داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

غیرت و المپیک!

 

 همانطور که ممکن است از تلویزیون دیده باشید لیلا رجبی نماینده ایران در پرتاب وزنه  زنان نتوانست عنوانی کسب کند برای همین غیرتش توسط کارشناس تلویزیون مورد تردید واقع شد! خیلی دلم می خواهد در مورد واژه غیرت پست مفصلی بنویسم چون این عبارت کمی برایم مبهم است  و اینکه اساسا به چه کسی باغیرت می گویند و به چه کسی بی غیرت!؟ ولی انچه مسلم است غیرت برای ما بیشتر در مورد زنان صادق است یعنی وقتی چشممان به همسر دختر خواهر و یا حتی مادرمان می افتد یاد غیرت می افتیم در همین المپیک چند ورزشکار به بهانه اینکه رفیقشان اجازه نیافت در رژه المپیک شرکت کند انها هم  در این مراسم شرکت نکردند ان هم در مراسمی  که برای هر ورزشکار و اصولا هر انسانی بزرگترین افتخار است که پرچم کشورش را به دست بگیرد و در بین نمایندگان کشورهای مختلف جهان کاروان کشورش را پرشمار کند و گفته می شود این حرکت انها در تضعیف روحیه و نهایتا ناکامی دو بازی اول تیمشان موثر بود چون در المپیک صحبت از صدم ثانیه هاست و هر حرکت کوچکی می تواند باعث شود یک تیم از گرفتن مدال محروم شود......هیچ کس ان چند نفر را به غیرتی متهم نکرد ولی غیرت ان زن بعلت نگرفتن نتیجه زیر سوال رفت....

من یادم هست همکاری داشتیم  که خانمی بود که یک کار یدی و تمام وقت انجام می داد  شوهرش هر روز به اینجا می امد و او را کنترل کرده و بعضا تذکراتی هم به ایشان می داد که  البته در جای خودش خوب و قابل تقدیر است!  البته خودش  بیکار بود و همسرش می گفت که شوهرم می گوید من فوق لیسانس  دارم و نمی توانم کار سطح پایین انجام دهم یعنی غیرتش به او اجازه می داد که همسرش را کنترل کند ولی به او اجازه نمی داد که غرورش را زیر پا گذاشته و دنبال کاری برود و همسرش را از یک کار سخت و تمام وقت راحت کند....

....اگر به جدول مدال ها نگاه کنید می بینید که کشورهای بالای جدول همگی از کشورهای توسعه یافته و پیشرفته هستند یعنی هیچ کشور جهان سومی ان بالاها حضور ندارد دلیل ان هم روشن است توسعه یک مجموعه کاملا مرتبط و در هم تنیده است یعنی این گونه نیست که مثلا یک کشور از نطر اقتصادی فرهنگی اجتماعی...عقب مانده باشد ولی مثلا در ورزش سرامد باشد اتفاقا ورزش ارتباط بیشتری با توسعه یافتگی دارد چون به زیر ساخت ها و سرمایه گذاری در اموزش و پرورش سلامت تندرستی و بهداشت و نهایتا ورزش مربوط است مثلا عکسی از نماینده عربستان در مسابقه دومیدانی زنان دیدم که دختری بود با پاهایی بلند و با فیزیک بدنی مناسب ولی لباسی ضخیم که باید گرم و دست و پاگیر هم باشد پوشیده بود  با یک چنین شرایطی مگر می شود قهرمان شد؟ ان هم در یک کشور عقب افتاده که ورزش زنان حتی با حجاب هم در اماکن عمومی ممنوع است ....

این ها را گفتم که بگویم در شبکه های اجتماعی می بینم که از نگرفتن مدال در برخی رشته ها از ورزشکاران انتقاد می شود که می خواهم بگویم که این انتظارها بی مورد و اشتباه است اینکه ورزشکاران ما با همین امکانات توانسته اند مثلا در رشته پر طرفداری مثل والیبال  در سطح جهانی بدرخشند و یا در اسیا جایی که کشورهایی مثل ژاپن کره و بخصوص چین که در این چند ساله اخیر بودجه های نجومی خرجی ورزش کرده اند باز هم در ورزشهای پر طرفداری مثل فوتبال والیبال و بسکتبال  در اسیا اول باشند نشان می دهد اتفاقا جوانان این مملکت غیرتی فراتر از امکاناتشان داشته اند و این انتظار که ما بایدمدال های المپیک را درو کنیم کاملا بی جا و غیر منطقی است....

با تشکرو معذرت  از سهیلا خانم بخاطر کامنت اموزنده شان که تایید نشد....

نظرات 9 + ارسال نظر
وارش مهر دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 23:36 http://vareshemehr.blog.ir/

سلام
دم شما اقای مهرداد گرم...
امیدوارم بچه های ماهم در المپیک موفق باشین...
این قصه سر دراز دارد........

درود به سمیه خانم
احوال شما؟
با جمله اخر کاملا موافقم!

مهسا دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 17:21

سلام آقا مهرداد
یکی از خوبی های وبلاگ شما بروز بودنه اونه!
منون از تحلیل های منطقی و زیباتون:-)

درود به مهسا خانم
ممنون از لطفت....

ستاره دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 17:09

آقای مهرداد عزیز سلام
با حرفاتون موافقم
طفلی ورزشکارهای ما همه با تلاش خودشون تا به اینجاها رسیدن، دیگه واقعا نباید بیشتر از این انتظاری ازشون داشت

درود به ستاره خانم
تاییداتان پایدار!

عطیه یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 14:32

الانم خوش و خرم داره زندگیشو میکنه .
چقد ب ورزش علاقه داشته

اتفاقا بی نوا صبح تا شب سرکاره و ورزش را هم کلا کنار گذاشته

مدادرنگى یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 01:02

دلم واسه خانوماى ورزشکارى که نماینده ى کشورمون تو المپیک هستن میسوزه!
هیچوقت محدودیت هاشون به چشم نمیاد اما انتظارات روز به روز بیشتر میشه!

درسته....
همه ازشون طلا میخواند ولی به محدودیت های اونها توجهی نمیشه....

سهیلا شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 21:53

ممنون که اطلاع دادید ..

رافائل شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 18:49 http://raphaeletanha.blogsky.com

هزار آفرین و درود بر شما.

ممنون....

اعظم 46 شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 15:19

تکبیر

الله و اکبرررررررررررررررررررررر

عطیه شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 14:42

من اگر ورزشگار بودم، یا اصلا ب المپیک نمیرفتم، یا سعی خودم رو میکردم ک فقط برای دل خودم کار کنم و توقعی از کسی نداشته باشم. چرا ک آقای خدری هنوز از یادم نرفته ک دستفروشی کردند و آخرم تو مریضی فوت شدن. همینکه این ورزشگارا ب قول شما تو این جهان سوم تونستن ب المپیک برسن خیلیه. بعدشم، خانم رجبی، 1سال بود ک مربی نداشتن و زیر نظر همسرشون ک رشتشون دومیدانی بود نه پرتاب وزنه کار میکردن(ب گفته کارشناس دو و میدانی). چ توقعی میشه از ایشون داشت؟ کلا بعضی از عزیزان، فقط برای دور گود خوبن.

من کارگری داشتم که قهرمان بوکس بود یعنی یک فیزیک بدنی عالی و تماشایی ولی وقتی می خواست به یکی از مسابقات بین المللی بره بهش گفتند باید خودت هزینه سفرت را بدهی و ایشان هم ورزش را رها کرد و الان یک مغازه اجاره کرده و یه بقالی راه انداخته

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.