داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

حق گرفتنی است....


به مناسبت 4 اذر روز منع خشونت علیه زنان

 

 

 

انتخابات اخیر امریکا یکی از جالب ترین و بحث انگیز ترین انتخابات در طول تاریخ این کشور است که از زوایای مختلف حرف و حدیث زیاد دارد ولی می خواهم از یک جنبه کمتر دیده شده به مسئله نگاه کنم....

در یک طرف این انتخابات یک سیاستمدار زن با تجربه و زبده بود که در حقیقت منتخب نخبگان جامعه بود یعنی طبقات تحصیل کرده اصحاب رسانه و حتی برخی سیاستمداران حزب مقابل یعنی حزب جمهوری خواه هم  او را گزینه بهتری می دانستند و اگر مقام ریاست جمهوری امریکا را به علت ریاست بر قدرتمند ترین کشور جهان پر نفوذ ترین و قوی ترین موقعیت در جهان بدانیم مردم امریکا با انتخاب کلینتون می توانستند تاریخ ساز شوند چون اگر کلینتون رییس جمهور می شد شاید برای اولین بار در تاریخ یک زن به عنوان قدرتمندترین و متنفذ ترین انسان عالم برگزیده می شد چیزی که من فکر نمی کنم تا به حال در طول تاریخ سابقه داشته باشد چون عموما قوی ترین و تاثیر گزار ترین ادمها در عالم سیاست مرد بوده اند و این انتخاب می توانست برای همه زنان الهام بخش باشد ......

در طرف مقابل مردی قرار داشت که من کاری به شخصیت او ندارم ولی ان قسمت از زندگی او که مربوط به بحث ماست یعنی ارتباط او با زنان نشان می داد که در عمل یک ضد زن بوده و مدارک فراوانی در مورد تحقیر و حتی تعرض جنسی به زنان در طول زندگیش موجود است  ترامپ کسی بوده که به کرات از زنان سوئ استفاده جنسی کرده  و حتی زنان را سگ و خوک خطاب کرده بود! یادم هست چند روز قبل از انتخابات امریکا در تلویزیون بی  بی  سی از یک مرد و یک زن پرسیده شد که شما به چه کسی رای می دهید ان اقا که ظاهرا یک پزشک ایرانی بود گفت من به خانم کلینتون رای می دهم چون او مدافع حقوق زنان و سقط جنین و حاکمیت زنان بر بدن و تن خودشان است ولی ان خانم که یک زن امریکایی بود گفت که من به ترامپ رای می دهم و ان مسائلی هم که در مورد ازار و اذیت زنان در مورد او گفته می شود مربوط به گذشته بوده و الان دیگر اینگونه نیست که البته حرفشان درست است چون ترامپ الان هفتاد ساله است و دیگر برخی کارها برایش جذاب نیست!....

 با این حال باز هم زنان امریکایی به ترامپ رای دادند یعنی انها یک مرد ضد زن را به یک زن نخبه ترجیح دادند یعنی امارها نشان می دهد که فقط  چهار پنج درصد اختلاف بین رای مردان و رای زنان به ترامپ وجود دارد و این نشان می داد که حتی در یک کشور مدرن و پیشرفته که تصور می شود زنان نسبت به حقوقشان اگاهتر و حساستر باشند شعارهای فمینیستی برای توده زنان در اولویت نیست و در واقع فقط برای همان چهار پنج درصد که رای بیشتری به ترامپ داده اند مهم بوده  چون اگر فقط یک درصد از زنان امریکایی رای بیشتری به کلینتون داده بودند یک زن رییس جمهور اینده امریکا بود....

به جامعه  خودمان بر می گردیم و از خانواده شروع می کنیم بزرگترین رقابت و حساسیت در خانواده بین چه کسانی است؟ اولین رقابت و مشکل دعوای عروس و مادر شوهر است! یعنی در اغلب موارد در خانواده ها اینقدر که یک زن با مادر شوهر خودش مشکل دارد با پدر شوهر و یا حتی با شوهر خودش مشکل ندارد خواهر شوهر هم وضعیت مشابهی دارد! یعنی مشکلات در خانواده ها انقدر که  بین خود زنان است در بین زنان و مردان نیست  اساسا اگر ما سه نوع رابطه  را بر اساس جنس تصور کنیم یعنی رابطه "مرد با مرد" رابطه "زن با زن "و رابطه" زن با مرد "در این سه نوع رابطه بخصوص در جوامع سنتی به نظر می رسد که رابطه "زن با زن "پیچیده ترین نوع رابطه است ....

