان را نمی دانم!
قسمت دوم هم چشم بزودی رمز گشایی خواهد شد
ممنون

کتی پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 19:34

مرد تعیین کننده جنسیت هست،دقیقا،اما وقتی اسبرم تحت تاثیر امواج قرار بگیرند چندتا فاکتورش تحت تاثیر قرار میگیره،یکی سرعت و تعدادشون و فرمشونه. تا امروز و بنا بر مطالعاتی که وجود داره کم شدن و یا نامارا شدن اسپرم باعث افزایش احتمال تخم حاوی کروموزوم xx نمیشه،بلکه بر شانس نازایی تاثیر میذاره،هرچیزی رو که میخونید باور نکنید،حداقل باید چندین کار بزوهشی بشه و چندین مقاله ازش دربیاد ،بعد تو مجلات معتبر چاپ بشه تا بشه روش حساب کرد

همانطور که در کامنت دیگری گفتم در ایران هم نسبت بین بچه های پسر و دختر عوض شده ادرس خبر انرا هم گذاشتم....
من هیچگاه مطلبی غیر مستند در این وبلاگ نمی گذارم

کتی پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 19:27

یعنی به وجود اومدن دختر نتیجه نقص اسپرمه و پسر نتیجه درست کار کردنشون؟ای کاش لینک این بژوهش رو میذاشتید،والله من که خودم تو این رشته هستم چنین چیزی ندیده بودم تا حالا.

چیزهای زیادی در این دنیا هست که ما نمی دانیم و یا ندیده ایم!

کتی پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 14:53

دخترزایی ربطش به کم شدن قوای جنسی چیه؟اگر اسپرم ها قدرت خودشون رو از دست بدن باعث نازایی میشه نه دختر زایی

من دانشمند زیست شناس نیستم که به سوال شما جواب بدهم من صرفا نتیجه یک پژوهش را که جایی خوانده بودم گفتم ولی همانطور که می دانید این مردان هستند که باکروموزمهای ایکس و وای جنسیت فرزند را تعیین می کند و ظاهرا الودگی های محیطی علاوه بر کاهش اسپرمهای مردانه بر عملکرد این کروموزمها در بدن مردان هم تاثیر منفی داشته است

ستاره پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 10:04 http://artmina.blogsky.com

آقای مهرداد عزیز سلام
خوشحالم که وبلاگتونو پیدا کردم.
وقتی پای آبرو و اعتبار فروشگاهتون درمیونه باید برخورد جدی با کارمنداتون بشه، دیگه چقدر رفتار دوستانه؟

منم بعد از مدتها که از درست شدن بلاگفا ناامید شدم همین چند روز پیش توی بلاگ اسکای وبلاگ رو دوباره ایجاد کردم حالا می بینم بلاگفا... هر چند دیگه سراغش نمیرم

درود بر ستاره خانم
من هم خوشحالم که یک دوست همیشه موافق را دوباره می بینم!
فعلا که بلاگفا کل مطالب ما را قلع و قمع کرد!

افروز پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 10:00

توی تمامِ هایپر مارکتهای دنیا یک قانون عمومی هست که حتا(!) توی ایران هم اجرا می شه
و از اونجا که توی هایپر استار تهران مدتی نمایشگاه داشت شرکتمون و من هم مسوول سرکشی بودم خوب می دونم که سفت و سخت هم اجرا می شه
1-استفاده نکردن از موبایل
2-نبودن جایی برای نشستن پرسنل!
3-تجمع نکردن پرسنل با همدیگه

خوب خیلی سخته
ینی بچه هایی هستن که بعضیشون از 8 صبح تا دوازده شب شیفت وای میستن
اما قانون اینه
حالا تبصره هایی هم داره که ممکنه بدونید خودتون اما اگه خواستید بگید براتون توضیح بدم

درسته فروشگاه شما شاید به بزگیِ هایپر استار نباشه
اما به نظرم این راهکار خوبی هست

اجرا کردن قوانین بالا بدون خون وخونریزی مشکل رو حل می کنه

و البته اعلام میکنید که هر کسی با قوانین جدید نمی تونه نار بیاد تشریف نیاره نیروی جدید با شرایط جدید میگیرید

