باز هم عید....

 

سخاوت و بخشندگی را باید از بهار اموخت تمام سپیدارها را سبز می کند بر همه گل های رز و شمعدانی ها شکوفه می نشاند و همه سنبل ها را می رویاند ....بهار نمی گوید  بگذار درخت بادام ان مسلمان را غرق شکوفه کنم ولی درخت گیلاس ان کافر را خشک و بی بر بگذارم بهار نمی گوید بگذار درخت یاس ان فقیر و بی آبرو را خشک نگه دارم ولی شاخه های ابشار طلایی ان کاخ نشین را غرق گل و سبزه کنم بهار نمی گوید شکوفه های گیلاس ان واعظ و عالم را خوش اب و رنگ برویانم و در عوض رنگ و زیبایی را از درخت ان" مردد "و" شکاک" بپرانم!.....بهار همه جا را سبز و رنگی می کند همه گلها را می رویاند و جوانه ها را برشاخه همه درختان می نشاند.....بهار صرفا یک فصل نیست بلکه می تواند یک مرام و مسلک باشد شاید هم پیامی از طرف خداوند ....پیامی که ادمها نمی بینند و نمی شنوند.....

عید پر از چیزهای خوب و ستودنی است عید باعث می شود لااقل سالی یکبار به خانه ان خاله پیر و فرتوت سر بزنم و حالش را بپرسم و کنار حوض کوچک حیاط خانه اش که برایم مملو از خاطره است بنشینم و به یاد دوران کودکی بیفتم....عید باعث می شود ان کسی که برایم بستنی میهن می اورد و یکبار با او حرفم شده و بعد از ان اتفاق با هم زیرزبانی و عبوسانه سلام و علیک می کنیم در اغوش بگیرم و ببوسم تا ان خاطره تلخ برطرف شود عید باعث می شود که لااقل سالی یکبار دور ترین و مخفی ترین جاهای خانه را بیرون بریزیم و ان جا را تمیز کنیم که اگر عید نبود شاید تا اخر عمرمان هم سراغ ان جاها نمی رفتیم انچنان که خانه موشها می شد و همچنین عید به ما می گوید که یک سال دیگر هم گذشت و تمام شد 

مجددا عیدتان مبارک و آرزو می کنم شاد باشید...