در عرصه سیاسی و اجتماعی هم به عنوان مثال شما تمام زنانی که این سی و چند ساله بعد از انقلاب سمتی داشته اند بخصوص زنانی که نماینده مجلس بوده اند سوال این است که چند نفر از این زنان مسئول  واقعا قدمی در راه بهبود وضعیت زنان برداشته اند و اساسا برای چند نفر از این زنان نماینده یا مسئول دفاع از حقوق زنان در اولویت بوده است....

  بسیاری از تفکرات غلط از جمله تحقیرو خشونت نسبت به زنان از باورهای مردم ناشی می شود باورهایی که بعضا خود زنان مروجش هستند اینکه به یک دختر بچه از همان کودکی می گویند دختر باید فلان باشد دختر باید اینچنین باشد دختر باید انچنان باشد همین کلیشه ها ساختار ذهنی انها را می سازد و از مردان از همان کودکی یک جنس غالب و زنان را مغلوب تربیت می کنند فمینیسم فراتر از جنسیت است یعنی اینگونه نیست که زنان مدافع زنان بوده باشند و مردان دشمن زنان بلکه همانطور که گفتم  نگاه و رفتارغلط نسبت به زنان ریشه در بیسوادی و باورهای مردم دارد....

یک شعار بشدت تکراری و کلیشه ای و البته درست می گوید" حق گرفتنی است و نه دادنی" اگر حقی از زنان ضایع می شوداول از همه این خود زنان هستند که باید در جهت احقاق ان بکوشند ولی قبل از ان باید این سوال را از خودشان بپرسند که زنان تا چه حدی خودشان را قبول دارند اصولا شعارهای فمینیستی تا چه حد مورد قبول توده زنان است.....

چون این پست مربوط به خشونت در مورد زنان است من فکر می کنم در این رابطه گفتن چند نکته ضروری است

اول اینکه بخشی از ان چیزی که خشونت نامیده می شود واضح و روشن است مثل ضرب و جرح توهین و ناسزا.....ولی بخشی از ان بار ارزشی دارد یعنی اینکه ممکن است کاری در فرهنگ ما خشونت باشد ولی در فرهنگ دیگری نه مثلا من اگر از یک کفاش متقلب یک جفت کفش تنگ و نامرغوب بخرم و کفاش یک جفت کفش تنگ به من بفروشد که بعد از چند کیلومتر پیاده روی منجر به تاول زدن پاهایم  شود ممکن است این کار کفاش خشونت نسبت به پاهای بنده تلقی شود! من فکر می کنم باید مواظب باشیم شعارهای افراطی منجر به بالارفتن حساسیت های بیهوده نشود گاهی برخی شعارها زنان را تشویق به برخورد و رویایی با نیروهایی می کند که تاوان مقابله با ان را ندارند و زندگی در خانواده و جامعه را برایشان سخت می کند البته مقابله با فکر و رفتار اشتباه هزینه دارد که در صورت لزوم باید پرداخته شود ولی گاهی برخی تغییرات زمانبر است و محتاج هوشمندی است مثلا زنی را در نظر بگیرید که خانواده دارد شوهر و چند بچه دارد ممکن است در خانه شوهری داشته باشد که در برخی مواقع ناسازگار است ما می توانیم ان زن را با شعارهای افراطی تحریک کنیم که دست به مقابله شدید بزند که منجر به فروپاشی خانواده و خسارتی عظیم شود و می توانیم که به او کمک کنیم که از راههای بهتری مشکلاتش را حل کند و حتی ممکن است سازگاری با برخی رفتارهای غلط به نفعش باشد تا رویا رویی منظور من این است که مواظب باشیم واقع بینی را فدای شعارها و ارمان های دور از دسترس نکنیم و زنان را به دردسر نیندازیم و نکته بعدی این که ممکن است زنی از کوچه ای گذر  کند و پسرکی سبک سر متلکی به ان زن بگوید که این رفتار خشونت در مورد زنان تلقی شود که البته درست است ممکن است زنی سوار تاکسی شود و مردی بیماری سعی کند کمی بازتر در کنار ان زن بنشیند که البته این هم می تواند خشونت در مورد زنان تلقی شود ولی من فک می کنم بهتر است این موضوعات کوچک ما را سرگرم نکند  و مانع این نشود که خشونت های اصلی را نبینیم.....بزرگترین عوامل خشونت در برابر زنان" جنگ" "فقر" و "تعصب" است این "جنگ" است که خانه ها را خراب می کند خانه ای که زنان فرزندانشان را در ان بزرگ می کنند جایی که زنان جهان سومی بخش بزرگی از زندگی خودشان را در ان می گذرانند این" جنگ" است که زنان را بیوه و بچه ها را یتیم می کند مردان  به جنگ می روند و یک مرگ افتخار افرین برای خودشان رقم می زنند ولی این زنان هستند که باید رنج یک عمر تنهایی را تحمل کرده و بچه های یتیم و بی پدر را بزرگ کنند و  با همه محدودیت ها و رنج هایی که زنان بیوه و بی پشتیبان در جوامع خاورمیانه با ان روبرو هستند بسازند.....این "فقر" است که ممکن است زنی را مجبور کند برای سیر کردن شکم فرزندانش کرامت انسانی خودش را زیر پا گذاشته و تن به روسپیگری بدهد .....و البته بدترین و سیاه ترین انها یعنی" تعصب".....زندان فقط یک اتاق کوچک با میله های فولادی نیست وحشتناک ترین و مخوف ترین زندانها در باورهای مردمان است....

