داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

حس!

 

 

چند شب پیش داخل دفتر نشسته بودم که صدای جیغ و فریاد بلندی از یک خانم شنیدم....سراسیمه بیرون پریدیم و دیدم یک خانم بشدت با یک مرد مسن دعوا می کند  اخر سر هم خانم یک سیلی محکم به گوش ان مرد کوبید!...بالاخره خانم را از اقا جدا کردیم و جریان را جویا شدیم که نهایتا فهمیدم ظاهرا ان خانم فکر کرده که ان مرد به دخترش که سیزده چهارده ساله می امد دست زده و خانم هم عصبانی شده و با ان مرد گلاویز شده....ساعت هفت شب بود و زمان پیک مراجعه مشتری بود و فروشگاه بشدت شلوغ بود یعنی رفت و امد در راهروها بدون اینکه دستت به کسی بخورد بسیار سخت بودمن ان مرد را می شناختم  مرد ابرودار و محترمی بود البته نمی شد ان مرد را صددرصد بی گناه بدانیم چون ما واقعا ان شخص را دقیق نمی شناسیم ولی از شلوغی ان زمان و شرایط مشخص بود که ان خانم اشتباه می کند و ان مرد قصد و غرضی نداشته....خانم هم بشدت خطرناک می امد هم صدای خیلی بلند و گوشخراشی داشت هم  گردن کلفت و  بی ملاحظه بود و به این سادگی ها ارام نمی شد البته به عنوان یک مادر حق داشت عصبانی شود ولی او اشتباه می کرد ان پیرمرد بی نوا و ابرو دار هم اشک توی چشمهایش جمع شده بود و صدای ضعیفی هم داشت که اصلا در برابر جیغ های خانم صدایش شنیده نمی شد ان زن یقه مرد را گرفته بود و می خواست به پلیس زنگ بزند که با هر مصیبتی بود ایشان را ارام کردیم و پیرمرد را فراری دادیم و بعدا فهمیدیم که اصلا ان مرد به ان دختر دست نزده بلکه سهوا پای او را لگد کرده یعنی هیچ دستی در کار نبوده و صرفا یک برخورد بوده که گاهی سهوا پیش می اید خود من هم با اینکه موقع راه رفتن توی شلوغی حواسم را جمع می کنم باز هم پیش امده که سهوا به خانمی برخورد کرده  و عذر خواسته ام......

متاسفانه" بلد" شدن و بزرگ شدن برخی اخبار در شبکه های مجازی یک احساس ناامنی در جامعه ایجاد کرده مثلا هزاران مدرسه در کشور موجود است ولی رفتار یک ناظم در یک مدرسه یک احساس ناامنی شدیدی در مورد ازار جنسی بچه ها حتی در مدارس ایجاد کرده من نمی گویم این مسائل دست کم گرفته شده و به ان بی توجهی شود اتفاقا اینها پیامی است که مردم همه جا مراقب فرزندانشان باشند حرف من این است که گاهی حس نا امنی از خود ناامنی زیانبارتر است....کلا انتقال یک" حس " در مورد یک چیز و یا یک پدیده بسیار مهم است مثلا در بازاریابی و  فروش هست که لازم نیست لزوما شما کالایی را ارزان بفروشی تا خریدار بیشتری داشته باشی شما باید این هنر را داشته باشی که حس ارزان فروختن به مشتری منتقل شود به عنوان مثال شاید یک میوه فروش هر کیلو سیب را هزار تومان می فروشد کسی هم ان سیب را نمی خرد ولی اگر همان میوه فروش یک بنر و اعلامیه بزرگی درب فروشگاه بزند" سیب هر کیلو فقط هزار! " و یک نفر را هم استخدام کند که کنار سیب ها بایستد و بلند فریاد بزند: "بشتابید که سیب فقط هزار شد!"ان سیب ها به سرعت فروش می رود چون اغلب مردم از قیمت و کیفیت ها اگاهی ندارند وبا این تبلیغات این حس منتقل می شود که این سیب ها ارزان فروخته می شود در حالیکه شاید چندان هم ارزان نباشد و یکی از کارکردهای تبلیغات هم همین است که در مورد یک کالای خاص یک" حس" مثبت را در مورد کیفیت و یا احیانا خدمات ان کالا به مصرف کننده منتقل می کند...

متاسفانه الان بزرگترین مشکل جامعه ما که اقتصاد ما را نابسامان کرده این انرژی منفی و حس خرابی اوضاع و ناامیدی نسبت به اینده است همین باعث شده سرمایه گذاران از سرمایه گذاری خودداری کنند محافظه کار باشند و خلاصه یک استرس شدیدی ایجاد شده اگر مثلا همین فردا پیامی برسد که  جایی گشایشی ایجاد شده لااقل بخشی از مشکلات از بین می رود چون بخش بزرگی از مشکلات روانی است ....."حس " بسیار مهم است خیلی  چیزها چندان وجود خارجی ندارند بلکه بخش بزرگی از ان صرفا یک حس است مثل حس خوشبختی حس جوانی حس امنیت حس.....