ضمنا اون صندوقدار دیده سه بار به هوای اشتباه کردن از خطاش گذشت کردید
ممکنه این مبلغ زیاد رو خودش کش رفته باشه
مثل اون صندوقداری که ازش به نام خاله یادکرده بودید

درود بر افروز خانم
سختگیری و برخورد کار اسانی است ولی شاید بهترین کار نباشد هماانطور که گفتی گاهی اوقات یک کارمند همه ساعت مفید یک روزش را در محیط کار می گذراند و به نظر من محیط کار باید برایش قابل تحمل باشد چون اگر محیط کار برایش غیر قابل تحمل باشد روی کار کردنش هم تاثیر می گذارد....

یک شهروند عادی پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 09:41 http://whathelltheydoing.blogsky.com/

خوب اگه از اول یه خورده بیشتر سخت گرفته بودین و همون مبالغ کم رو از حقوقش کسر میکردین شاید بهتر بود...
به نظر من الانم دیر نشده ،الان اگه 350 تومن رو بردارین بهتر از اینه که یه روز با یه کسری خیلی بزرگتر روبرو بشین...
مدیران موفق به نظر من اونهایی هستن که در ابتدای کار خیلی به کارمندانشون آسون نمیگیرن

دلیل اینکه من این مطلب را گذاشتم این بود که دوستان با مشکلات محیط کار ما اشنا شوند و بدانند گاهی اوقات یک کارفرما مجبور به برخورد و سختگیری است کاری که ممکن است برای بعضی ها خوشایند نباشد...

رویا پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 08:59 http://hezaran-harfenagofte.blogsky.com

به نظر من یه تابلو بزنید مخصوصا جلوی چشم اون خانم و یه عکس موبایل بذارید و بنویسید "خطر مرگ"
یا 350 تومن رو از حقوقش کسر کنید و تو یه جلسه که کل کارمندا جمع شدن به تندی باهاشون دعوا کنید و بعد با ملاطفت اخراجش کنید
بی شوخی تنها راه حلش همون ممنوع بودن استفاده از موبایل هست که البته جواب شما رو هم خوندم که اصلا موافق نیستین ولی خب چی کار کنم نظر منم همینا بودن

ممنون رویا خانم از راهنمایی که کردی
مخصوصا ان خطر مرگ که از همش بهتر بود!

ماهپرى پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 08:13

آقا مهرداد عصبانى نباش
بببسسسسپرش به من !!


سختگیرى !
هرچقدر هم مهربان باشید سختگیرى شدید راه حل شماست !
مزایایى در نظر بگیرید
مثلاً اگر کسى خطایى نداشت بهش جایزه بدید
براى مثال آخر سال حقوق بیشتر یا تا یه سقفى اجازه ى برداشت کالا ....
و براى اشتباه ، جریمه ! جریمه یعنى تاوان سنگین تر از گناه ، نه گذشتى که شما کردید . امیدوارم فروشگاه واى فاى نداشته باشه
و البته به راحتى میتونید استفاده ى بى دلیل از تلفن همراه رو ممنوع کنید .
نه مثل مدرسه ! یا میتونید تایم در نظر بگیرید.....
خلاصه به تعداد کارمند هاتوون راه حل هست
و از من میشنوید بد اخلاق و عنق جلوه بدید !

ممنون ماهپری از توصیه هایت
می شه سختگیر بود بر خورد کرد جریمه کرد اخراج کرد....ولی به نظر من اینها اسانترین و پیش پا افتاده ترین راه حل است...

مهسا پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 00:54

سروکله زدن با کارمندای این دوره زمونه صبر ایوب میخواد.
در مورد کیس شماره یک فک میکنم بهتره از حقوقشون کم کنید ولی نه یک جا،مثلا ماهی ٥٠ تومن تا هم بی حساب بشه و هم حساب کار دستش بیاد.تازه یه تعهد هم ازش بگیرید که اگه باز هم تکرار شد اخراجش کنید.
در مورد خانوم شماره دو میتونید جاشون رو عوض کنید.مثلا تو بخشی بزارین که از حساسیت کمتری برخورداره.
در رابطه با موضوع آخر هم که نظری ندارم!!

