الان در ایام امتحاناتم امتحان داشتن برای یک ادم شاغل مصیبت بزرگی است برای همین فعلا فرصت نوشتن ندارم ولی برای استراحت فیلم "سکس و فلسفه" را برای دومین بار دیدم نمیشه گفت که فیلم خوبی است ولی چون شاعرانه و خوش اب و رنگ است تماشایش حس خوبی دارد در ضمن بر خلاف اسمش منتقد روابط امروز است روابطی که سکس جای عشق را گرفته و ادمها در روابط جدید بیشتر به دنبال سکس هستند تا عشق......درباره محتوای فیلم باید گفت که مطابق منطق خیام ساخته شده داستان شاعری است که هرگاه عاشق می شود و لحظات خوشی را می گذراند ان لحظات را با کورنومتر اندازه می گیرد و مثلا می گوید من در چهل سال عمرم فقط چهل ساعت زندگی کرده ام و بقیه اش را فقط زنده بوده ام.....
دیالو گ جالبی در این فیلم هست که مطابق همان منطق خیامی است...شخصیت اصلی فیلم به همراه معشوقش به یک عتیقه فروشی می رود و یک کورنومتر برایش می خرد و می گوید:من اول از اینجا یک عکس لنین خریدم بعد امدم آن عکس را با عکس مسیح عوض کردم و بعد هم امدم و عکس مسیح را دادم و یک کورنومتر خریدم....