داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

خواب....

 

 

نمی دانم شما به" الهام" و یا "خواب" اعتقاد دارید یا نه!؟ راستش من خودم را  خیلی درگیر چیزهای غیر عینی و غیرعقلی نمی کنم نمی گویم چیزهای غیرعینی وجود ندارد چون مثلا خدا یک موجود غیر عینی است ولی به ان اعتقاد دارم حرف من این است که جواب من به این مسائل "نمی دانم!" هست و ترجیح می دهم به چیزهای غیرعینی و غیرعلمی زیاد فکر نکنم و انها را در زندگیم دخالت ندهم....ولی یک چیز غیر علمی هست که ارام ارام دارم به ان اعتقاد پیدا می کنم و ان خواب است....من بطور ذاتی و ژنتیکی ادم خوش خوابی هستم و این ارثیه قابل ستایش از پدرم به ارث رسیده قابل ستایش از این جهت که معتقدم هیچ چیزی در این عالم بهتر از خواب نیست! اینکه بخوابی و چشمهایت را ببندی تا چشمت به ریخت این دنیا نیفتد خودش یک پیروزی بزرگ است! به همین دلیل به خواب ظهر معتادم و اگر ظهر نخوابم بعد از ظهر ان روز برایم تعطیل است شبها هم معمولا راحت می خوابم و در ضمن خیلی بندرت خواب می بینم ولی وقتی خواب می بینم باید منتظر یک اتفاق باشم.....هر وقت در مورد خاصی خوابی می بینم باید منتظر باشم که در ان رابطه خاص حتما یک اتفاقی برایم بیفتد حال چه خواب مثبت و یا منفی مثلا اگر خواب ببینم که در خواب با کسی دعوا می کنم تا چندین روز حواسم را جمع می کنم چون بر حسب تجربه می دانم که وقوع ان اتفاق حتمی است برای همین فروشگاه که هستم هرکسی که از درب دفتر وارد می شود جلوی پایش می ایستم و سلام و احوال پرسی مضاعفی می کنم! اگر مشتری و یا کارمند معترضی مراجعه کند با گذشت صددرصد با او برخورد می کنم وقتی هم رانندگی می کنم خیلی ارام می روم از بوق استفاده نمی کنم و به همه لبخند می زنم البته من ادم بد اخلاقی نیستم یعنی اگر بخواهم خودم را توصیف کنم بنده یک ادم معمولی و عادی هستم ولی بعد از ان خواب سعی می کنم سطح استاندارد برخوردم با محیط را بهبود ببخشم! ولی با این حال قطعا ان اتفاق می افتد و یه جایی اوقاتمان تلخ می شود البته خواب خوب و به طبع ان اتفاق خوب هم هست که زیاد بهش فکر نمی کنم چون طبعا اتفاق خوب استرس ندارد.....من ماشینم را داخل پارکینگ نمی گذارم و معمولا ان را شبها کنار خیابان پارک می کنم تقریبا یک هفته قبل خواب دیدم که ماشینم را دزدیده اند.....از فردای ان روز وقتی می خواستم از ماشین پیاده شوم نگاهی به ماشین می انداختم و دزدگیر را دوبار می زدم! به غیر از دزد گیر قفل فرمان را هم  به تجهیزات ایمنی اضافه کردم ! گاهی شبها از پنجره یک نگاهی هم به ان می انداختم چون می دانستم اتفاقی در کمین است.....چند روز پیش به دوچرخه سواری رفتم و بعد از دو سه ساعت دوچرخه سواری دیدم که دوچرخه راه نمی رود نگاه کردم دیدم چرخ جلو پنچر شده...همانجا زنگ زدم به یکی از همکاران و به او گفتم به خانه برود و کلید ماشین را بگیرد و بیاید تا دوچرخه را ببریم بعد از مدتی زنگ زد که گفته اند کلید در خانه نیست....خلاصه با یک ماشین دیگر به دنبالم امد دوچرخه را داخل صندوق عقب ماشین گذاشته و به خانه امدیم ولی کلید ماشین پیدا نشد....من سه روز همه جا را گشتم بالای یخچال زیر فرش کابینت ها پله های خانه باغچه.....هر جا را گشتیم کلید ماشین نبود جالب اینجاست که با خودم گفتم شاید کلید را در داخل ماشین جا گذاشته ام درب ماشین را باز کردم درب ماشین باز بود  و کلید هم نبود یادم آمد دفعه آخر دستانم پر بود و شاید فراموش کرده ام دزد گیر را بزنم و البته کلید یدک ماشین را هم پیدا نکردیم سه روز ماشین کنار خیابان بود و ما به دنبال کلید ماشین می گشتیم که نهایتا ان را زیر یک کتاب پیدا کردم جایی که اصلا فکرش را نمی کردم ظاهر حواسم نبوده و کلید را به همراه کتاب داخل کمد گذاشته بودم!

