داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

علم بهتر است یا ثروت!؟

 

امروز به سیتی سنتر رفتم....همانطور که می دانید سیتی سنتر بزرگترین "مال" ایران است...رفتن گاه به گاه به مال ها و فروشگاهها جزیی از کار من است که از اوضاع قیمت ها و کسب و کارها بی خبر نمانم. ...خرید و گردش در مال ها بطور واضح متعلق به طبقات متوسط به بالاست هم خرید است و هم نوعی تفریح محسوب می شود شما حتی اگر نخواهی خریدی داشته باشی اگر به یک مال سر بزنی غیر ممکن است بدون هزینه و خرید خارج شوی بخصوص اگر این گردش خانوادگی باشد بالاخره بچه شما وقتی چشمش به یک عروسک یا یک ماشین اسباب بازی می افتد آن را می خواهد و اگر شما از خرید ماشین یا عروسک خودداری کنی باید لااقل یک بسته مداد رنگی بخری تا درب دهان بچه را ببندی! و مالها با قیمت گذاری های هوشمندانه و تدابیری که جای گفتنش در این پست کوتاه نیست نقشه های مفصلی برای جیب مردم می کشند بر همین اساسا خرید از مال ها که یک تفریح لذت بخش خانوادگی هم محسوب می شود معمولا خاص طبقات بالای جامعه است....

این دفعه با یکی از دوستان و خانواده اش به مال رفتیم بچه ها هر چه خواستند برایشان خریده شد در یک رستوران خوب و شاد یک غذای خوشمزه  خوردند عصر هم در کافی شاپ بستنی ..... موقع بازگشت با خودم فکر کردم پول چیز  خوبی است! این دوستانی که مثلا می گویند پول چرک کف دست است یا مثلا پول خوشبختی نمی آورد یا نمی دانند یا تعارف می کنند بیایید منصف باشیم و منصفانه به این سوال قدیمی که از کودکی برایش انشا می نوشتیم جواب بدهیم و یکبار برای همیشه تکلیف این سوال را مشخص کنیم و از به اشتباه انداختن فرزندانمان خودداری کنیم "علم بهتر است یا ثروت!؟" اجازه بدهید به جای اینکه شخصی و نظری به این سوال بحث انگیز جواب بدهم نتیجه یک پژوهشی که در این رابطه انجام شده بگویم پژوهشگران دانشگاه پوردو آمریکا با یک بررسی گسترده در زندگی یک میلیون و هفتصد هزار نفر در 164 کشور جهان به این نتیجه رسیده اند که پول خوشبختی می اورد و حتی به یک عدد خاص در هر کشور هم رسیده اند که عدد جهانی ان درآمد سرانه 95 هزار دلار در سال است( منبع بی بی سی)

پول باعث می شود شما از لجنزاری که کف هرم مازلو را فرا گرفته و ادمها را زمین گیر می کند رها شوی و بتوانی به خودت به دنیا و به پیشرفت فکر کنی استعدادت را شکوفا کنی و نهایتا مثل یک ادم زندگی کنی!....در ممالک مترقی به جای اینکه حکومت ها در زندگی مردم دخالت کنند و در امور خصوصی مردم فضولی کنند سعی می کنند بستری ایجاد کنند که ادمها از نیاز اولیه شان فارغ شوند خود ادمها وقتی از نیازهای اولیه شان فارغ شدند احتمالا به پیشرفت در دیگر وجوه زندگیشان می پردازند ....

پس اگر دیدید  بچه ای مشغول نوشتن انشا در مورد موضوع"علم بهتر است یا ثروت!؟" است  به او بگویید البته احتمالا علم بهتر است! ولی اگر پول نباشد نمی تواند کلاس زبان برود اگر پول نباشد نمی تواند کلاس ژیمناستیک برود اگر پول نباشد نمی تواند کلاس پیانو برود به جای مدرسه غیر انتفاعی باید در یک مدرسه معمولی درس بخواند اگر پول نباشد نمی تواند به دانشگاه آزاد برود و هر ترم ده میلیون بدهد و دکترا بگیرد اگر پول نباشد نمی تواند کتاب بخرد قطعا پول همه چیز نیست ولی اگر پدر بزرگ بیمار شد فقط با پول می شود او را پیش پزشک برد و برایش دارو خرید و او را نجات داد چون با اینکه سی سال کارگری کرده  دفترچه بیمه اش چندان به کار نمی اید!....اگر پول نباشد زیر  سقف این اسمان علمی هم وجود نخواهد داشت!....

