داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

می بخشید خانم دکتر!.....

 

 

 

بنده بخاطر شغلی که دارم مرتب بازاریابها به دنبالم هستند زنگ می زنند می ایند می روند حتی اگر تلفنم نصفه شب هم روشن باشد ناگهان یه نفر زنگ می زند که "اب معدنی دارم با نیترات صفر و املاح معدنی مفید چند شل بفرستم !؟" مخصوصا اینکه بازاریاب ها به علت رکود  تحت فشار شرکت ها هستند وبه همین دلیل بیشتر زنگ زده یا مراجعه می کنند گاهی هم  با جملات هیجان انگیز سعی در اغوا و تحریک دارند مثلا می گویند" مژده بده ! که روی خامه اشانتیون گذاشته اند!" و یا تبریک میگم! امروز روی نوار بهداشتی بالدار شبانه تخفیف مازاد گذاشته اند!" وقتی هم با خونسردی می گوییم نمی خواهیم با ناراحتی می گویند "حیفه!"..."واقعا حیفه! این فرصت طلایی را از دست ندهید!"...بازاریابی یکی از سخت ترین و البته به نوعی پرچالش ترین شغل هاست.....

چندی پیش یکی از بازاریابها یه چند باری زنگ زد من هم مشغول رانندگی بودم به او گفتم که بعدا تماس بگیرد چون نمی توانم حرف بزنم و بعد از یکی دو روز سرانجام سر کار ما را دید و نفرینمان کرد! و گفت: ایشالله به دنبال یک نفر بدوی و به تو کم محلی کند تا بفهمی سرکار گذاشتن  چقدر سخته ولی واقعا ما یک چنین قصدی نداشتیم من نمی توانستم در حال رانندگی در مورد خرید سوسیس المانی و خیار شور سرکه ای با کسی مذاکره کنم! ولی در هر حال به نفرین ایشان گرفتار شدیم!

این ترم پایان نامه گرفته ام و از اول ترم تا حالا دانشگاه می روم و مرتب می گویم "معذرت می خوام خانم دکتر تشریف دارند؟"" می بخشید!؟ خانم دکتر کی میان ؟""خانم دکتر کلاس چند حضور دارند؟" خانم دکتر کی بنده مزاحمتون بشم؟" خانم دکتر چند شنبه دانشگاه تشریف دارید؟" خانم دکتر می بخشید مصدع شدم!؟ شماره تلفن میدین یا ایمیل بزنم !؟خانم دکتر.....

معمولا مکالمه با دانشجو هم در حال عبور صورت میگیرد یعنی معمولا درب اتاق ایشان بسته است و یا سرشان شلوغ است باید بیرون منتظر بمانی و در کمین بنشینی وقتی ایشان از اتاق یا کلاس بیرون امدند به دنبالشان بدوی و اگر شانس بیاوری مقصد ایشان یک طبقه بالا یا یک طبقه پایین باشد که یه پنج دقیقه ای فرصت داشته باشی با ایشان حرف بزنی مگر نه اگر کلاس نزدیک باشد معظم له از دفتر که خارج شده و بسرعت و بلافاصله وارد کلاس بغلی می شوند ان وقت دیگر کارت ساخته است یعنی  باید یک ساعت و نیم صبر کنی تا کلاسشان تمام شود و در این مدت بروی توی تریا بنشینی و به در و دیوار نگاه کنی و به خودت بدوبیراه بگویی که چرا وقتت را اینجاها تلف می کنی ....ارزو می کنم هیچ کس از موقعیتی که دارد به پایین پرت نشود که روزگار سختی خواهد بود!....

 

نظرات 18 + ارسال نظر
هانیه جمعه 28 مهر 1396 ساعت 12:25 http://khoda-behtarindost.blogfa.com

پایان نامه و پروژه های پایانی این طوری اند من خودم واسه پروژه پایانی بیش از 30 بار پیش استاد رفتم

درسته....البته برای کسی که وقت داشته باشه مشکلی نیست ولی برای افرادی مثل من خیلی مشکله.....

رئوفه چهارشنبه 26 مهر 1396 ساعت 07:53

....نصفه شب هم روشن باشد ناگهان یه نفر زنگ می زند که "اب معدنی دارم با نیترات صفر و املاح معدنی مفید چند شل بفرستم !؟
ولی در هر حال به نفرین ایشان گرفتار شدیم!...

چه میشه کرد شغل ما اینجوریه

رئوفه چهارشنبه 26 مهر 1396 ساعت 07:49

سر صبی اتفاقی اومدم وبتون و با خوندنه جک عطیه خانم و جواب شما کلللی خندیدیم و ایضا به کار بردن لفظ دلداریای ملت از شما !