نظرات 6 + ارسال نظر
ناشناس پنج‌شنبه 18 مرداد 1397 ساعت 03:48

سلام من بنا به تجربه دریافت کرده ام که وقتی آقایی با خانوم برخوردی داشته باشه, اگه آقا رفتار طلبکارانه ای داشته باشه صدی نود و نه حتما مقصره ولی اگر خجالت بکشه و حرفی نتونه بزنه حتما خانومه اشتباه کرده و معمولا خانومه از نظر شخصیتی اهل دعوا هست

درود به شما....
این برخوردها معمولا محل سوتفاهم های زیادی هست من معتقدم اول باید به شخصیت طرف نگاه کرد و دوم اینکه حسن نیت داشت. ..

مانیا یکشنبه 31 تیر 1397 ساعت 20:25

سلااام؛ روزتون بخیر
به نظر من چقدر مرد وفاداری که هنوز در کنار خانومی مانده است که مردانش ب بی‌وفایی شهره ان!

درود به مانیا خانم
احوال شما؟
دقیقا! فرانسه به کشور عشق مشهوره حتی این در آثار هنری هنرمندان آنها هم مشهود هست بخصوص سینما...

عطیه یکشنبه 24 تیر 1397 ساعت 14:42

چقدر این پست خوب و درست و با فکر و حساب شده و علمی و کارشناسی و ... بود و چقدر با مثالهای خوبی همراه شده.
متاسفانه همه چیز در ایران تحت تاثیر یک چیزهایی هست که هیییییییییییییچ جای دنیا نیست.
مثلا در حوزه بورس؛ شما میای یه چیزی رو تحلیل میکنی، بررسی و پرس و جو میکنی و ب این نتیجه میرسی که فلان سهم باید بره بالا و میخری اما مثلا حسابرس شرکت عوض میشه و سهم افت میکنه یا یادمه که چن سال پیش قرار بودی آقای عبدتبریزی جای آقای صالح آبادی رئیس بشه، و بورس با یه افت بسیار زیادی مواجه شد. من اصلا نمیفهمم چرا باید اینطور باشه؟ اون کارخونه و خرید و فروش باید مسیر خودشون رو برن، چه فرقی میکنه کی راس کار باشه یا اصلا باشه یا نباشه، کار باید جریان داشته باشه.

بخش عظیمی از اثرات اقتصاد روانی است یعنی اینکه مردم سرمایه گزاران و فعالین بخش های اقتصادی تا چه میزانی به آینده اطمینان دارند متاسفانه یکی از دلایل اصلی نابسامانی فعلی این است که اطمینانی به آینده وجود ندارد ....

سید آشنا یکشنبه 24 تیر 1397 ساعت 09:59

خدا ارحم الراحمینه، ولی ما بنده های خدا بی رحم ترین موجودات روی زمین اگه نباشیم فقط یه ربع باهاش فاصله داریم.
این مفاصد و مسائل از قدیم و در همه جای دنیا بوده، هست و خواهد بود ولی ار بین بردن امنیت روانی که با تو بوق و کرنا کردنش اتفاق میفته فاجعست!
خدا رحمت کنه استاد بزرگوار اخلاق مرحوم مجتهدی رو که می گفت اینقدر بدی ها رو نگید، خوبی ها رو «هم» بگید
همچون مگسان روی پلیدی منشین
زنبور عسل باش، انیس گل باش

دقیقا!
متاسفانه چون انرژی منفی کشور را فرا گرفته و برخی مردم روحیه و امیدی به آینده ندارند فقط اخباربد و سیاه بازتاب پیدا می کنه ....

زائران عراقی شنبه 23 تیر 1397 ساعت 18:53

برام سوال هست با توجه به تفاوت نرخ ارز ایران و عراق به نفع عراقی ها به تبع نرخ دلار، تعداد مشتری های عراقی شما این تابستان به شدت افزایش پیدا نکرده؟ چون الان کاملاً به تبع دلار نرخ دینار عراق هم برای عراقی ها خوب شده و می توانند به راحتی جنس زیاد بخرند اصلاً این زائران عراقی به اصفهان هم می آیند؟

توریست های عراقی بیشتر مناطق جنوبی و شهرهای زیارتی را انتخاب می کنند و اینجا کمتر می ایند اگر سقوط پول ملی همینطور ادامه پیدا کند شاهد هجوم توریست ها از کشور برادر افغانستان هم خواهیم بود که البته هیچ اشکالی ندارد!

مهرگان جمعه 22 تیر 1397 ساعت 15:10

خدایا ،،میشه صدای مهردادو بشنوی ویه گشایشی در این کشور داشته باشیم......خیلی روحیه هامون خرابه

متاسفانه مجبورم شما را ناامید کنم!
چون بنده در زمره بندگان برگزیده خداوند نیستم پس چندان مستجاب الدعوه نیستم پس پیشنهاد می کنم برای این منظوربه شخص دیگه ای مراجعه کنید!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.