داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

بالاخره تمام شد....

 

 

بالاخره از پایان نامه دفاع کردم و درسم در مقطع ارشد به اتمام رسید......رشته تحصیلی من دقیقا مرتبط با شغلم بود برای همین تمام مفاهیمش را با تمام وجود درک می کردم و بسیار اتفاق می افتاد وقتی سرکلاس استادی می رفتم بعد که درس تمام می شد با خودم می گفتم اگر من استاد این درس بودم خیلی بهتر تدریس می کردم چون از محیط عملی به تئوری امده بودم و چیزهایی که در کتاب ها نوشته شده بود را در موقعیت عمل دیده و حس کرده بودم......

چون موضوع پایان نامه برایم بسیار جالب و هیجان انگیز بود برای دفاع یک سخنرانی خیلی جذاب اماده کرده بودم ولی وقتی موقع ارائه شد اساتید به جای گوش دادن فقط با هم حرف می زدند و داور وسط صحبت های من چند دقیقه جلسه را ترک کرد و مشاور هم گرم صحبت با یکی از دانشجویان دیگر بود  و چند باری تذکر دادند که بهتر است حواسم به زمان باشد یعنی فقط می خواستند که زود تمام شود تا نوبت به نفر بعدی برسد عین یک ماشین تولید مدرک که همه از دانشجو گرفته تا استاد منتظرند زود تمام شود مدرکی داده شود و تمام....یکی از دوستان که در یکی از دانشگاههای پولی درس می خواند چند روز پیش به من زنگ زد و گفت به یک نفر یک میلیون و پانصد داده ام تا برایم پایان نامه بنویسد او هم پایان نامه را نوشته و من هم پایان نامه را تحویل داور داده ام  ان کسی که پایان نامه را نوشته امروز زنگ زده و گفته معذرت میخوام حواسم نبوده و رفرنس های اخر پایان نامه را از یک پایانامه دیگه کپی کرده ام! و خلاصه حواست باشد من هم با او دعوایم شده و گفتم اگر داور بفهمد چه خاکی توی سرم بریزم.....من به جلسه دفاع او رفتم و اقای دکتر متوجه نشدند و فقط گفتند چند مورد از منابع ذکر شده در متن در اخر نبود که یادتان باشد بیاورید!  و نمره 17.8 هم گرفت و فارغ التحصیل شد.....

من جای دیگری به طور مفصل گفته ام مشکل بزرگ جامعه ما اموزش عالی و بخصوص اموزش و پرورش  ناکارامد است  نمی خواهم خیلی مفصل به ان بپردازم چون قبلا هم گفته ام ولی اگر بگوییم این همه دانشگاه در رشد جامعه ما بی تاثیر بوده بی انصافی کرده ایم بخصوص دانشگاه ازاد که با شعبات متعدد خود در نقاط دور افتاده چهره بسیاری از شهرها را تغییر داده و بخصوص چشم و گوش دختران شهرهای کوچک و روستاها را به دنیا باز کرده و نهایتا همین دختران و زنان با اگاهی از حقوق خودشان  موتور محرک تغییرات در جامعه ایران بوده و خواهند بود این بچه ها از خوابگاهی که مجبور بوده اند با افراد مختلف از فرهنگ ها و شهرهای مختلف در ان زندگی کنند و از همان چند صد کیلومتری که مجبور بوده اند چند سالی با اتوبوس از خانه تا دانشگاه را طی کنند و بعضا با بی پولی شهریه های خودشان را جور کنند بیشتر اموخته اند تا درس و امتحان و استاد.....

وقتی کتاب های مربوط به تئوری های مدیریت را می خواندم می دیدم که عقب ماندگی عظیم ما فقط مربوط به علوم تجربی نیست امریکایی ها حدود نیم قرن پیش بدون استفاده از کامپیوترو نرم افزار توانستند فضاپیمایی بسازند که انسان را به کره ماه ببرد عکس جالبی دیدم که در ان زمان دانشمندان ناسا با گچ روی تخته سیاه محاسبات ریاضی و فیزیک را انجام می دادند این عقب ماندگی دقیقا با همین شدت و حدت در علوم انسانی هم دیده می شود اکثریت دانشمندانی که پایه های علم مدیریت را بنا نهاده اند به طور مشخص انگلیسی و امریکایی بوده اند یعنی اگر تئوری های دانشمندان این دو کشور را از علم مدیریت جدا کنید احتمالا چیز چندانی باقی نخواهد ماند   دلیل اصلی ان این است که به جای اینکه دانشمندان انها مثل اساتید ما کت و شلوار مارکدار بپوشند و با ظاهری اراسته نوشته های داخل کتاب را حفظ کرده و خلاصه اش را سرکلاس بگویند لباس کار می پوشیدند به کارخانجات و کارگاهها می رفتند بعضا دهها سال در محیط های الوده و در شرایط سخت با کارگران همراه می شدند به کار انها خیره می شدند تحقیق می کردند تا انسان را بشناسند و ببینند چکار می شود کرد که از توانایی های یک کارگر یا کارمند حداکثر بهره را برد تا هم کارفرما راضی باشد هم کارمند و هم باعث ایجاد ثروت شود......

