داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

نژاد پرستی....

 

 

شرکتی هست که ما محصولاتش را بصورت گسترده می فروشیم که البته نام و حوزه فعالیت این شرکت را نمی گویم فقط بگویم که شرکت بزرگی است و محصولات متنوع و کارخانه های متعددی هم دارد که در شهری است که اسم ان شهر را هم نمی گویم! چیزی که جالب است این است که در نمایندگی های این شرکت مسئول شعبه مسئول حسابداری و افراد کلیدی این شرکت حتما باید همشهری و یا متعلق به منطقه خودشان باشد یعنی به گفته بازاریابها و کسانی که در این شرکت کار می کنند اگر متعلق به ان شهر و یا منطقه خودشان نباشد اجازه نمی یابند به رده های بالای این شرکت صعود کنند و به همین خاطر گاهی معاونین شعبه که ما با انها سروکار داریم از مدیران شعبه تواناترند ولی به سمت ریاست نمی رسند جالب اینکه ما شاید اینجا بیش از پنجاه قلم از اجناس این شرکت را می فروشیم هیچ کدام از اجناس این شرکت اسم فارسی ندارد! همه محصولات این شرکت نامهای لاتین دارند و به بهانه صادراتی بودن از اسامی فارسی برای محصولات استفاده نمی شود.......

خانم سوسن تسلیمی بدون شک بهترین هنرپیشه زن تاریخ سینمای ایران است که بازی های فوق العاده زیبا و مبهوت کننده او بخصوص در اثار اقای بیضایی به یادگار مانده است  به نظر من بازی ایشان در فیلم "باشو غریبه کوچک" بهترین بازی یک هنرپیشه زن در یک فیلم ایرانی است ایشان به غیر از اینکه هنرپیشه ماندگاریست داستان زندگیش بسیار جالب است که می تواند یک الگو باشد.....

ایشان در سن تقریبا چهل سالگی به سوئد مهاجرت می کند و انجا درهمان سن میانسالی زبان سوئدی را می اموزد و شروع به پژوهش و تحقیق در مورد فرهنگ کشور میزبان می کند تا انجاییکه تئاتری به زبان سوئدی اجرا می کند که فقط یک هنرپیشه داشته و ان هم خودش بوده و یکی دو ساعت در ان تئاتر به زبان سوئدی حرف زده و بازی می کند به زبان سوئدی کتاب می نویسد و تبدیل به یکی از مفاخر هنری این کشور می شود! و همه دوستان می دانند اینکه شما یک زبانی را یاد بگیری که فقط در کشور میزبان کارت راه بیفتد با ان وقتی که زبانی را بیاموزی که بتوانی به ان زبان کتاب و فیلم نامه بنویسی تئاتر بازی کنی و کار فرهنگی انجام دهی فاصله از زمین تا اسمان است فقط بگویم سوسن تسلیمی در ان کشور به مقام وزارت فرهنگ و هنر دولت سایه در سوئد هم می رسد یعنی اینکه اگر حزب مخالف در این کشور در انتخابات رای می اورد او به سمت وزارت فرهنگ و هنر در ان کشور می رسید!

بحث من زندگی سوسن تسلیمی نیست بحث من ظرفیت عجیب کشور میزبان در پذیرش مهاجرین و بیگانگان است زنی مسلمان و میانسال از خاورمیانه یعنی منطقه ای که در غرب انچنان خوشنام نیست با فرهنگی کاملا متفاوت به ان کشور مهاجرت می کند و ان جامعه انچنان او را می پذیرد و اجازه می دهد توانایی هایش را پرورش داده و تا انجا پیش برود که انجا حتی به مقام وزارت نزدیک شود انوقت ما در کشورمان گاهی خودمان را هم قبول نداریم چه برسد به دیگران من به غیر از ان مثالی که گفتم مثال های زیادی از قوم گرایی می توانم بگویم که واقعا شرم اور است و  بسیاری از ماها نمی دانیم نژاد پرستی فقط دعوای بین سفید پوستان و سیاه پوستان نیست بلکه مفهوم بسیار گسترده تری دارد بیاییم از خودمان سوال کنیم اگر معلم دختر بچه ما در مدرسه یک  زن افغانی بود ما چه می کردیم؟ ایا می پذیرفتیم و یا اینکه با اعتراضمان مدرسه را به اتش می کشیدیم!.....

من اگر بتوانم چیزی به خوبی های این جهان اضافه کنم و یا لاقل به بدیهایش چیزی نیفزایم! انوقت می توانم به قله دماوند بروم و یا اگر حالش را نداشتم ما اینجا یک کوه زیبا ولی کوتاه به اسم کوه "صفه "داریم که تا نزدیکیهای قله سنگ فرش شده اب سرد کن گذاشته شده و یک محیط فرحبخشی برای صعود به قله فراهم است و تا قله یکساعت بیشتر راه نیست انجا می توانم برفراز قله بایستی دستهایم را باز کنم نفس عمیقی بکشم و با اخرین قدرتی که در صدایم هست فریاد بزنم "من از همه بالاترم!" مگر نه جملاتی مثل این که "من یک اصفهانیم!"" من یک تهرانیم!" من یک گیلکیم!" من یک لرم!" من یک تورکم!" .....مشتی تعصب و سرگرمی جاهلانه است....

