داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

دلتنگی....

 

 

مفهوم دلتنگی چیست؟ من فک می کنم دلتنگی فراگیرترین و عمیقترین حس برای ادمها باشد وقتی ادمها عاشق می شوند حس خوبی دارند ولی وقتی دوری و جدایی پیش می اید دلتنگی می اید و دلتنگی حسی بسیار عمیقتر و ریشه دارتر از عشق است وابستگی ها ممکن است خیلی زود سرد شوند ولی دوری و هجران گاها به دلتنگی هایی ختم می شوند که به این سادگی ها ادم را راحت نمی گذارد یعنی همان وقتی که فکر می کنی دلتنگی دست از سرت برداشته با یک اتفاق با استشمام یک بوی عطر با به یاد اوردن یک خاطره دوباره زنده می شود عشق ممکن است خیلی راحت سرد شود ولی امان از وقتی که در اوج وابستگی جدایی پیش اید ان وقت دلتنگیش تا مدتها انسان را تنها نمی گذارد من ادیب نیستم و اطلاعات بسیار محدودی از ادبیات کلاسیک فارسی و مشرق زمین دارم ولی در همین حد بسیار محدودی که خوانده ام چیزی که برایم قابل توجه بوده این است که ادبیات فارسی و حتی موسیقی ما بیشتر ناشی از هجران است تا عشق  بزرگترین سمبل ان هم مثنوی معنوی است شاید دلیلش این باشد در مشرق زمین بعلت خط قرمزها حریم ها و پرده ها معشوق کمتر در دسترس بوده و همین حریم ها باعث شده عشق به دلتنگی و  نهایتا ان چیزی که عشق حقیقی نامیده می شود ختم گردد و حس عمیقش منجر به شاهکارهای عظیم شود....

با خواندن نامه های فروغ فرخزاد یک سوال  برایم مطرح می شود رابطه عشق و اخلاق چیست؟ عشق چیزی است که از همان ازل در وجود انسان بوده ولی اخلاق قراردادیست که برای ادمها تعریف شده که در اغلب موارد هم در فرهنگ های مختلف متفاوت است من واقعا جوابی برای این سوال ندارم نمی شود اخلاق را نادیده گرفت و با بهانه هایی از کنارش گذشت برای همین شاید نهایتا انتخاب و ترجیح ادمها دلتنگی باشد....

نظرات 12 + ارسال نظر
سارا... جمعه 14 آبان 1395 ساعت 11:39

سلام...

به نظر من دلتنگی های عاشقانه ... چیز خوبیه ... همینه که میگن غم عشق شیرینه ........ گرچه وقتی فرد گرفتارش هست ...شاید متوجه این موضوع نشه!

اون چیزی که بده و واقعا آزار دهنده است ... ملال و کسالته ... وقتی اصلا ندونی چی میخوای و ... زندگیت را باید صرف رسیدن به چه هدفی کنی .......

عشق و رسیدن به اون ...میتونه هدفی باشه که مسیر زندگی فرد را مشخص کنه ...... و حتی اگه این هدف غلط هم باشه ...حداقل تا زمانی که متوجه نشده هدفش اشتباهه ...... ادم برای زندگی و طی کردن اوقات ...... انگیزه داره .....

درود به ساراخانم
به نکته جالبی اشاره کردی
بی هدفی بی انگیزه بودن و نهایتا بدون عشق زندگی کردن میتونه ادمو به پوچی بکشونه
برای همین هم هست که تو دنیای امروز با همه امکانات رفاهی که وجود داره استرس کم نشده. ....

سلام...من جزو اون دسته از افرادی هستم که با عشق آتشین ازدواج کردم،سال ها به پای این عشق سوختم تا به طرفم مفهوم زندگی متأهلی را بفهمونم ولی دریغ...الان در حال جدا شدنم،با دست خالی اومدم و بعد ار بیست سال زندگی با دست خالی و قلبی خالی تر برمی گردم،می خواستم بگم کاش عشق وجود نداشت،یا هورمونی به اسم عشق بود که فقط بعد از ازدواجی عاقلانه ترشح میشد...حیف زندگی هایی که تباه اوهام عشق شد

بعد از 20 سال.....
واقعا باعث تاسفه ولی امیدوارم بتونی زندگیتو دوباره بسازی.....

سوسن همون سوگل سردرگم سابق چهارشنبه 12 آبان 1395 ساعت 14:20

تجربه دلتنگی رودارم ولی اخلاق روهم نمیشه نادیده گرفت کاملادرک کردم

درسته....
فقط تجربه باعث میشه بتونی درک کنی....

سمانه سه‌شنبه 11 آبان 1395 ساعت 20:09 http://sdra.persianblog.ir

راستش من حس کردم تجربه داشتین که اینطور دقیق این حس رو بیان کردین.جدا شدن در اوج، مثل یک تخت سنگیه روی قلبته که تا عمر داری سنگینیشو حس می کنی.
البته منم تجربه نداشتم حس و حال دوست صمیمی رو نقل قول کردم

هوپ... دوشنبه 10 آبان 1395 ساعت 01:04 http://be-brave.blog.ir

آخ... آخ که چقدر دردناک و پر از حقیقت تلخ بود این پست

خدا به همه صبر بدهد!