نظرات 25 + ارسال نظر
مریمی سه‌شنبه 22 خرداد 1397 ساعت 21:54

خب چرا نمینویسی!؟

چشم

سونا یکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت 14:36

ما در قدیم فسنجان رو با هر دانه ى روغنى حتى کنجد هم درست میکردیم ولى امروزه فقط با گردو اینکار رو میکنیم شما یکبار فسنجان رو با بادوم زمینى پوست کنده که آسیاب شده درست کنید هیچکس متوجه فرقش با گردو نمیشه با این تفاوت که روغن بیشترى نسبت به گردو آزاد میکنه و تفاوت قیمتش هم خیلى زیاده
آشپزى چینى نکته هاى جالبى داره مثلا اردک چینى یکى از ده غذاى خوشمزه ى دنیاست پوست اردک رو با عسل و سویا سس برس میزنید و چند ساعت اجازه میدین آویزون باشه تا خشک بشه و اینکار رو چند بار انجام میدین تا کاملا منافذ پوست پوشیده بشه و بعد توى تنور میپزن که چون منافذ بسته س اجازه نمیده آب گوشت خارج بشه و همینطور چربى زیاد اردک داخل میمونه و طعم و عطر وحشتناک خوبى داره

نکته ای که در مورد فسنجان گفتید خیلی جالب بود چون تفاوت قیمت بادام زمینی و گردو خیلی زیاده

سونا یکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت 14:35

یک مورد دیگه پختن سینه ى مرغ و گوشت گوساله هست که ما ایرانیها باهاش مشکل داریم و همیشه از خشکى گوشتش مینالیم
چینى ها سینه ى مرغ رو به تکه هاى باریک برش میزنن تکه هاى باریک سینه ى مرغ رو با سفیده ى تخم مرغ و نشاسته ى سفید رنگ ذرت قاطى میکنن این ترکیب مثل چسب سطح گوشت رو میپوشونه و اجازه خروج آب گوشت رو نمیده به این روش مخملى کردن یا velvetingمیگن که گوشت مثل یک تکه مخمل میشه
با rice vinegar تکه هاى پیاز و سبزیجات سفت مثل هویج رو نرم میکنن بدون حرارت دادن زیاد و حفظ خاصیت سبزى
و ازین موارد زیاده در ضمن بالانسى بین تندى شیرینى در آشپزى آسیایى وجود داره که تا امتحان نکنید نمیشه درک کرد چقدر دلپذیره
در مورد فرهنگ ، من هم یه نگاه بالا به پایین به بقیه ى ملیتها به خصوص چینى ها هندیها داشتم ولى اینجا که بیشتر باهاشون آشنایى پیدا کردم (همین الانم به زور دارم اینا رو میگم و واقعا بهشون حسودیم میشه) دیدم هیچ ملتى زیر بار این روند نزولى و به قهقرا رفتن نرفته جز ما ایرانیها
یه چینى و هندى تو دنیا بیشتر از ما احترام داره براى رفتن به استرالیا یا هر جاى دیگه توى قایقهاى حمل مسافر قاچاق غرق نمیشن روزگار با ما بد کرد ولى ما ایرانیها بیشتر از همه با خودمون بد کردیم
همین هند هیچى وارد نمیکنه و با کم و زیاد خودش میسازه و تولید میکنه تا کار ایجاد کنه تا پیشرفت کنه

در مورد قسمت آخر کامنت که گفتید واقعا غم انگیزه تازگی ها به هر جوانی میرسم تو فکر مهاجرته. ....
ولی من به آینده امیدوارم خیلی چیزها باید توی ذهن ما تغییر کنه تا دنیای ما بهتر بشه و این اتفاق داره می افته ....خوشبختی و موفقیت اول از ذهن و اعتقاد ادمها استارت میخوره. ...