 

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
دختری با اسانس احساس چهارشنبه 10 آذر 1395 ساعت 02:39

سلام
متاسفانه همه صحبت میکنن الان کدوم ارگان یا کدوم بخش جامعه داره فعالیت میکنه تا چشم کار میکنه زن های افسرده و فرسوده رو تو زندگی ها میبینیم یا طرف میتونه و ادامه میده یا نمیتونه و به تنها راه حل رو تو جدایی میبینه امروز داشتم با یکی از دوستام حرف میزدم که از همسرش کتک میخوره ولی چون خانواده ی حامی نداره مجبوره اون زندگی رو تحمل کنه رو آورده به خوردن قرص های اعصاب زنی که تو اوج سن جوونیش 23 سالگی داره زجر میکشه و کسی نه حمایت میکنه نه میتونه کاری از پیش ببه و قراره بشه مادر یه دختر یا یه پسر در آینده به نظرم یه روز اختصاص دادن به این مبحث بزرگ کاری از پیش نمیبره

درود به شما
درسته....
متاسفانه هیچ حمایتی نمیشه نه قانون حمایت درستی می کنه و نه سازمانی وجود داره که مشاوره بده و یا از زنان حمایت مالی کنه....فقط مدعی هستیم که غرب از زنان سوء استفاده می کنه اما خودمون....

جیرجیرک یکشنبه 7 آذر 1395 ساعت 22:13

درود
من همچنان هستم و وبلاگتون رو دنبال می کنم.ممنون بابت پست های همیشه پر و پیمون

درود به جیرجیرک دوست قدیمی و اخیرا غایب.....

مهسا جمعه 5 آذر 1395 ساعت 00:16

زندانها در باورهای مردمان است....

کاملا موافقم...درود بر شما!

ممنون مهسا خانم.....

ن پنج‌شنبه 4 آذر 1395 ساعت 15:01

خیلی جالب نوشتید. متنای انگیزه دهنده مثل این رو دوست دارم.

ممنون از لطفت.....

... پنج‌شنبه 4 آذر 1395 ساعت 13:17

البته اینکه یه مرد چقدر واقعا مدافع حقوق زنان هست را باید بعد از ازدواج اش و اینکه چطور بعداز اینکه مورد خشونت خانگی از سوی زن اش قرارگرفت، رفتار می کنه، سنجید.
چه بسیار هستند افرادی مثل اون مجری معرف ورزشی که دیگر زنان رو برای موفقیت های خارج از خانه تشویق می کنن، اما همسر خودشون رو ممنوع الخروج می کنن.
راستی یه سوال از شما، فعال حقوق زنان:
آیا حاضر هستید با دختری که از همه نظر مورد تایید تون هست، اما بکارت اش رو به دوست پسر قبلی اش داده، ازدواج کنید؟

با قسمت اول کامنت شما موافقم....
بنده فعال حقوق زنان نیستم اینجا یک وبلاگ است که ویژگی اصلی ان تنوع مطالب است در این وبلاگ از گربه ها هم گفته شده و شما نمی توانید بگویید که نویسنده مدافع گربه هاست در این وبلاگ از دماغ خانم ها گرفته تا بی لاخ و تمجید از رویای تخم گذاشتن ادمها هم گفته شده که طبعا نمی شود گفت بنده مدافع تخم گذاشتن ادمها هستم!