رهگذر مانند... یکشنبه 9 آبان 1395 ساعت 16:51 http://yekzendegi.blog.ir

نوشته و تحلیل بسیار زیبایی بود...چند وقت پیش من هم در فکر بودم که چرا ما شرقی ها و به خصوص ایرانی ها از موسیقی تا ادبیات و شعر همه را از نوع پر سوز داشته ایم اما غربی ها یا نداشته اند و یا سبکش این طور غمگین نبوده....نوشته شما جواب خوبی بود....
و در زمینه رابطه ی اخلاق و عشق, من هم معتقدم که اخلاق را نمیشود ندیده گرفت هر چند که گاهی مطمئنی گذشتن از آن شخص, شبیه کنار گذاشتن زیباترین کتاب دنیا در فصل اول هست....همون قدر سخت....همون قدر پر از کنجکاوی برای کشف و غرق شدن بیشتر....

ممنون از لطف شما....
همانطور که شما هم اشاره کردید ادبیات و هنر از قومی ناشی از فرهنگ همان قوم است و ادبیات و موسیقی ما هم ناشی از فرهنگ ماست که بیشتر ناشی از هجران است....

آسو یکشنبه 9 آبان 1395 ساعت 13:44

واقعا عشق ریش در ذات ما واخلاق قراردادیست جملتون عالیه

ممنون اسو خانم....

بهروز یکشنبه 9 آبان 1395 ساعت 11:46

من دوستی دارم که به علت مخالفت خانوادش به عشقش نرسید با اینکه به شدت درگیر عشق آن دختر شده بود . یک بار هم دست به خودکشی زده بود که البته ناکام ماند .
الان با اینکه ازدواج کرده و دو تا بچه هم داره و آن دختر هم ازدواج کرده و بچه داره اما باز هم خیلی بهش فکر میکنه . و این یکی از بزرگترین ناراحتیهای زندگیشه که آرامشش رو ازش گرفته

حالا شما تصور کن ان اقا می تونست با ان دختر ازدواج کنه شاید تا به حال طلاق گرفته بودند و کار تمام شده بود ولی چون در اوج کات کرده اند دردش زیاده....

مدادرنگى یکشنبه 9 آبان 1395 ساعت 09:39

من یه جایى خوندم که عشق هاى ممنوعه خیلى با ارزشن،چون با وجود همه ى ترس ها و خطرها کنار هم و به یاد هم هستن
فروغ تو یکى از نامه هاش به گلستان نوشته که "قربان بند کفش هایت بروم"،و مایه ى تمسخر و لودگى یک عده شده اما من این قسمتش رو از تهِ تهِ دلم میفهمم

عشق ممنوعه گاها داغ تر و اتشین تر است ولی چالش اخلاقی ان باقی است و نمی شود به سادگی از کنار ان عبور کرد....

عطیه یکشنبه 9 آبان 1395 ساعت 09:22

برای من جالبه که گاهی آدمهای اشتباهی عاشق هم میشن، اما چون تو اوج رابطه از هم خداحافظی میکنن، اثر این عشق سالهای سال روی اونها میمونه و زندگیهاشون رو تحت تاثیر قرار میده اما شاید بعضیاشون حتی اگر 1هفته بیشتر با هم میبودن، میفهمیدن ک باید جدا شن و تا اون موقع هم اشتباه کردن ک تو رابطه بودن.
در کل چیز پیچیده ایه این عششششششششق

دقیقا....
بعضی وقت ها دو نفر اگه با هم بمونند نمی تونند با هم زندگی کنند ولی وقتی در اوج عشق از هم جدا میشوند ممکن اثرش یه عمر در روح و روان اونها باقی بمونه....

مرمری یکشنبه 9 آبان 1395 ساعت 01:26

دنیا به وسعت قفسی تنگ میشودوقتی دلت به کسی تنگ میشود

ای داد بیداد.....هیییییی

jigul یکشنبه 9 آبان 1395 ساعت 00:14

درست میگین و جالب اینه که هر کسی با توجه به بینش خودش اینو تعبیر میکنه .اگه پیش یه روحانی برین میگه شیطان جلوه میده به گناه و انسان رو در گناه غوطه ور میکنه .اگه برین پیش یه روانشناس متدین راحت میگه هر کسی حق اشتباه تو زندگی رو داره و چند تا راهنمایی هم میکنه واسه ترک عشق.یه روشنفکر به شما حق انتخاب میده و شاید راهنمایی کنه برای گرفتن تصمیم جوری که شما خوشحال باشین چون به نظر اون این زندگی شماست. یه آدم زیرک یادتون میده چجوری عشق و اخلاق مداری رو با هم داشته باشید یکی در زندگی تون و یکی زیر پوسته زندگیتون
جوابش فرق میکنه .اما من فکر میکنم عقایدی که از بچگی باهاش بزرگ شدیم جلوی هر نظر دهی آزادانرو میگیره.

جمله اخر کامنت حقیقت محض است....
ما گرفتار پس زمینه های ذهنی خودمان هستیم....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.