سونا یکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت 14:14

تفاوت آشپزى ما با آشپزى هندى که امروزه جزو غذاهاى پرطرفدار توى دنیاست استفاده از ادویه ست ما از ترکیب طعم مواد غذایى متفاوت یه طعم جدید خلق میکنیم و کمتر از ادویه استفاده مى کنیم
و اشکال کارمون در تلف کردن و کشتن سبزیجات هست همینطور بیشتر وقتها گوشت رو میجوشونیم و استفاده میکنیم که این بدترین روش پخت گوشت هست که ٦٠ درصد ویتامین سى و بخش بزرگى از ویتامینهاى بى رو از دست میده و دیگه اینکه به خاطر اینکه مراحل جدا جدا پختن داریم مجبوریم چربى بیشترى استفاده کنیم
مثلا میشه گوشت و پیاز رو تفت داد در ظرف رو گذاشت تا رنگ گوشت عوض بشه و کمى در آب خودش بپزه و بعد در ظرف رو برداشت بذاریم آب گوشت تمام بشه ادویه بزنیم و و سبزى رو اضافه کنید و در ظرف رو بذاریم تا روى حرارت ملایم سبزى با آب خودش کمى بخارپز بشه و بعد آب جوش اضافه کنیم و سبزى رو جدا سرخ نکنیم . طعم خورش خیلى خوب میشه و رنگ سبزى داره به جاى سیاه

واقعا اطلاعات خوبی در کامنت های شماست....

سونا یکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت 14:02

آشپزى ایرانى به لحاظ تنوع آب و هوایى و وسعت کشورمون طبعا تنوع زیادى داره مثلا شمال ایران کلا فرهنگ غذایى متفاوتى دارن و جنوب ایران شبیه هند و گاهى عربى هست
روشهاى پخت در آشپزى ما شباهت زیادى به آشپزى هندى داره البته در طى سالها ما کباب رو از مغولها داریم بده بستان با ترکها داشتیم ولى از عربها چیزى نگرفتیم ولى صد در صد روى آشپزى عربى تاثیر داشتیم
هندیها و پاکستانیها چایى رو توى شیر میجوشونن و میخورن و به چایى که به سبک ما درست میکنن چاى ایرانى میگن
همینطور روش دم کردن برنج در آشپزى هندى "دام" گفته میشه هندیها به سبزى سبزى میگن به گوشت goshtمیگن و مثلا کلمه ى پلو در همه جاى آسیا من جمله قسمت مسلمان نشین چین (اویقورها) همین پلو گفته میشه حتى قسمت مسلمان نشین چین به گوشت هم همین گوشت میگن

در مورد ترک ها کاملا ملموس هست چون وقتی ترکیه بروید غذا های انها شباهت های زیادی با غذاهای ما داره....