لطفا دوستان از حدس زدن ان شرکت و یا ان  شهری که در اول پست گفتم خودداری کنند که  اگر اسمی از شهر یا قومی خاص اورده شود کامنت تایید نمی شود!

نظرات 16 + ارسال نظر
راضیه چهارشنبه 17 شهریور 1395 ساعت 15:03

خوب کاری میکنه طرف سرمایه گذاری کرده میاد اول همشهریای خودش و مشغول میکنه میگن چراغی که به خانه رواست بر مسجد حرام است کاش همه دست همشهریای خودشون و میگرفتن نه اینکه غریب پرست باشن البته چیزی که من میگم جدای نژادپرستی هستا اگه منظورشون نژاد پرستیه من به شدت مخالفم ولی اینکه بیای یه کارخونه بزنی اسمی در کنی بعد بیای اول دست همشهریات و بگیری خودش دل بزرگی میخواد
اون خانم بازیگر هم که گفتید 100% تابعیت سوئدی گرفته و یک شهروند سوئدی محسوب میشه اونننقدر قابلیت داشته که از خداشونم بوده وگرنه منه نوعی برم سوئد تابعیت که بهم تعارف نمیکنن

موافق نیستم
اینکه گفتید چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است در این مورد مصداق همان قوم گرایی ایست که مردود است....
اگر یک زن افغانی روشنفکرترین و باسوادترین زن جهان باشد و در چهل سالگی به ایران مهاجرت کند یعنی می تواند در این کشور به مقام وزارت برسد!؟
زن افغانی که هیچ! احتمال اینکه یک زن ایرانی در این کشور به مقام وزارت برسد چند درصد است!؟

سارا... چهارشنبه 17 شهریور 1395 ساعت 12:01

سلام...

عرضم به حضور انور اقا مهرداد گرامی که ... تعصب ملیتی ... با ملی گرایی تفاوت داره ها ...

تعصب یعنی جانب داری بی دلیل و ؛معتصب، استانداردهای بسیار سخت و سفت و آستانه تحمل پایین برای آرا و نظرهای مخالف دارد؛...

اما ملی گرایی ؛دلبستگی و اعتقاد به ملت خویش ؛ هست که ... البته اگر از حد بگذرد همان تعصب میشود ...

درود به ساراخانم
کاملا درسته....

سمانه سه‌شنبه 16 شهریور 1395 ساعت 20:38 http://sdra.persianblog.ir

تو اینستاگرام هر از گاهی دور می زنم تو برخی صفحه ها قومیتهای ایرونی ناسزاهایی به هم میگن انگار نه انگاز هموطن هستن
در رابطع با سوسن تسلیمی باید بگم چند وقت پیش مطلب جالبی درباره بازیگرانی که رفتن اون ور اب خوندم که عده ی خیلی خیلی کمی به معدود موفقیتهایی رسیده بودند و برخی هم برگشتن.(از جمله سعید راد) و این موفقیت چندان نصیب بانو تسلیمی نشده .در جریان هستین که ایشون یه فرزند به نام توکا فرهنگ هم از داریوش فرهنگ دارن و به اتفاق اون زندگی می کنه .

من هم گاهی مثلا می بینم که در یک بازی فوتبال که بین دو تیم از دو شهر برگزاز شده یک گزارشی نوشته شده بعد زیر ان دهها نفر می ایند و به هم بدترین فحشها را به قوم و شهر و ایل و تبار همدیگه می دهند! که ادم شاخ در میاره و متاسفانه این قوم گرایی در بین جوانان و بخصوص مردان جوان به مراتب بیشتر از نسل گذشته است .....البته اینها برخی ریشه های عمیقی داره که بحث دیگریست....

سوسن سه‌شنبه 16 شهریور 1395 ساعت 17:56

عالی بودمدیرمنم دقیقاهمین تفکررودارم وازمسافرت غرب که برگشتم یه همچین پستی درذهن دارم که بزودی خواهم نوشت

ای کاش وبلاگ شما همچنان پابرجا بود و می تونستیم پستهای خوب شما را بخوانیم....

الی سه‌شنبه 16 شهریور 1395 ساعت 13:45 http://delbandehman.persianblog.ir/

سلام

درود به الی خانم

زریŒ دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 23:44

اون جمله ی پایانی دوستمون عطیه در واقع ترجمه ی جمله ای از حضرت علی هست. هر چی ما آدمها از درون تهی تر باشیم، حرکتهای قومی گراییمون شدیدتر میشه. متاسفانه ایرانی ها با افغانها خیلی بد تا می کنند. ایکاش وضعشون بهتر بشه یا یه کشور دیگه ای برای مهاجرت پیدا کنند امیدی به بهبود مردم ما نیست

وضع افغانی ها که فک نکنم بهتر بشه! چون انقدر جهالت تعصب و تاریکی ان کشور را فرا گرفته که روز به روز وضعشون بدتر میشه و اتفاقا دلیل اصلی وضعیت فاجعه بار این کشور همان تعصب مذهبی و قوم گرایی است که از ان حرف زدیم.....

