داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

چگوارا.....

 

 

اخیرا به مناسبت سالمرگ چگوارا انقلابی معروف ارژانتینی تحلیل های فراوانی در رسانه ها منتشر شده....انچه مسلم است دهها سال است چگوارا در بین جوانان ارمان خواه و انقلابی تبدیل به یک اسطوره شده ولی من فک می کنم این اسطوره شدن بیشتر بخاطر ظاهر فوق العاده جذاب او باشد  بخصوص ان عکس معروفی که البرتو کوردا عکاس کوبایی از او گرفته است...شما این عکس را همه جا می بینید در خوابگاه های دانشجویی در کافی شاپ ها در مراکز تجمع جوانان.....حالا اگر از یکی از این جوانانی که این عکس را در اتاقشان زده اند بپرسید چگوارا چه کسی بود احتمالا اغلب حتی نمی دانند او اهل چه کشوری بود....چگوارا مثل بسیاری از انقلابیون دیگر بخش بزرگی از محبوبیتش را مدیون چهره و شخصیت کاریزما و فوق العاده جذاب خود است شما به همین عکسی که اشاره شد نگاه کنید؟  ایا مردی جذاب تر از این می شناسید !؟ مردی قد بلند چهار شانه با موهای بلند و اشفته ریش های انبوه و چشمانی نافذ از نظر شخصیتی هم نافرمان و شورشی بخصوص اینکه جوان مرگی هم به ماندگار شدن شخصیت ها کمک می کند.....مثلا شاید شما فکر کنید که همه چینی ها شبیه به هم هستند ولی مثلا اگر "مائو " را با پنجاه نفر مرد چینی در یک عکس ببینید چهره با صلابت او کاملا قابل شناسایی است....

ولی بهتر است ببینیم این انقلابیون در امریکای لاتین چه میراثی داشته اند سمبل ان انقلاب کوباست انقلابی که خود چگوارا یکی از بانیان ان بود....مردم کوبا با فرهنگی فوق العاده پرشور و شاد و کشوری بسیار زیبا که از نظر طبیعی و فرهنگی می توانست توریستی ترین و ثروتمند ترین کشور امریکای لاتین باشد ولی مردمان این کشور هنوز با ماشین های شصت سال پیش رفت و امد می کنند از دولت جیره غذایی محدودی می گیرند و اقای کاسترو شصت سال بر این کشور حکومت کرد این چه حکومت مردمی است که اجازه می دهد یک نفر شصت سال بر یک ملت  حکومت کند؟ و در مورد کارامدی این کشور همین مثال کافی است که وقتی کاسترو درگذشت در مراسم تشییع او ماشین حامل تابوت او در راه بعلت فرسودگی از کار افتاد و مدتی طول کشید تا ماشین تعمیر شده و به مسیر خودش ادامه دهد و یا ونزوئلا که با افکار چپگرایانه جانشینان اقای چاوز اداره می شود در حالیکه بزرگترین منابع نقتی جهان را دارد مردمانش با قحطی سر به گریبانند پیشرفت خیره کننده چینی ها در دو سه دهه اخیرهم  ربطی به مائو ندارد بلکه مدیون پیرمردی  قد کوتاه غیر جذاب و بی ادعایی به اسم دنگ شیائو پینگ است که بانی اصلاحات در چین قلمداد می شود...

....البته این درست است که هر چیزی را باید در زمان خودش قضاوت کرد ولی معیار قضاوت در مورد هر فکر هر اندیشه هر راه و هر مسلکی باید دید که ان راه تا چه حدی به مردمان و  پیروانش پیشرفت  ازادی و عزت داده است و به نظر من این بهترین معیار  قضاوت است...