سونا یکشنبه 20 خرداد 1397 ساعت 13:53

ممنون شما به من لطف دارید. دلیل افزایش شعبه هاى مک دونالد سیاستهاى مک دونالد هست و همین حالا هم چینى ها در هر کوره دهاتى حداقل چند تا غذاى بیرون بر دارن و درمقایسه با ما ایرانیها بسیار در زمینه ى معرفى فرهنگشون فعال هستند. مک دونالد غذاى ارزونى داره ولى یک استانداردى داره چون همه چیز از قبل آماده میشه و توى هر شعبه اى فقط روى هم سوار میشه مزه ى محصولات مک دونالد همه جا یه جوره و کسى هم از غذاى مک دونالد مریض نمیشه چون یه استانداردى رو همه جا رعایت میکنه مثلا من چند روز پیش میخواستم منتظر همسرم بمونم به یک مک دونالد رفتم یه قهوه خریدم و نشستم از اینترنت رایگان اونجا استفاده کردم به اسکایپ پدرم زنگ زدم سرچ کردم و دو ساعت اونجا بودم تا همسرم رسید ولى هیچکس نیومد بگه این همه وقت واسه یه قهوه اینجا نشستى
البته بعد از خوردن همه سینى غذا رو توى سطل خالى میکنن و سینى رو جاى مخصوص میذارن و خارج میشن
در ضمن مک دونالد بسته هاى غذایى براى بچه ها می فروشه که توش علاوه بر غذا اسباب بازى هم هست قفسه اى براى روزنامه ها داره که افراد بازنشسته ازونجا روزنامه بر میدارن قهوه اى مینوشن و چند ساعتى وقت میگذرونن
بیشتر وقتا کلى بادکنکهاى رنگى باد میکنن و میذارن که بچه ها خودشون میان و هر چند تا و هر رنگى بخوان بر میدارن
مداد رنگى و کاغذاى طراحى هست که بچه ها میتونن طرحهاى داخل کاغذ رو رنگ کنن
بعضى مک دونالد ها که فضاى بزرگترى دارن قسمت بازى دارن که سرسره و اسباب بازى براى بچه هاست و میز و صندلى غذاخورى که خانواده ها با بچه هاشون میتونن غذا رو اونجا بخورن
و تمام مک دونالدها میزهایى دارن که روشون چند تا تبلت هست که بچه ها اونجا با تبلت ها بازى میکنن بازیها از قبل نصب شده
یه بار که من و همسرم ساندویچ سفارش داده بودیم و تاخیر داشتن (فقط چند دقیقه بیشتر از معمول) ازمون عذرخواهى کردن و بهمون پیشنهاد دادن دسر مهمون اونا باشیم و هر چى خواستیم انتخاب کنیم
روى هر لیوان قهوه یه برچسب هست که هر ٦ تا برچسب رو بدى یه قهوه مجانى میگیرى و …………

خیلی جالب بود مخصوصا برای من چون این جور چیزها برای من خیلی جذابه هم از جهت کسب و کار و هم از فرهنگی. ...
ممنون که وقت گذاشتید و ما را از اطلاعات خوبتان بهره مند کردید ...

سونا شنبه 19 خرداد 1397 ساعت 17:43

درود به آقا مهرداد خوش صحبت
مطلب آخرى که نوشتین خوبه ولى اون قسمتى که در مورد آشپزى و فرهنگ چینى گفتین به نظرم جاى تصحیح داره. غذا و فرهنگ مردم جنوب شرق آسیا بسیار جالب هست. غذاهاى خیلى خوشمزه اى هم دارن تا امتحان نکنید نمیشه قضاوت کرد
من چند ساعتى توى یک کالج آشپزى آسیایى تدریس میکنم فرهنگ غذایى ما ایرانیها جالب هست از خیلى لحاظ که در فرصتى اگر علاقمند باشید قابل توضیح هست و در مقایسه با فرهنگ غذایى دیگر کشورها اشکالات بزرگى داره که با تصحیح روشهاى پخت میتونه اصلاح بشه
غذاهاى چینى در همه ى دنیا جاى خودشون رو باز کردن و شما کسى رو پیدا نمیکنید که با غذاى چینى بیگانه باشه ولى چون در کشور ما بسته س این طرز تفکر وجود داره که فرهنگ و غذاى چینى گاهى حتى مسخره میشه

درود به سونا خانم
البته چون شما هم سرآشپز هستید و هم در یک کشور غربی زندگی می کنید اطلاعات بهتری دارید ولی منظور من این بود که مثلا غذاهای چینی مثل غذاهای غربی در دنیا نفوذ نداره در جهان مک دونالد دهها هزار شعبه داره و طبعا در مقایسه با غذاهای بقیه فرهنگ ها فوق العاده گسترده است و یا مثلا من فک نکنم فرهنگ و کشوری باشه که پیتزا را نپذیرفته باشه! و منظور من فراگیری بود. ...ما آماده بهره بردن از تجربیات شما هستیم چون من به غذا علاقه زیادی دارم

بهارک جمعه 18 خرداد 1397 ساعت 03:23

چه سکوت طولانی مدتییییییی همه رو ماه رمضان گرفتهههه

کلا رخوت همه جا مشاهده میشه!

سمانه پنج‌شنبه 10 خرداد 1397 ساعت 20:06

جالب بود.
دوست همسرم بخاطر همین ماهانه وتغییرات عجیب بانوان هیچ وقت دندانپزشک خانم استخدام نمیکنه .

دقیقا منظورم همین بود این که قاعدگی صرفا یک اتفاق فیزیولوژیک نیست بلکه این اتفاق به برخی محرومیت ها و تبعیض ها منجر میشه...

