داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

ارامش و عدالت....

 

 

چند روز پیش صبح زود برای ورزش به پارک رفتم  هوا  خوب بود و حسابی دویدم  خیلی خوب بود روزهایی که صبحها ورزش می کنم ظهرش یک خواب شیرین و دلچسب به سراغم میاد البته من به طور کاملا موروثی خوش خواب هستم و مشکلی در زمینه خواب ندارم و به یاد ندارم برای خوابیدن تا به حال قرصی خورده باشم مگر در مواقعی که سرماخورده و تب داشته باشم ولی وقتی صبح ورزش کنم یک خوابی می روم که لذتش را با هیچ چیزی در این عالم عوض نمی کنم خلاصه ظهر ان روز یک ناهار خوشمزه و دلخواه هم خوردم و ظهرش با نهایت ارامش و خوشبختی خوابیدم بعد از ظهر که سر کار امدم یک اس ام اس برایم رسید که مربوط به کار و مشکلات کاری بود خلاصه ان اس ام اس باعث شد چند تلفن هم به چند نفر بزنیم و کلا اعصابم به هم ریخت تا انجاییکه ان شب با ناراحتی و اعصاب خط خطی خوابیدم و یکی دو باری هم شب از خواب پریدم .....

یک پیرمرد افغانی هست که کنار یک کوچه نشسته و کفش واکس زده و یا تعمیر می کند او خیلی کهنسال است شاید نزدیک به هفتاد سال و با لباس های خاکی و سیاه روی یک تکه پارچه نشسته و کفش های مردم را ارام و با طمانینه تعمیر کرده و واکس می زند یک ارامش خاصی توی چشمهایش است ارام حرف می زند ارام کار می کند و اصلا قابل تصور نیست که هیچ اتفاقی بتواند او را تکان دهد شاید او چیزی نداشته باشد ولی ارامش گنجینه ایست که گاها به داشته های مادی ادمها ربطی ندارد بلکه به  شرایط درونی وانتظار ادمها از دنیا بستگی دارد البته شرایط درونی مهمترین عامل است  برخی ادمها ارام به دنیا می ایند بندرت عصبانی می شوند خونسردند شادند و این ربطی به شرایط انها هم ندارد ادم هایی هم هستند که نا ارامند در حالیکه ممکن است بسیار ثروتمند و مشهور باشند و اتفاقا در بسیاری از موارد همین ادمهای نا ارام هستند که با انرژی شان دنیای ما را می سازند ولی ناارامی ذاتیشان مانع ان می شود که از زندگی لذت ببرند فامیلی داریم که یک پسر پیش فعال دارد که حتی برای اینکه صاحبخانه اذیت نشود و خودشان هم شرمنده نشوند به برخی میهمانی ها نمی روند ان بچه نا ارام متولد شده هیچ ربطی به تربیت و شرایط محیطی هم  ندارد  هم خودش ازار می بیند و هم والدینش را ازار می دهد ......حتی ادمها در هنگام تولد هم با هم فرق دارند و با این تفاوت های ذاتی باز مفهوم عدالت را به چالش می کشند....

نظرات 5 + ارسال نظر
سمانه شنبه 22 آبان 1395 ساعت 19:05 http://sdra.persianblog.ir

دقیقا!میزان داشته ها معیاری برای سنجش مقدار ارامش ادم نیست !
من کلا کم می خوابم ولی خوب وباکیفیت معمولا می خوابم !

هر چیزی کیفیتش بهتر از کمییته حتی خواب

مرمری چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت 21:41

منکه همیشه از خدا آرامش ، سلامتی ودلخوش خواستم......،

آفرین!
این بهترین دعا و ارزوست

دختری با اسانس احساس چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت 21:16

به نظرم ارامش داشتن توی فکری که انسان داره من گاهی وقتا با فکر کردن به مسایل اطرافم ارامش رو از خودم دور میکنم البته بگم در هر شرایطی به خواب نه نمیگم فقط امکان داره خوابم همراه بشه با خواب دیدن که اونم کل مسائل روز رو یه بار با تحلیل میبینم

درسته....
راه حلش هم اینه که خودتو سرگرم کنی که افکار مزاحم سراغت نیاد.....

نسیم چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت 15:54

مثل همیشه زیبا بود

ممنون از لطفت. ...

سوسن همون سوگل سردرگم سابق چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت 14:22

خوش به حالت مدیرمن که خیلی آدم بدخوابی هستم

البته من به جای خواب و بالش حساسم!
اگه جای خوابم درست نباشه تا صبح بیدارم!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.