داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

کف زن

 

 

چند هفته قبل دو نفر وارد فروشگاه شدند که ظاهر عجیبی داشتند یعنی اگر بخواهم ظاهر انها را تصویر کنم شبیه پاکستانی ها بودند لباس هندی پوشیده بودند یکی از انها گوشواره به گوش داشت! و سعی می کردند با ایما و اشاره حرف بزنند....دو عدد رانی از داخل یخچال برداشتند و به صندوق رفتند و مثلا با ادا در اوردن قیمت را پرسیدند و پولش را پرداختند و بعد هم دو تراول صد هزار تومانی به صندوقدار دادند که انها را برایشان خرد کند صندوقدار هم تراول ها را زیر دستگاه چک اسکناس گذاشت و دید که مشکلی ندارد و خواست که تراول ها را برایش خرد کند که یکی از ان دونفر  دستش را توی پولهای می کند و به او می فهماند که اسکناس ده هزار تومانی می خواهد و صندوقدار هم تراول ها را برایشان خرد می کند و وقتی خارج می شوند صدای گیت بلند می شود تا اینجا را من فقط شنیدم ولی وقتی صدای گیت بلند شد از دفتر بیرون امدم .....خلاصه انها خودشان را به لالی و نفهمی زدند ولی همکارمان با تفتیش جیب های انها چندین ادامس "فایو" که لیبل داشتند از جیب انها بیرون کشید و از انجاییکه خودشان را هم به نفهمی می زدندبحث کردن با انها فایده ای نداشت....موضوع را پرسیدم که انها جریان خرد کردن تراول ها را گفتند من هم به صندوقدار گفتم که مطمئن باش که صندوقت را زدند! صندوقدار هم گفت انها که کاری نکردند دو تراول صد تومانی دادند و من هم انها را خرد کردم و فقط یک لحظه دستش را داخل صندوق کرد و گفت این پنج هزاری ها را بگیرو به من اسکناس ده هزاری بده من هم گفتنم این ها کف زن هستند یعنی انقدر مهارت دارند که  وقتی دست به پولهایت بزنند دیگر کار تمام است و این ظاهر عجیب را هم برای این درست می کنند که مردم را فریب دهند و طوری پولهایت را می زنند که خودت متوجه نمی شوی که البته صندوقدار باورش نمی شد چون می گفت همه چیز جلوی چشمم بود و پولی از صندوق من بر نداشت من هم گفتم آخر وقت که صندوقت را تحویل دادی حقیقت معلوم می شود.....ظهر که صندوقش را تحویل داد هفتاد هزار تومان پولهایش کم بود! که وقتی همکارمان فهمید گریه اش گرفت و گفت من برای هفتاد تومن گریه نمی کنم از این ناراحتم که پول هایم را جلوی چشمم برداشت و من نفهمیدم!....

نظرات 8 + ارسال نظر
نفس سین شنبه 23 اردیبهشت 1396 ساعت 18:18

فقط همین رو میگم که از دزد متنفرم

مرمری سه‌شنبه 19 اردیبهشت 1396 ساعت 01:24

عطیه دوشنبه 18 اردیبهشت 1396 ساعت 09:08

یک بار توی فرودگاه این اتفاق جلوی چشم 10،15 نفر ک من هم جزئشون بودم برای یکی افتاد. طرف اومد به 1ایرانیه ک پیش ما نشسته بود گفت این پولو برام چنج کن، من دیگه ایران نمیام، این پول ایرانی ب کارم نمیاد. یکم با پولا بازی کردن و طرف رفت همانا، 2تا اسکناس 100دلاری از کیف این بنده خدا برد همانا

فقط این "همانا "آخر نشون میده که ظاهرا کامنت شما بر ما نازل شده

بانو دوشنبه 18 اردیبهشت 1396 ساعت 01:18

این پولا از گلوشون خوب میره پایین.
دوروز دیگه وقت حساب کتاب که بشه اونوقت باید جواب این همه خوردنشونو پس بدن.

دقیقا!
متاسفانه اعتقاد رو به زواله. .....

رضوانه یکشنبه 17 اردیبهشت 1396 ساعت 17:39

خیر نبینن
داغ دلم تازه شد چون یک بار بنده هم تو محل کارم برای خورد کردن پول 120 هزارم دزد زد اونموقع 120 تومان کل حقوق یک ماهه من بود که به باد فنا رفت

کلا دزدی به غیر از تاوان مالی اثر روانی خیلی بدی هم داره....

عشق یکشنبه 17 اردیبهشت 1396 ساعت 11:11

برای منم دقیقا این مشکل پیش اومد تو ی دفتر کارم راحت 120 تومان ازم زدنو من نفهمیدم بعدا که میخواستم برم خونهتازه فهمیدم چه بلایی سرم اومده
تو نجف هم سربابامو این جوری کلاه گذاشتمن باورتون نمیشه600 هزار بابامو راحت دزدین
چون همه پول های بابام طراول بود زطرف بابامو هول کردو بول ها ازدستش ریخت به ظاهر کمک کرده همه رو جمع کرده بابا ولی 600 تومان نمیدونم چطور زده بود
بابا چون مسافر کربلا بود اصلا ناراحت نشد گفت حتما حکمتی داشته

متاسفانه برخی از کف زن ها انقدر مهارت دارند که قربانی بعدا متوجه میشه چه بلایی سرش اومده و البته توی دیار غریب هم سخت تره....

فائزه شنبه 16 اردیبهشت 1396 ساعت 14:56

عجب! ای کاش همون وقت چک میکرد خوب

متاسفانه گاهی مهارت کف زنها مثل شعبده بازی می مونه...

اعظم 46 شنبه 16 اردیبهشت 1396 ساعت 10:29

کاش این مهارت رو در جهت مثبت استفاده می کردن

والا این مهارتی که اینها دارند فک نکنم جهت مثبتی داشته باشه!....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.