بی توجهی به تولید ثروت و بی اعتنایی به امور دنیوی چیزی است که نه تنها در فرهنگ ما که در شکلی کلان تر در فرهنگ شرقی ریشه ای عمیق دارد و همین بی اعتنایی باعث شده مشرق زمین برده مغرب زمین شود جغرافیای که برعکس شرقی ها معتقد به تولید ثروت و اندیشیدن و تلاش برای نسل های اینده است...

@mehrdad15301آدرس کانال تلگرام

نظرات 8 + ارسال نظر
هانیه پنج‌شنبه 23 فروردین 1397 ساعت 13:36

درسته ولی اینم که بچه هر چیزی رو دید بخریم براش درسته؟به نظرم باید اونم یاد بگیره که همه چیز رو نباید خرید

منظور من چیز دیگه ای بود چون موضوع پست چیز دیگه ای بود....

سونا دوشنبه 20 فروردین 1397 ساعت 17:35

سلام آقا مهرداد
بعضى وقتا میبینم دوستام و همکلاسیام که از خانواده هاى خیلى ثروتمندى بودن خیلى چیزا یاد گرفتن خیلى کلاسها و دوره ها رفتن چون به بورس تحصیلى نیاز نداشتن به راحتى خارج رفتن با پول پدرشون ادامه تحصیل دادن و ازدواج کردن چون زندگى دانشجویى امکانات کم بى پولى براشون معنى نداشت و حتى در دوره ى مدرسه هم هزار جور کمک داشتن که تمامش رو پول تامین میکرد
نمیخوام خودمو مثال بزنم چون بازم از خیلیا اوضام بهتر بود ولى برادرم دوستى داره که از خانواده ى فقیرى هست سن پایین پدرش رو از دست داده و برادر بزرگترش هم در جنگ شهید شد این بنده خدا همیشه هم کار کرده و هم به شدت درس خونده. در یکى از بهترین دانشگاههاى کشور دکترا گرفت و تز دکتراش هم جایزه گرفت و بهترین کشور شد البته در همون مقطع هم دو سه جا درس میداد و حتى براى دیگران پایان نامه مینوشت
بعد از تمام این زحمتها و مشقتها هیات علمى دانشگاه سراسرى یه شهر بزرگ شد و ازدواج کرد ولى زنش بعد از یه مدت کوتاه ازش جدا شد چون معتقد بود این آقا فقط درس خونده و از زن و زندگى چیزى نمیفهمه الانم داره مهریه ى زنش که ماهى یه سکه س رو میده! پول اگه دست اهلش باشه باهاش همه چى میسازه علم و اخلاق و منش و …

درود به سونا خانم
پول بسیار مهم و حیاتی است! ولی نهایتا فقط یک ابزار است یعنی در چهار چوب یک ابزار و وسیله فاکتور مهم و کارآمدی است و اگر پول برای کسی مثل یک هدف باشه ممکن است ان شخص هم زندگیشو فقط در راه کسب پول ببازه و بهره ای نبره و من فک می کنم این خیلی مهمه...

لیلی شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 19:56 http://leiligermany.blogsky.com

شاید چون ماها بیشتر درگیره کسب پول و حفظ آن هستیم به پول بیشتر فکر می کنیم ولی اگر نظر کسی که از اول توی محیط بدون استرس پول رشد کرده باشه سوال کنیم آیا جوابش همین خواهد بود؟

تا حدی موافقم!...
متاسفانه در جامعه ما که عدم اطمینان به وضوح در بسیاری از شئونات دیده میشه ادمها مجبور به محافظه کاری و اهمیت دادن به پول هستند چون پول معمولا در بسیاری موارد راهگشاست....به عنوان مثال شما ببینید قیمت ارز داره به کجا میره؟ این بی ثباتی بر کسب و کار و نهایتا معیشت مردم تاثیر مستقیم داره و متاسفانه کسی هم جوابگو نیست ...

موج شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 14:02 http://http://delnevashtehae1moj.mihanblog.com

مطلب بسیار جالب و جامعی بود به نظرم این مورد هم مثل تصمیم گیریهای عقل واحساس همه میدونیم پول کاربردی ترومفید تر ولی دوستداریم شعاربدیم وساعتها سر کلاسها از حسن های علم بگیم

درود به خانم موج
احوال شما؟
دقیقا!...
همه ما می دونیم چی بهتره ولی ترجیح می دیم همچنان به شعار دادن پیش بچه هایمان ادامه دهیم البته اینطور نیست که ثروت و پول از علم بهتر باشد به نظرم کلا این موضوع اشتباه است و نباید در مقام مقایسه قرار گیرند...