 

وقتی جلسه دفاع ام به پایان رسید و از جلسه خارج شدم غروب بود هوا هم ابری و گرفته من ده سال از عمرم را صرف درس خواندن در دانشگاه کردم و برخی از لحظاتش از بهترین دوران عمرم بود چشمم به صندلی های داخل یکی از کلاس ها افتاد می دانستم دلم برای این صندلی ها برای ناهار خوردن توی سلف دانشگاه برای خندیدن با دوستان در کافه تریا برای رفقایی که از بهترین ها بودند حتی  برای استرس های شب امتحان تنگ خواهد شد.....

نظرات 11 + ارسال نظر
آسو یکشنبه 27 اسفند 1396 ساعت 17:58

سلام تبریک میگم فراون اقا دست رو سر ماهم بکش ما هنوز ترم اولیم کو تا اون روز..............فراوان تبریک میگم

درود به آسو خانم
سعی کنید حداکثر بهره را ببرید چون دوران کوتاه ولی قشنگیه.....
ممنون از لطفت. ..

عطیه شنبه 26 اسفند 1396 ساعت 11:49

چقدر خوشحالم براتون که درستون تموم شد. من و شما تقریبا با هم شروع کردیم ارشد رو اما من متاسفانه هنوز تو پروسه آمد و شد هستم. قبلا هم غر زدم اینجا ک چه استادی دارم
تبریک ب شما. سر دفاع یکی از بچه ها ک خیلی پایان نامه خوب و پر زحمتی رو کار کرده بود، دقیقا چیزی ک میگید رو دیدم. آخرش، بهش گفتن شما حتی فلان چیز ک خیلی مهم بود رو مطرح نکردید. خانمه هم گفت من گفتم اما مشغول صحبت بودید

ممنون عطیه خانم
پایان نامه پروسه استرس زا و اعصاب خرد کنی داره مخصوصا برای افراد شاغل ولی بالاخره تموم میشه و این تنها نکته مثبت این پروسه هست
ولی وقتی تموم میشه یه آرامش و رضایتی میاد که کمتر تجربه کرده ای....

kilgh شنبه 26 اسفند 1396 ساعت 00:24

تبریک های پساپس و متاخر.
حقیقتا کیف داره خوندن چنین پست هایی.

ممنون دوست عزیز.....

مریم جمعه 25 اسفند 1396 ساعت 22:30 http://marmaraneh.blogsky.com

بسیار تبریک‌میگم. خوبه که رشته درسیتون و کارتون مرتبط بوده و مثل خیلی دوستان حس وقت تلف کردن ندارید. انشالا که موفق باشید.

درود به مریم خانم دوست قدیمی....
ممنون از لطفت

ساکت پنج‌شنبه 24 اسفند 1396 ساعت 23:11

درود بر آقت مهرداد

خوبید شما؟
خیلی خوشحال شدم ...تبریک میگم بهتون...شاید ارشد برای خیلی ها هیچ فایده ای نداشته باشه اما چون شما رشته تحصیلی با شغلتون مرتبط بود قطعا اثرات مثبتشو توی کار متوجه میشید...

امیدوارم در همه مراحل زندگیتون موفق باشید..

درود به ساکت سخنگو!
ممنون از لطفت
شاد و موفق باشید

مرتضی پنج‌شنبه 24 اسفند 1396 ساعت 22:13

سلام
اقا تبریک میگم فارغ شدننتون را. انگار دیروز که از بچه های وبلاگ نظر می خواستید برای ادامه تحصیل.
بهرحال گذشت. حالا ما ازت یک سوال داریم اگر الان دوباره برگردید به دو سه سال پیش ایا باز تمایل خواهید که فوق لیسانس بخوانید. سوال دوم . ابا این مدرک چیزی به تجربیات و علم شما اضافه شد یا نه؟ سوال سوم. ایا این مدرک و این درس های دوره فوق لیسانس در حرفه شما چقدر میتونه مفید باشه.؟ یعنی اقا مهرداد مدیر لیسانس با مهرداد فوق لیسانس چقدر مدیریتش عوض شده؟
بازم ممنون خیلی طولانی شد.
87761