ممنون مهسا خانم از راهنمایتان
اینها را گفتم که دوستان بدانند گاهی اوقات شدت عمل از طرف کارفرما لازم است....

جیرجیرک چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 22:18

ببخشید93 و 94
من هر ازگاهی میخوندمشون
چرااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
تو روحشون روانیا

متاسفانه در بخش مدیریت داستانهای زیادی داشتم که می خواستم وقتی فرصت شد تکمیلشون کنم که متاسفانه فعلا که همشون پریده...

جیرجیرک چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 22:11

اره سر زدم پستهای 94رو ندیدم فکر کرئم انتقال دادین اینجا اینجا هم گشنم نبود
راستی من عاشق تبلیغ شکوپتیت شدم.
احیانا تقاضا زیاد نشده تو فروشگاهتون

چی!؟
باور کن این چیزی که گفتی نمی دونم چیه!
اگر تبلیغی که گفتی تلویزیونی است من خبر ندارم چون من تلویزیون تماشا نمی کنم....

جیرجیرک چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 21:13

آقا مهرداد بلاگفا درست شده
حالا تصمیمتون جیه؟

یه چیز جالبی بگم!؟
رفتم یه پست تو وبلاگم در بلاگفا بگذارم وقتی اپ کردم وبلاگم به دوسال پیش برگشت! مثلا پستی در وبلاگ قبلیم دارم به اسم ازدواج سفید که روزانه بیش از یکصد نفر از گوگل برای خواندنش به وبلاگ سر می زدند که ان پست هم پرید!
معلوم نیست چه غلطی می کنند!
ممنون جیرجیرک! لطفا اگر خبر جدیدی بود باز هم زحمت بکش و بگو

اعظم 46 چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 19:24

سلام اگه بیمه هستن طبق قانون کار وبیمه مراتب تنبیه کارگری در موردشون اجرا بشه تا دچار مشکلات بعدی مثل شکایت اونا نشی کسری صندوق روبه نظرم اگه کم کنی دیگران هم کار دستشون می آد .
گاهی وقت ها اطلاعات زیادی هم خوب نیست به قول بابا طاهر غریان خوشا آنان که هر از بر نداند پسر جان ازدواج کن کاری به این چیزا نداشته باش
می تونی یه قانون داخلی وضع کنی هر کسی گوشش رو اول وقت تحویل بده آخر وقت تحویل بگیره ویا گوشی ساده استفاده بشه

درود بر شما و ممنون از راهنمایی های خوبتان...
حرف این باباطاهر را واقعا باید طلا گرفت ولی بعلت لقبش (عریان!) ظاهرا کمی مشکوک به نظر می رسد!....
در مورد گوشی ها هم می خواهیم زیاد سختگیر نباشیم چون بعضی ها به گوشی هایشان بیشتر چسبیده اند تا لباسهایشان!...

عارفه چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 18:30

هی هی یادش بخیر من که سر کار میرفتم حتی اجازه نداشتیم در طول کار حتی تماس ضروری رو جواب بدیم موبایل کلا خاموش
یه بارم وارد یه مغازه لوازم آارایشی بزرگ شدم برای خرید که همه فروشنده هاش دخترای جوون بودن صاحب مغازه همه گوشی ها رو گرفته بود تو یه ساک دستی گذلشته بود هر کی کارش تموم میشد موقع رفتن به خونه گوشی رو پس میداد
من هم فکر میکنم دوران بدی برای آقایون خصوصا جوونترها شده زندگی خیلی سخت شده برای داشتن یه زندگی خیلی معمولی تلاش خیلی خیلی زیادی لازمه

البته می شود سختگیر بود ولی منظور من این بود که اگر بخواهی سختگیر نباشی و برخورد نکنی این مشکلات پیش می اید...
متاسفانه زندگی سخته بخصوص جوونهای بیکار و بی پشتوانه....

م چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 16:50

شاید پیشنهادم عجیب باشه
ولی شما اگه کارمنداتونو عوض کنید با این موج موبایل بازها تضمینی نیست که بعدی ها بهتر باشند
البته که خودتونم بهتر میدونید که نون بری هم کار خوبی نیست

گوشیها و سیم کارتای ارزان قیمت غیر هوشمند تهیه کنید هرروز صبح هوشمندها را تحویل بگیرید و معمولی ها رو در اختیار بگذارید تا فقط بتونند برای تماس های ضروری استفاده کنند

مشکل موبایل نیست مشکل نبود وجدان کاری است...
وقتی وجدان کاری نیست و کار جدی گرفته نمی شود کارفرما مجبور به برقراری انظباط و برخورد است...

سیما چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 15:39

با عرض معذرت به نظر من شما مدیر قوی نیستین.یعنی اصلا نمیتونید درست کارمندارو مدیریت کنید که ازتون سواستفاده نکنن.ملاطفت کیلویی چند باید ازتون حساب ببرن.چیزی که زیاده بیکار.من بودم تذکر جدی میدادم تو دفتر و بعدم اخراج به همین راحتی.
در مورد مردان هم درسته خیلی ناباروریشون زیاد شده.خدا به دادشون برسه

شاید من این پست را درست ننوشتم
من می خواستم بگویم ان کارمند و یا کارگری که صدای اعتراضش بلند است و از کارفرمایش بعلت اخراج جریمه کسر حقوق ....شاکی است گاهی اوقات خودش مقصر است...متاسفانه راندمان کار و وجدان کاری بسیار پایین است ولی همه غر می زنندکه چرا اخراج شدم چرا حقوقم کم است....

عطیه چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 14:29

این یادم رفت راستی
تف به این روزگار. تف. کلا جمع شیم دسته جمعی یا حتی تک تک بمیریم بهتره.
اما تو جهان سوم همه کم کم میمیرن... ؛ اون موقع که میری چیزی بخری و پولت نمیرسه، اون موقع که بچت 1اسباب بازی میخواد و نمیتونی براش تهیه کنی، اون موقع که از کار بیکار شدی و زنت داره خرج خونه رو میده...

میدونم اوضاع سخته و جالب نیست ولی باور کن اصلا برای مردن حسش نیست!...
باید امید داشت هر چند که تاریکی همه جا را فرا گرفته باشد...
شعار دادن اسان است ولی راهی جز این نیست....

عطیه چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 14:25

وقتی داشتم مورد اول رو میخوندم یاد اون خانم خوشتیپه که دزدی میکرد از صندوق افتادم
من اگر باشم در مورد اول حتما از حقوقش کم میکنم. چیزی که شما میگی باید 1ضمانت اجرا هم داشته باشه که کسی بهش توجه کنه.
و 1چیز دیگه اینکه کارمندا نباید خیالشون راحت باشه که اخراج نمیشن، چون کارارو سرسری انجام میدن.
در مورد دوم هم به نظرم 1تذکر جدی و با تهدید اخراج خوبه.
فکر میکنم طرحهای تشویقی هم برای دیگر کارمندای فروش جواب بده.

"خاله" که داستانش را قبلا گفتم فوق العاده زنی باهوش بود و خودش را اینگونه خراب نمی کرد...
ممنون عطیه از تذکرات خوبت خط اخر در مورد کارمندان فروش کاملا درست است...

مهتا چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 13:58

کارفرمای خوب بودن خوب است اما دیگر نه تا این حد که بقول معروف نادان فرض شوید.(خوبی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند)
در مورد اول شما به اندازه کافی هشدار داده اید و الان وقتش هست که کوتاه نیاید و کسر کنید از حقوقش تا بدونه که درست کار نکردن بیشتر از همه به ضرر خودش هست،و من خودم اگه جای این فرد بودم دوس داشتم تنبیه بشم تا یادم بیاد مسئولم و تعهد دارم.
برای مورد دوم هم ی فکر اساسی باید کرد چون ایشون به اندازه کافی پررو هستند پس با جدی نشدن پرروتر میشود و بقیه نیز یاد می گیرند.
در مورد پیرزن هی وای من،چه ترسناک...چه اتفاقای بدی میفته ها.
در مورد آخر با این حساب مردها دارن افسانه میشن

ان چیزی که در مورد کارفرما در پارگراف اول گفتی کاملا صحیح است...
متاسفانه نسل مردها رو به انقراض است و در اینده باید فسیلهایشان را در بیابانها پیدا کرد!

