داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

لیاقت.....

 

 

 

 

عاملی در زندگی هست به اسم" لیاقت!".....من معتقدم هر کاری که ادم می خواهد انجام دهد باید عنصر" لیاقت" را مد نظر داشته باشد ایا این کاری که می کنی لیاقت ان را دارد که برایش وقت بگذاری؟ ایا این حس و انرژی که برای کسی می گذاری ایا لیاقت محبت و توجه شما را دارد؟ حتی این غذایی که می خورید لیاقت ورود به معده شما را دارد!؟....من چندان عادت به رستوران گردی ندارم یعنی از ان ادمهایی نیستم که مرتب رستوران و کافی شاپ می روند  چون وقتش را نداشته ام ولی اگر بخواهم رستوران بروم سعی می کنم به یک رستوران خوب بروم چون معتقدم ان غذایی که قرار است به معده بنده وارد شود باید لیاقت ان را داشته باشد! مگر نه چند عدد بیسکوییت ساقه طلایی با یک اب معدنی  بر ان ارجح است مثلا وقتی می گویند سوسیس و کالباس شما را به سرطان نزدیک می کند واقعا چرا باید خورده شوند!؟....اگر به کسی توجه می کنید محبت می کنید باید همیشه از خودتان بپرسید که ایا ان شخص لایق ان است که به ان عشق بورزید ایا لیاقت شما را دارد؟ اگر به این نکته توجه نکنید اخرش قطعا کلاه سرتان خواهد رفت و یا حتی اگر با کسی رفیق و دوست هستم باید از خودم بپرسم ایا لیاقت ان را دارد که اوقاتم را با او بگذرانم ؟یا مثلا اگر وقت می گذارم و کاری انجام می دهم ایا ان کار لیاقت تلف کردن وقت مرا دارد؟ مثل کلاهی که همه ما به نوعی سر خودمان می گذاریم و ان اتلاف وقت در شبکه های اجتماعی است....من فکر می کنم باید غذایی را خورد که لایق خوردن باشد دنبال کسی بود که لایق عشق و توجه شما باشد و  باید دنبال کاری بود که لایق عمری که برایش تلف می کنیم باشد این یکی از راههای است که مانع ان می شود که راه را اشتباه برویم.....بسیاری از ماها وقتمان و زندگی مان را صرف کارها و ادمهایی می کنیم که واقعا ارزشش را ندارند مثلا شما تا چه حد به خاطر حرف مردم لباس خودت رفتار خودت و حتی مسیر زندگیت را تغییر داده ای؟ ادمهایی که وقتی فکر می کنی می بینی واقعا لیاقت ان را نداشته اند که اینقدر برایشان مایه گذاشته ای و از میل باطنیت صرفه نظر کنی....

البته یک نکته دیگر هم هست و ان موضع مقابل است ما هم باید خودمان را به جایی برسانیم که لایق بهترین ها باشیم....لایق بهترین دوستان بهترین کارها و بهترین زندگی .....

نظرات 6 + ارسال نظر
سمانه سه‌شنبه 2 آبان 1396 ساعت 20:13

درست میگی زندگی با عقل درایت خب بهتره ولی کسل کننده هست .گاهی بایدبی خیال سلامت و امنیت و ....بشی عوضش کیف کنی...البته گاهی
شما کلا زندگی رو خیلی سخت می گیری..طفلک عیال آیندتون

من فک می کنم بحث من با اون چیزی که شما به درستی اشاره کردی فرق داره....
اتفاقا من موافق ماجراجویی و ریسک هستم ماجراجویی برای زندگی مثل ادویه برا غذا میمونه....

سونا سه‌شنبه 2 آبان 1396 ساعت 01:25

حواسم بود که نوشتین معمولا
مزاح کردم

اتفاقا به نکته خوبی اشاره کردید که باعث شد برخی کلمات را اصلاح کنم....

آسو یکشنبه 30 مهر 1396 ساعت 18:18

واقعا گل گفتین این پستتون مناسب احوال من بود

درود بر آسو خانم....

عطیه یکشنبه 30 مهر 1396 ساعت 13:42

من با جمله آخر ب شدت موافقم. باید خودمان را ب جایی برسانیم ک لایق بهترین ها باشیم(قال مهرداد). این جمله حتی ب نظرم مهمتر از جملات بالاس.

قال مهرداد!

Nahid یکشنبه 30 مهر 1396 ساعت 11:35 http://rooznegareman.blogsky.com

کاش هممون با ایمانی که به این جملات داریم، بهش عمل میکردیم.

درسته....گاهی تبدیل یک فکر به عمل شجاعت می خواد ولی نهایتا شجاعت به نفع ماست....

سونا شنبه 29 مهر 1396 ساعت 22:19

منظورتون اینه که ژن خوب بى تاثیره؟

آخر پست به جای واژه" عموما" از" معمولا" استفاده کردیم!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.