درود به اقا مرتضی عزیز
همانطور که گفتم چون رشته تحصیلی من کاملا با شغلم مرتبط بود مطالب برایم کاملا ملموس و جالب بود و من از این مقطع مطالب زیادی آموختم ولی به غیر یکی از اساتید از بقیه چیزی نیاموختم و هر چه یاد گرفتم از کتاب ها و منابع درسی بود...
مقطع ارشد برای من خیلی آموزنده جالب و مفید بود و با توجه به مدت کوتاه آن خیلی خوب بود به شما توصیه می کنم اگر می توانید لااقل تا ارشد پیش بروید و فقط توصیه من این است که از ترم سوم به فکر پایان نامه باشید....

ریحانه پنج‌شنبه 24 اسفند 1396 ساعت 10:33

تبریک میگم.

در مورد جلسه دفاع و رفتار اساتید واقعا ناراحت شدم. تو دانشگاه صنعتی اصفهان الهی شکر فعلا این مسایل نیست و فعلا همه چیز سر جاشه.

به نظرم شما یک کار بزرگی که میتونید انجام بدید اینه که با همین مدرک فوقتون، شروع به تدریس مثلا هفته ای ۲ ساعت در یکی از دانشگاهها بکنید. هم وقتتون رو نگیره و هم تاثیر مثبت خودتون را گذاشته باشید. قطعا وقتی شما وارد تدریس بشید بقیه اساتید مجبورن خودشون را بالا بکشن تا به شما برسن.

موفق باشید و پیروز.

ممنون از لطفت
دانشگاه صنعتی اصفهان یک دانشگاه استثنایی است که به نظرم تحصیل در آن نوعی افتخار محسوب میشه....

سهی پنج‌شنبه 24 اسفند 1396 ساعت 07:20

تبریک می گم

روز بعد از پایان نامه روز خوبی است

دقیقا!
مخصوصا اینکه برای من پروسه خسته کننده ای بود
ممنون از لطفت. ..

جیرجیرک چهارشنبه 23 اسفند 1396 ساعت 23:22

چه خوب که بالاخره تمام شد و کمی ذهنتون آرام گرفته...
و اینکه مدام به وبلاگتون سرمی زدم کم کم داشتم نگران میشدم که دیدم کامنت دوستان را تایید کرده و جواب دادین پس با خیال راحت به زندگی خود ادامه دادم و از گذاشتن کامنت در شلوغی و گرفتاری خودداری کردم.

ممنون جیرجیرک دوست قدیمی....

نادیا چهارشنبه 23 اسفند 1396 ساعت 19:38

بله در علم پزشکی هم این اروپا و آمریکایی ها کارایی کردن که ، تا سال های سال ما به گردشون نخواهیم رسید . حالا بماند که با فرار مغزها به این کشورها این شکاف عمیق و عمیق تر هم میشه . تو صیه میکنم دوت سخنرانی دکتر مکری رو گوش بدین در این مورد

پیشرفت و عقب ماندگی دو عامل جامع هست یعنی وقتی ملتی پیشرفته است دقت که می کنی این پیشرفت را در همه جنبه ها می بینی یعنی هم علمی هم سیاسی هم اجتماعی فرهنگی .....
و البته عقب ماندگی هم به همین ترتیب...

سونا چهارشنبه 23 اسفند 1396 ساعت 16:09

تبریک تبریک آقا مهرداد
شادباش میگم خدمتتون
بدون استرس پایان نامه چه عیدى بشه امسال
منم مثل شما ازین چیزا زیاد دیدم ولى مطمئن باشید شما جواب کارتون رو جاى دیگه اى میگیرید
سواد شما همیشه با شماست همه جا میتونید ازش استفاده کنید
شما کار خوب خودتون رو انجام دادین و نتیجه ش یادگیرى بوده که هدف هم این بوده
من خودم هم پایان نامه ى پولى براى دیگران نوشتم کار خوبى هم نبوده ولى توى اون مقطع به اون کار احتیاج داشتم ولى واقعا انگیزه ى آدمایى که علاقمند یادگیرى و مطالعه نیستن رو از دانشگاه اومدن نمیفهمم

ممنون سونا خانم...
فعلا خیلی ها صرفا به دنبال مدرک هستند یعنی وقتی یه مدرک دکتری بگیرند یک نفس راحت می کشند چون خانم دکتر یا اقای دکتر بودن خیلی حال میده
البته قطعا همه این طور نیستند...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.