سمیرا چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 13:34

تف و نفرین بر تو رو خوب اومدین

لعنت بر این روزگار بی ناموس!

زهره خاموش چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 10:29

سلام
من خودم کارمندم...ملاطفت خوبه و انعطاف لازمه کارفرما ...ولی باعرض معذرت و درر از جون شما حماقت نههههه! چون در دراز مدت هم کارفرما و هم کارگر و کارمند ضرر میکنن....دعای استای داییتون هم به این مطلب ربط داره ...کارمندتونو جایگزین کنین

درود بر دوست خاموش!
درست می فرمایید ولی کار پیچیدگیهای زیادی دارد من معتقدم اخراج کارگر و مستخدم نباید به این سادگیها باشد ولی وقتی اطمینان حاصل شد که کسی عنصر نامطلوب است نباید در اخراج تردید کرد در عوض من معتقدم در استخدام باید بسیار سختگیر بود...

مریم چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 10:25 http://marmaraneh.blogsky.com

سلام
مشابه مشکلات شما را ما هم زیادداریم تو کارخانه، متاسفانه اعتیاد به موبایل و نرم افزارهایش به محیط های کاری هم کشیده شده و وروی کار هم هتاثیر گذاشته، شما تصور کنید کارشناس آزمایشگاهی که مشغول انجام تست است و سرش در گوشی هست و نتایج تستی که هی باید تکرار شود.
من شدیدا اعتقاد دارم در تایم کاری به هیچ وجه نباید گوشی همراه کسی باشد. اگر کسی آنقدر مهم هست که باید در هر لحظه در دسترس باشد بهتر است خودش را درگیر کار نکند. اگر کار فوری هم پیش بیاید که انقدر ضرورت داشته باشد که نیاز به تماس فوری باشد میتوانند به تلفن ثابت محل کار تماس بگیرند.

درود بر شما
کاملا درست می فرمایید
هر چی گرفتاری داریم از دست این تلفن های هوشمند است که زندگی ما را تغییر داده بدون اینکه خودمان متوجه بشویم برخی از این تغییرات مثبت ولی من اعتقاد دارم در اغلب موارد تاثیرش منفی بوده است...

کتی چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 10:00

یک بار که جدی برخورد کنید حساب کار دستشون میاد.اگر اون خانوم 350 تومن براش زیاده درست کار میکرد.من متنفرم از اینکه فروشگاهی که میرم حسابدارش توجه نکنه و با موبایل حرف بزنه.دلسوزی اینجاها هم توهین به مشتریه و هم جنایت در حق خود فرده.چون رفتار حرفه ای رو یاد نمیگیره.اگر هم نمیخواید پولشو کم کنید کشیک اضافه بدید بهش.
ببخشید اینو میگم اما باور کنید این رفتارها خیلی تو وجهه فروشگاه تاثیر داره.به نظر من هرچه قدر سطح فروشگاه بالاتر میره و فروشنده های حرفه ای تر استخدام میشن این رفتارها کمتر دیده میشه.

بعد کم شدن قوای جنسی چه ربطی به افزایش تعداد دختر داره؟نکنه این جمله رو گذاشتین که بحث راه بندازین چون گفتن این جمله از شما بعیده.

اداره کردن یک مجموعه هر چند کوچک پیچیده گی های خودش را دارد مخصوصا در شغل ما که با افراد زیادی سر و کار داریم....
انچیزی که در پی نوشت گفتم نتیچه یک پژوهش است و جالب است بدانید در ایران هم اماری این چنینی وجود دارد امارها می گوید در گذشته نسبت نوزادان پسر به دختر در ایران 104 به 102 بوده که چند سالی است این نسبت معکوس شده و به 103 به 105 تغییر یافته این تغییر شاید از نظر اماری چندان ملموس نباشد ولی دلایل زیست شناسیش بسیار مهم است چون این نسبت همچنان به نفع تعداد دختران رو به تغییر است و گفته می شود دلیلش همان است که ذکر شد(منبع امار سایت برترین ها 91/12/15)
این که گفتید این جمله از شما بعیده خیلی متوجه نشدم!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.