یه طوری شد که بازم به شما سر بزنم

درود به دوست جدید
منتظر کامنت های خوب و کاربردی! شما هستم

سهی شنبه 22 مهر 1396 ساعت 07:19

یه سوال بی ربط با پست:
دیشب از یک فروشگاه خرید کردیم ، تو یکی از غرفه ها اعلام 30 درصد تخفیف شده بود و خیلی هم بزرگ درج کرده بودند، روی جنس 28 تومنی خط زده بودن و 19800 درج کرده بودن که البته در صندوق لطف کردن و 26600 حساب کردن، وقتی اعتراض کردیم، عملا حرفی برا گفتن نداشتن، آیا ارگانی نیست که به همچین تقلبها و کلاهبرداری هایی رسیدگی کنه؟ این فروشگاه بزرگترین فروشگاه زنجیره ای شهر ماست. و تو غرفه دستمال کاغذی هم هم 40 درصد اعلام تخفیف کرده بود ولی قیمت روی بسته 15000 تومن بود که در اون بخش 19000 را خط زده بودن(بجای 15000) و بجاش 11500 زده بودن!!!!!!!!!!!!!

شما می توانید به سازمان بازرسی وزارت بازرگانی و یا بازرسی اصناف مراجعه کنید گرچه تردید دارم کسی زورش به فروشگاههای زنجیره ای برسه

مرمری شنبه 22 مهر 1396 ساعت 02:06

سلام به داداش گلم ، یاهمون آقای مهندس، آره دیگه انشاله که پایان نامه تحویل داده بشه میشین مهندس، والا پسر کوچیکه منم خیلی تو رفت وآمد بود واسه پایان نامه که باید شهر دیگه ای میرفت ومیومد ، از بس با استادا قرار میزاشت که همون روز بره میرفت میدید نیومده، بعد برگشتن هم حسابی استادو دانشگاهو مورد عنایت قرار میدادکه البته حق داشت ، الانم که از پایان نامه تموم شده سربازی شروع شده واسش بعد سربازی چی بشه ، کجا مشغول بشه ، چه کاری ودرآمدی داشته باشه خدا میدونه سرتونو درد نیارم ،حرف زیاده ، به امید موفقیت همه شما جوانهای باشعور که حالا حالاها کسی قدرتونو نمیدونه

درود به مرمری خانم
والا من اگه پایان نامه را هم تموم کنم مهندس نمیشم چون رشته من فنی نیست....
انشالله پسر شما بعد از سربازی یه شغل خوب پیدا می کنه لازم نیست زیاد فکرشو بکنی
ممنون از لطفت....

مانیا چهارشنبه 19 مهر 1396 ساعت 23:03

عجب؛ من امدم ابراز همدردی کردم اقا مهرداد!
انقدر هم برای پایان نامه نگران نباشید؛ اخرش تموم میشه، منم ک مثل شما یک سر و هزار سودا ندارم هم هنوز اندر خم یک کوچه ام
امیدوارام سروسامان بگیره زودتر

اینکه گفتی بالاخره تموم میشه دلداری خوبی بود!
البته مشکل من فقط کمبود وقته ....
ممنون مانیا خانم

عطیه سه‌شنبه 18 مهر 1396 ساعت 11:21

امروز 1دونه مثلا" جک دیدم خیلی خوب بود، گفتم باهاتون شر کنم.
‏اتیوپی۵۴ و سودان۴۲ میلیون گاو داره و هر ۲ فقیرند! هلند ۱۱میلیون گاو داره ولی لبنیات جهانو تامین میکنه! مشکل گاوها نیستن مشکل گاوهایین که اقتصادو اداره میکنن!


در مورد الاغ ها آماری ندارید!؟

RaMiN سه‌شنبه 18 مهر 1396 ساعت 09:50

خوش باشید مدیر عزیز

درود به رامین خان رفیق قدیمی و غایب!

Nahid دوشنبه 17 مهر 1396 ساعت 16:50 http://rooznegareman.blogsky.com

من درخدمتم

ممنون از لطفت

عطیه دوشنبه 17 مهر 1396 ساعت 12:24

چقدر دل همه پر بوده
عاقو چی بگم از این استاد. فقط بخاطر پایان نامه میخواستم دیگه بیخیال بشم. دقیقا مشکلات شمارم دارم. 1ترم گذشته و استاد محترم هنوز پروپوزال منو تایید نکرده ایمیل میکنم، میگه فلان چیزو ننوشتی. بعد دوباره باید ایمیل بزنم یا حضوری برم و بگم ک استاد محترم، تورق بفرمایید. چیزی ک میگید، دقیقا صفحه بعده

فک کنم راهش اینه که با خونسردی بریم و بیاییم ایمیل بزنیم زنگ بزنیم تا ببینم بالاخره چه بلایی سر مون میاد چون همانطور که مستحضرید توی این مملکت قرار نیست کاری به اسونی و روتین به اتمام برسه

Nahid دوشنبه 17 مهر 1396 ساعت 08:46 http://rooznegareman.blogsky.com

آخی...
حالا جه رشته ای میخونین آقامهرداد؟
باتوجه به اینکه همشهری هستیم و منم متخصص امورپژوهشی، شاید بتونم کمکتون کنم.

والا من مدیریت بازرگانی می خونم....
ما از هر گونه کمک استقبال می کنیم
ممنون از لطفت....