سمانه پنج‌شنبه 10 خرداد 1397 ساعت 20:03

من از خستگی غش میکنم دیگه کار ب خواب دیدن نمی رسه .
تعبیرخوابها‌ جز در یک بازه زمانی که مورد تایید هست بقیه اش بی اهمیته .

درود به سمانه خانم
من سعی می کنم به اینجور چیزها توجهی نداشته باشم ......البته گاهی مثل آن چیزی که در پست گفتم پیش میاد!

مهرگان پنج‌شنبه 10 خرداد 1397 ساعت 00:07

مرسی...
کامنتای جالبی دریافت می کردی،اگه ممکنه،اجازه بده ببینیم نظر بقیه مردم چیه؟

دیگه یه کم دیر شده انشاالله توی فرصت دیگه
ممنون از لطفت

مهرگان چهارشنبه 9 خرداد 1397 ساعت 23:42

سلام چرا نظرات پست ""زن""روبستی؟؟؟
فوق العاده جالب بود.

درود به شما
نمی خواستم وارد بحث های فمینیستی بشم....

ندا دوشنبه 7 خرداد 1397 ساعت 16:17 http://mydailyhappenings.blogsky.com/

منم خیلی خوش خوابم. خیلی. خوابهامم اتفاقا به واقعیت تبدیل میشه. یکی از بدترین خوابهایی که دیدم و واقعی شد فوت پدرم بود. البته خواب ندیدم پدرم فوت کرده، اون موقع من برادرم پنج ساله بود، خواب دیدم مادرم داره به برادرم شیر میده! خیلی هم تعجب کرده بودم توی خواب که بچه به این سن شیر نمیخوره. حدود دو هفته بعد پدرم فوت کرد و مادرم تنهایی برادرم رو بزرگ کرد. البته دو ماهِ دیگه میشه هفده ساله که پدرم فوت کرده.
امیدوارم همیشه خوابهای خوب ببینید که خبر از اتفاقات خوب بده.

تن تون سالم، لبتون خندون، جیبتون پرپول باشه همشهری

درود به ندابانو
احوال شما!؟
خدا پدرتون را رحمت کنه ....
به قول یکی از دوستان گاهی آدم سعی می کنه اتفاقات روزمره را یه جوری به خوابهاش ربط بده در حالیکه خیلی هم ربطی به هم ندارند من فک می کنم بهتره آدم خیلی به این چیزها فکر نکنه و روند زندگیشو معقول و منطقی دنبال کنه...

ریحانه یکشنبه 6 خرداد 1397 ساعت 18:20

حالا نمیشه فروشگاه شما چنین اتیکت هایی اضافه کنه؟ به خاطر شفافیت و راحتی در خرید، مشتری جذب میکنید ها.

ما ناچاریم از عرف پیروی کنیم خلاقیت بهتر در جاهای مفیدتری بکار گرفته بشه. ..

بهارک یکشنبه 6 خرداد 1397 ساعت 01:25

اخه من مبخوام نظر بزارم ولی میزنه امکان ثبت نظر جدید برای این پست وجود ندارد.

والا مربوط به بلاگ اسکای هست بنده بی تقصیرم!

Qadiri یکشنبه 6 خرداد 1397 ساعت 01:00 http://qadiris.blogsky.com

خیلی دوست داشتم اینجوری باشم. البته زیادم خوب نیست. دوستم خواب دیده بود یکی از اقوامشون تو تصادف داغون شده و صورت خونی و .. صبح روز بعدش دقیقا همون خواب تعبیر شد. تصادف و بدن داغون و خونی و ... کلا خوابای بد میبینه و همشون اتفاق میوفتن.
من که اصلا یادم نمیاد چی خواب دیدم! تازه بعضی وقتام می خندم یعنی خنده ها یا حرف می زنم
ولی در کل تا یه حدی باورکردنی هست. بعضی مواقع انگار خیالبافیه

خواب یه سوال بزرگه!....
ولی همانطور که گفتم ترجیح می دم زیاد خودم را درگیر این چیزها نکنم چون بشدت از خرافات بی زارم و ممکنه آدم در دام اون بیفته...

بهارک یکشنبه 6 خرداد 1397 ساعت 00:18

سلام چرا اجازه ی ثبت نظر برای پستای قبلیتون رو نمیدید؟

درود به شما
شما برای دادن نظر برای همه پست ها ازادید....