عطیه شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 11:58

درود و 2صد بدرووووود
من تلگرامو میخوندمااااا، اما وبلاگو دوستتر دارم.
پول خیلی چیز جالب و البته خیلی خوبه. چن وقت پیش من رفتم مرکز خرید پالادیوم، بار اولم بود ک اونجا میرفتم. قشنگ احساس کردم خارجه خیلی حس خوشایندی بود برام ک همه اولا ب نظرم حالشون خوب بود، لبخند میزدن، از اون مهمتر بوووووووووی خوب عطرهایی بود ک فضا رو پر کرده بود. چقدر هم همه با احترام رفتار میکردن. توی هایپرش ک رفتیم، حتی لازم نبود خریدهاموونو داخل کیسه بزاریم، چون زحمتش رو میکشیدن و اینکه متصدی چن دقه منتظر شد تا ما یه وسیله ای رو با پک دوباره از قفسه بیاریم، اما اصلا غر نزد و بد خلق نشد.
واقعا طبقه پایین هرم لجنزاره و متاسفانه تا از این مرحله نگذره نمیتونه ب طبقات بالاتر بره.

درود به عطیه خانم
احوال شما!؟
غیبت زیاد داشتید که از نمره انضباط شما کسر خواهد شد
قطعا پول همه چیز نیست یعنی ان کسی که پول را همه چیز می داند انسان قابل اعتمادی نیست ولی قطعا وسیله ای کارآمد و حلال مشکلات است و البته بی پولی می تواند واقعا فاجعه باشد...

ریحانه شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 10:48

بازاریاب شغلش بازاریابیه. شما یه نفر رو میخواین که تمرکزش روی کار خودتون باشه. بعد فقط ایده و رقابت داخلی نیست. ایده های شرکت های خارجی را بومی سازی شرکت خودتون کنید.
کلی مقاله های روش جدید فروش و جذب مشتری هست که سالانه داره چاپ میشه. و قس علی هذه!

و البته بهینه سازی تعداد کارمندادن و نحوه تخصیص اونها به قسمت های مختلف و ....

یه آنالایزر داده تخصصش پیش بینی قیمت هست.
این که قیمت میره بالا یعنی باید جنس را زودتر بخرید. ولی اینکه قیمت افت میکنه یعنی چی؟ یعنی بتونید زیرمجموعه هایی داشته باشید (مثل سوپری سر کوچتون و ...) که سریع جنس را به اونها بفروشید. اونها هم چون فروششون محلی هست و تعداد کم میگیرن ضرر نمیکنن.

آقا میدونم همه اینها را صد برابر بهتر میدونید. فقط همین جوری دلم خواست با ذهنم بازی کنم. ببینم ایدم تا کجا میرسه. صد البته که شما هزاران پیچ و خم را خیلی خیلی بهتر از من میبینید.

البته خیلی خوب گفتید ولی واقعیت اینه که ما سنتی تر و تجربی تر کار می کنیم یعنی سیستم تصمیم گیری بازار یابی خیلی اوقات کتابی پیش نمیره بخصوص اینکه ما در یک محیط غیر قابل پیش‌بینی به سر می بریم...

سلام شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 09:02

اینکه خانواده ای با بچه های کوچکشان بروند کافی شاپ بستنی بخورند برای مدیر آن کافی شاپ احتمالا جالب نیست چون کافه شاپ برای آرامش است نه سرو صدای بچه های کوچک

بچه های زیاد کوچیک نبودند و البته برام جالب بود که شما از این پست مفصل فقط نگران کافه چی بودید!
شاید شغل شما یک شغل مرتبط بوده باشد....

ریحانه شنبه 18 فروردین 1397 ساعت 01:14

من نظرپ زیاد مرتبت با پست نیست. ولی خیلی وقته میخوام بگم و الان دوباره یادم افتاد.
به نظرم شما باید یه نفر را داشته باشید که به طور مدام به مغازه ها و هایپر ها و ... سر بزنه. قیمت آف ها را در بیاره. ایده هاشون رو بقاپه‌ و ...
اینطوری خیلی مجهز میتونید رقابت کنید.
مثلا به محض اینکه فلان فروشگاه حراج گذاشته روی فلان جنسش، گاهی اگر خودتون همش دا بخرید و بفدوشید (حتی با سود کمتر) به نفعتون هست تا قیمت بازار را حفظ کنید.
و یه عالمه توضیحات دیگه که حال ندارم ولی احتمال زیاد خودتون میدونید.

به نظر من یه نفر برای این کار استخدام کنید که شغلش هم تحلیل داده باشه.
مثلا من خیلی عالیم برا این کار.

البته که فکر شما خیلی خوبه ولی ما هر روز با بازاریاب های مختلف حرف می زنیم و انها اطلاعات لازم را در اختیار ما می گذارند ولی فکر شما هم خوب و کاربردی است...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.