خاموش پنج‌شنبه 4 آذر 1395 ساعت 09:17

اولا، هر دونامزد ریاست جمهوری امریکا، سابقه روابط مختلف رو داشته اند.
اگه ترامپ فقط حرف اش رو زد، یا به قول خودش شوخی مردونه توی حموم با یه مرد دیگه کرده بود. شوهر هیلاری حداقل یک مورد اثبات شده در دادگاه داشت. و هردو چندین ادعای ارتباط رو داشته اند. و از همه بدتر، رفتار خود هیلاری با زنی با بیل ارتباط داشت که به قول شما، مصداق کامل زنان علیه زنان بود. هیلاری بارها و بارها به زنانی که توی خونه می مونن و به خانواده رسیدگی میکنن متلک انداخته بود.

دوما، "من با واژن خودم رای نمی دهم". این جوابی بود ک یکی فعالان حقوق زنان به اینکه به کدوم نامزد رای میده، داد.
جواب اش واضح بود. اینکه من به جنسیت نامزد نگاه نمی کنم، بلکه فقط به این نگاه می کنم که کدوم یکی می تونه واسه امریکا مفید ترباشه. برخلاف انچه که شما تصور می کنید، زنان امریکا خیلی فهمیده تر از این هستند که انتخاب رئیس جمهورشون را به این بحث های کودکانه گره بزنن.

سوما، چیزی که برای من عجیب است، نگرانی عجیب شما در مورد حقوق زنان هست. من ندیدم شما حتی یک بار یک پست ذر مورد حقوق مردان، ازار و خشونت های خانگی و کلامی که به مردان وارد می شود، بذارین. اما چندین پست در مورد خانم ها گذاشته اید. با این حساب، شما هم مصداق واقعی "مردان علیه مردان" هستید.
درود و دوصد بدرود.

اول اینکه اگر بیل کلینتون با زنان از جمله مونیکا لوینسکی ارتباط داشته ربطی به همسرش نداره مضاف بر اینکه بنده وکیل خانم کلینتون نیستم ولی در مورد ترامپ هم زنان متعددی شهادت داده اند که مورد تعرض ایشان واقع شده اند و هم صدای ضبط شده ای وجود داره که گفته به این کار یعنی مزاحمت جنسی به زنان علاقه مند است....
دوم اینکه ان شعاری که گفتید نه شعار زنان امریکایی بلکه شعار تهیه شده توسط کمپین ترامپ بود که بتواند رای زنان را به طرف خودش جلب کند و اگر بحث مفید بودن است لااقل نخبگان و اندیشمندان و اصحاب رسانه و حتی برخی افراد متنفذ حزب جمهوری خواه مثل خانواده بوش ترامپ را بی صلاحیت می دانستند و انتخاب ترامپ را انتخاب ادمهای در حاشیه و رانده شده دانستند به این امید پوچ و واهی که بتواند معجزه کند و امریکایی ها را به شکوه و زندگی مسرفانه دهه 60 و 70 میلادی برگرداند که البته امکانش وجود ندارد....
سوم اینکه من کلا چیزی تحت عنوان خشونت نسبت به مردان را قبول ندارم ممکن است مردی ازدواج کند و مثلا همسری ناسازگار و خشن گیرش بیاید که اذیت و ازار ان زن ظلم به مردان تلقی شود که ربطی به بحث ما ندارد مشکل اینجاست بین زنان و مردان از جهت حقوق تساوی و عدالت وجود ندارد....
در این وبلاگ من از گروه های زیادی دفاع کرده ام از اقلیت های قومی و بی زاری از جوک های قومی حفاظت از محیط زیست کارگران کودکان خیابان.....و زنان هم یکی از همین گروهها بوده اند....در ضمن شعار مردان علیه مردان هم یک شعار طنز امیز است ......

ساکت پنج‌شنبه 4 آذر 1395 ساعت 01:01

درود بر آقا مهرداد
این پستتون حرف زیاد داره... بتونم حتما میام حرف میزنم درموردش...فعلا فقط قصدم اعلام حضور هست

درود به ساکت سخنگو....
ممنون از لطفت.....

سارا... چهارشنبه 3 آذر 1395 ساعت 23:18

سلام...

اولین قدم برای رفع بی عدالتی جنسیتی .... تربیت صحیح فرزند و پرورش افکار درست در آنهاست... چه دختر و چه پسر ..... و این هم در دست با کفایت مادران است...... اما.... متاسفانه اکثر مادران هنوز دارای تفکرهای سنتی و غلط هستند... و همین ها را به فرزندانشان منتقل میکنند...
لذا ضمن تایید صحبت شما باید عرض کنم که :
از ماست که برماست...

درود به سارا خانم
دقیقا
خود زنان باید قدم اصلی را بردارند بخصوص برای تربیت نسل آینده. ...
گاهی وقتی یک پرنده در قفس متولد شده بزرک شده و زندگی می کند هیچ تصوری از آزادی نداره.....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.