ریحانه شنبه 5 خرداد 1397 ساعت 21:52

اقا مهرداد یه چیز خوبی که تو فروشگاههای اینجا دیدم، زیر هر محصولی توی قفسه ها که قیمتش رو زده، قیمت بر واحد (مثل کیلوگرم) را هم زده.

مثلا برنج تو وزن های مختلف و سایزهای مختلف هست. ادم موقع خرید باید هی حساب کنه هر کدوم در واقع کیلویی چند هست. اینا کنارش این عدد رو زدن و خیلی تو خرید کمک میکنه. گفتم شاید به کار شما بیاد

هر چقدر برچسب های قیمت شفافتر باشه بازار هم شفافتره و مصرف کننده خرید بهتری داره متاسفانه اینجا خیلی با وزنها بازی میشه مثلا یه تن ماهی هست که 4000 تومنه و یه تن ماهی دیگه هفت هزار تومن روی هر دو هم زده 180 گرم ولی در واقع اون کنسرو هفت هزارتومانی به صرفه تر هست چون آن تن ماهی ارزانتر مملو از روغن هست تا ماهی!...

بهارک شنبه 5 خرداد 1397 ساعت 19:28

من کاملاااا به خواب اعتقاد دارم شخصااا صحنه هایی رو تو خواب دیدم که توی زندگی واقعی بعدها برام اتفاق افتاده...زمان خواب روح ادم از جسمش جدا میشه و میتونه به اینده بره ....خواب دم اذان صبح که دیگه ردخور نداره به نظر من

البته من هنوز ترجیح می دم خیلی به اینجور مسائل فکز نکنم! چون ممکن اسیر خرافات بشیم....

مبینا شنبه 5 خرداد 1397 ساعت 15:50

من هم متاسفانه اکثر خوابام اتفاق میفته ولی نه مستقیم یعنی مرتبط با معنای خواب! و معمولا خوابهام تکرار میشن بعد اتفاق میفتن یعنی یه خواب که معنای خاصی برام داره از سه بار تا پنج شش بار تکرار میشه و من کاملا مطمئن میشم داستانی قراره اتفاق بیفته و میفته. اصلا دوست ندارم و خیلی اذیت میشم ازین پیش آگاهی چون فایده ای نداره و اون اتفاق میفته هر کاری هم بکنم.

پس شما دچار خواب های سریالی هستید!؟
خوشبختانه من خیلی بندرت خواب می بینم و برای همین قابل تحمله. ..

تیلوتیلو شنبه 5 خرداد 1397 ساعت 12:39 http://meslehichkass.blogsky.com/

یا خدا
دیگه حواس پرتی تا کجا

یک سر هستیم و هزار سودا!

عطیه شنبه 5 خرداد 1397 ساعت 09:42

خدا نکنه آدم خواب بد ببینه.
تا اون اتفاق بیفته یا رفع بشه آدم میمیره. فقط از این جهت خوبه بشه عواقب بدش رو تعدیل کرد.

پس شما هم از این مدل خوابها داری!؟
من گاهی حتی برخی صحنه هایی که در طول روز می بینم حس می کنم یه وقتی توی خواب دیدم!
خدا رحم کنه نمی دونم چرا اینجوریه!

manage شنبه 5 خرداد 1397 ساعت 07:37

سلام وارادت
دلتنگی روخوندم حال غریبیه, درک می کنم کاملا
وبا همه احترامی که برات قایلم مهرداد جان....
اووی مگه روزه نمی گیری.....

درود به دوست عزیز
عشق قصه عجیبیه.....
روزه نبودم...

حسن شنبه 5 خرداد 1397 ساعت 07:08

سلام خوب اگر امشب خواب ببینی که مورد واقعاً خوبی برای ازدواج پیدا می شود و اگر ردش کنی دیگر به این خوبی گیرت نمی یاد چیکار می کنی؟

اصولا یه مدتیه خواب های رمانتیک نمی بینم نمی دونم چه مرگم شده!

ریحانه جمعه 4 خرداد 1397 ساعت 22:44

ای بابا. من جا شما بودم از لحظه ی خواب دیدن تا خواب بعدی، ماشین رو میزاشتم تو اتاقم و درش هم نمیاوردم! والا!

راستش هنوز باورم نمی شد!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.