گاهی اوقات دلتنگی....دلتننننننننننننننننگ انچنان دلتنگ که گویی کسی قلبت را انچنان در مشتهایش می فشارد که از ان خون می چکد دلتنگ یک صدا دلتنگ یک دست مهربان دلتنگ یک لبخند ولی کاری از تو ساخته نیست چون او رفته است شاید هم این تویی که رفته ای! تفاوتی نمی کند چون دردش همان است...و انچنان بی رحمانه از هم جدا شده اید که هیچ چیز از"او" به یادگار نداری حتی یک عکس 3*4 سیاه و سفید! ...او انچنان رفته که ممکن است دیگر هیچ وقت تا اخر عمرت او را نبینی و چه رفتن بی رحمانه ایست کسی که برود و چیزی حتی یک نشانه کوچک از خودش به یادگار نگذارد....تنها چیزی که برایت به جا می ماند خاطراتش است خاطراتی مه الود و سخت شیرین که انقدر به ان فکر کرده ای که وقتی انها را به یاد می اوری انگار که یک خواب شیرین را مرور می کنی....
چه می شود کرد! گاهی اوقات اینگونه است ما به دنیا نیامده ایم که دنیا بر وفق مرادمان باشد چون قصه های شیرین فقط در کتابهای کودکان است ولی گاهی با همه این تفاصیل باز هم راضی هستی! چون اگر او رفته ولی دردش هنوز با تو ست و این درد سخت گرامی است چون اگر ان درد هم تسکین یابد دیگر یادگاری از او نداری........
بدون یادگاری واقعا سخته...
گاهی جفتشون تلخن.
یکی مثل حال شما و رویای مات و دور
یکی هم مثل کسی که حتی همین رویا را هم ندارد و در افسوس نبود کسی است مه می دانست باید باشد ولی نیست.
تنهایی ....تنهایی و تنهایی
درد بدی است. هرچند گاهی شیرین و توأمان تلخ
تنهایی برای انسان امروز واژه آشناست،....
سلام مهرداد عزیز
چه می شود کرد! گاهی اوقات اینگونه است ما به دنیا نیامده ایم که دنیا بر وفق مرادمان باشد...
چه می شود کرد!
یاعلی
درود بر محمد رضای عزیز
چه می شود کرد!؟.......
سلام
فقط امیدوارم درست امده باشه متنم
درود بر شما
عاشق ای "ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ" ﻋﻀﻮﯼ ﺍﺯ ﺑﺪﻥ ﺍﺳﺖ. ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻓﻮﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﮑﺮ "ﻗﻠﺐ" ﻣﯽ ﺍﻓﺘﻨﺪ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ﮐﻪ " ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ " ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺁﺩﻡ ﺍﺳﺖ ، ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺟﻠﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺮﻕ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ... ﺣﺎﻻ ﺗﺼﻮﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺭﺍ ﮐﻪ " ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ " ﺁﺩﻡ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ! ﺁﺭﺍﻡ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ می گیرﺩ ! ﻏﺬﺍ ﺍﺯﮔﻠﻮﯾﺖ ﭘﺎﯾﯿﻦ نمی رﻭﺩ، ﺷﺒﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺻﺒﺢ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﻧﺸﯿﻨﯽ ...ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﻣﻘﺎﻭﻣﺖ می کنی ﺗﺎ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﺭﺍﻫﯽ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺟﺰ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﻧﺪﺍﻥ " ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ" ﺍﺕ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﯽ ﻭ ﺑﯿﺎﻧﺪﺍﺯﯼ ﺩﻭﺭ ! ... ﺣﺎﻻ ... ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺭﺍ ﮐﻪ ﮐﺸﯿﺪﻩ باﺷﯽ، ﺣﺎﻟﺖ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ، ﺭﺍﺣﺖ ﻣﯽﺧﻮﺍﺑﯽ، ﺭﺍﺣﺖ ﻏﺬﺍ می خوری ﻭ ﺷﺒﻬﺎ ﺩﯾﮕﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﺩ ﻭﻟﯽ ... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺵ ﻫﺴﺖ ، ﺣﺘﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﺗﻪﺩﻝ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯼ... "دیل کارنگی"
هی روزگار.......هیییییییییی!
سلام دیشب خوابتون رو دیدم
امیدوارم تو خوابتون خیلی شیطونی نکرده باشم و آبرویمان حفظ شده باشد!...
درد می گیرد نگاهم جای ِ خالی ِ تـــــو را
چشم هایم در جدالی تلــــــخ با این درد ها
خیره می ماند به یک نقطه که انکارت کند
عطــــر ِ تو اما که می پیچد،دوباره پا به پا...
با تمام ِ خاطرات ِ خوبمان سُـــر می خورد
موج ِ بغضم،سیل ِ اشکم،روی ِ دستان ِ دُعا!
باز می میرم برای ِ لحظه ی خوشبختیَتـــــ
می سپارم باز چشمان ِ تو را دستــــ ِ خـــدا
حق ندارم گاهی از تو با خودم خلوتـــ کنم
حــــق نـــدارم باز بر گردم به متن ِ ماجـــــرا!
باز برگردم به روزی که نفهمیدم چه شـد!
دست ِ من در جیب ِ بارانیُ،دستِ تو چرا...؟
ناگهان در التهابِ دستـــــ های دیگــری...
کاش یک لحظه به احساس ِ عمیقم،اعتنا...
نه!نباید سهم من از عشق،دلتنگی شود!
باز بر می گردی از او،باز می بخشم تــــو را
شعر از مدادرنگی:)
گفتم فضا تلطیف تر بشه:)
قشنگ بود.....
ممنون
سلام اقا مهرداد خوبین؟!مثل همیشه عالی بود ممنون از شما.
درود بر شما
ممنون المیرا خانم به لطف دوستان بد نیستم..،،من هم سپاسگزارم
به نظرم چیزی یادگار نزاره بهتره تا با یادگاری جلو چشم عذاب دید.چه خبرا؟کامنتا بی جواب تایید میشود عایا؟
خبری نیست جز سلامتی شما!
گاهی کامنت های دوستان به اندازه کافی گویا هست که احتیاجی به نظر بنده نیست....