ساکت یکشنبه 16 مهر 1396 ساعت 23:17

درود بر آقا مهرداد
یاد پایان نامه نوشتن خودم افتادم
برای اینکه استادی که با هیچ کس پایان نامه برنمیداشت رو راضی کنم استاد راهنمای من بشه، یه ترم درس خوندم و بهترین شاگردش شدم
خداوند به شما صبر بده

درود به ساکت سخنگو!
پس شما یک دانشجوی استثنایی بوده اید

مانیا یکشنبه 16 مهر 1396 ساعت 22:53

سلام
من دیگه از پایان نامه حالم بهم میخوره!!

درود به مانیا خانم
ممنون از دلداری شما!

سونا یکشنبه 16 مهر 1396 ساعت 22:03

حتى یه اتفاق خوب این بود که من از یه مدل کالیبره و شبیه سازى استفاده میکردم که راهنماى استفاده براش نبودو من فقط راهنماى خود مدل رو داشتم که نزدیک ٢٠٠ صفحه بود یادمه براى نویسنده ى مدل ایمیل زدم و ازش سوال پرسیدم در مورد یه قسمت از مدل که توش گیر کرده بودم ایشون وقتى فهمید به من گفت ورژن جدیدتر مدل رو نوشتن که اونموقع کسى باهاش کار نکرده بود و اونو براى من ایمیل کرد و اون مدل به طور اتوماتیک کالیبراسیون انجام میداد همون باعث شد کار من خیلى جدید بشه و چند تا مقاله ى خوب از توش دراوردم اگه به استاد بسنده میکردم حتى با همون مدل هم بلد نبود کار کنه که کمکم کنه
خیلى حرف زدم ولى گفتم شاید این تجربه ها بهتون ایده بده با ارزوى موفقیت

نوشتن برای من از آسان ترین کارهاست! مخصوصا اینکه رشته تحصیلی من کاملا مرتبط با شغلم هست و واقعا من مدعی هستم که خیلی مطالب را از اساتید بیشتر درک می کنم چون آنها از دنیای تئوری آمده اند ولی من مشکلات کسب و کار و مدیریت را از نزدیک لمس کرده ام منتها مشکل این جاست که فرصت تحقیق ندارم و در ضمن نوشتن ان هم برخی مهارت های فنی می طلبد...

سونا یکشنبه 16 مهر 1396 ساعت 21:56

من بعد از تصویب پروپوزال دو سه دفعه بیشتر پیش استادم نرفتم چون دیدم کمکى بهم نمیکنه و مثل الان شما همش 'سر راهت نشینم تا بیایى' بودم
واسه همین به ١٠٠ نفر نه ولى در حین کار به نویسنده ى مقاله ها به کارمند ادارات و شرکتها و هر کسى که میتونستىکمکم کنه ایمیل میزدم و اشکالاتم رو مى پرسیدم
خب خیلیا جواب نمیدادن و بعضى هم جواب درستى نمیدادن اخر کار دو سه نفر بودن صاحب نظر تو این زمینه که بهم لطف داشتن و هر جا گیر میکردم و سوال پرسیدم بهم جواب درست و صریح و سریع دادن

والا من اصلا وقت این کارها رو ندارم طبعا برای دانشجویی که به غیر از درس خواندن کار دیگه ای نداره این کارها امکانپذیره ولی برای آدم گرفتاری مثل من سخته

سونا یکشنبه 16 مهر 1396 ساعت 21:28

خیلى عجیبه
با این که اسمم رو میبینم ولى جاى کامنت من و جواب شما سفیده

والا کامنت شما همینجوری به دست ما رسیده...
خدا لعنت کنه این بلاگ اسکای را که تازگی ها داره خر میشه.....مثل پرشین‌بلاگ نشه صلوات!...
اون کامنت خالی شما راحذف کردم. ..

مریم یکشنبه 16 مهر 1396 ساعت 21:15 http://marmaraneh.blogsky.com

خوش به حال خانواده خانم دکتر. میدانید تلفن همسفر من حتی بعد از ۱۲ شب هم زنگ‌میخورد، با این مضمون که: دکتر نرم افزار ران نمیشه، دکتر تو اون نمودارها مشکل دارم،.... هر ساعتی از شبانه روز تلفن همسفر زنگ‌میخورد و جواب اعتراض من هم این است: میدونی چقدر تحت فشاره. میدونی چقدر استرس داره...

من فقط میگم خوشا به حال دانشجویان اقای دکتر و خوشا به حال شما که همسر وظیفه شناس و شایسته ای دارید....

رهگذر مانند... یکشنبه 16 مهر 1396 ساعت 16:39 http://yekzendegi.blog.ir

طبق تجربه من ادمای واقعا خفن همیشه وقت برای بحثای خوب و انجام وظایفشون دارن...امان از قشر رئیس افتابه ها....

دقیقا!
همون ضرب المثل قدیمی که درخت هر چقدر پربارتر افتاده تر....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.