نسیم دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 23:18

سلام من مثل همیشه مطلب جدیدی یاد میگیرم مثل همیشه عااااااااااااااالی

درود بر شما

سارا... دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 16:48

سلام...

نمیدونم کتاب ... من شهروند کشور زمینم... نوشته ی عماد جعفری پور ... را خوندید یا نه .......

بسیاری از عقایدی که اونجا بیان شده را ....تحسین میکنم ... و باورشون دارم ....

مثلا مقدمه ۷ میگه:
در کمپین من شهروند کشور زمینم ...۴ چیز تضعیف و ۴ چیز تقویت میشه ....
۴چیزی که باهاشون مبارزه میکنیم عبارتند از :
۱-تعصب جنسیتی ۲- تعصب قومیتی ۳- تعصب ملیتی ۴ -تعصب مذهبی
و ۴ چیزی که برای رسیذن به مقدار بیشتری از ان ها تلاش میکنیم عبارتند از :
۱-صلح جهانی ۲- محیط زیست ۳- شادمانی ۴- رشد اجتماعی


شاید بیشتر شبیه رویا یا افسانه باشه .... رسیدن به کشور زمین یا همون مدینه ی فاضله ای که ... از دیر باز همه دنبالش بودن ... اما چرا دنبال رویاهامون نباشیم!!؟

درود به سارا خانم
من با شش مورد از ان هفت مورد کاملا موافقم ولی تعصب ملیتی را نه تنها بد نمی دانم بلکه لازم می دانم.....
ملی گرایی دو گونه است گونه اول ان ملیت گرایی است که شما سرزمینت را دوست داری ولی نسبت به دیگران نفرت می ورزی که این بیگانه ستیزی و نژاد پرستی است ولی گونه دوم تعصب ملیتی ان است که شما عاشق سرزمینت هستی و می خواهی برای ابادانی ازادی و اعتلای ان تلاش کنی در حالیکه با هیچ کشور و قومی هم دشمن نیستی مگر ان کسانی که لوله تفنگشان را به طرف شما گرفته اند.....یک ملت برای اینکه بماند به ملی گرایی نیاز دارد البته همانطور که گفتم بیگانه ستیزی و نفرت از دیگران بخاطر اینکه مثل ما نیستند احمقانه است....

منیرو دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 14:49

سلام آقا مهرداد این که عجیب نیست اتفاقا من یک کشور می شناسم که چهل ساله تمام رده های مدیریتی حتی مدیران درجه سومش هم از قوم و خویش های بالایها هستن بقیه ملت هم ول معطل در حد آبدارچی هستن مدیونید اگه فکر کنید منظورم ایران بوده

درود به منیرو خانم دوست قدیمی ....
فقط بگم خوشحالم که کامنت شما را دوباره می بینم.....

عطیه دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 13:46

هربار یاد فیتیله ای ها میفتم ک 14%تو نظرسنجی به "اعدام" رای داده بودن، مخم صوت میکشه. تعصب اگر توی تعادل باشه، خیلی سازندس اما تعصب زیاد، همه جورش مخربه و ب نوعی تیغ دو لبس.
کاش همه ب این معتقد بودن که" ببین چی میگه، نه اینکه کی میگه" .

فقط بگم جمله آخر کامنت واقعا جالب بود که تا به حال نشنیده بودم!.....

سمیرا دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 13:01

راستی آقا مهرداد آدرس اینستاتون رو به خوانندگان وبلاگ میدین؟ از کامنتا حس کردم ولی من جایی تو وبلاگ آدرسو ندیدم

من اینستا ندارم چون نمی خوام بیشتر از این اسیر دنیای مجازی بشم ولی اگه ایجاد کردم حتما به دوستان خبر می دم......

حامی دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 10:46

اقا مهرداد دمت گرم چیزی نوشتی که در حال حاضر بزرگترین مشکل جامعه ما هستش .... الان واقعا دعواهای قومی قبیله ای و تعصب بیجا داره تن کشورمون را شرحه شرحه میکنه ...یروز یکی میاد میگه من لرم اب رودخونه کجا میره یکی میاد میگه من ترکم چرا نمیدونم چی چی نشد ...یکی میاد میگه کردا غیرتتون کجاست اب فلان رودخونه داره میره دریاچه ارومیه .... اینا واقعا یعنی چی ؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه لر و کرد و ترک داریم ؟؟؟؟؟؟ عرب و عجم و...
واقعا توی دنیای پیشرفت و توسعه مردم ما سر گرم چه موارد جزئی و پیش پا افتاده ای میشن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

درسته....متاسفانه ...
ممنون از لطفت.....

ترانه دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 10:08

به نظرم اگر یک افغان و یا پاکستانی و یا سنی خانم یا آقا در همین ایران هم قابلیت داشته باشند به مدارج بالا خواهند رسید البته که این مدارج بالا در بخش دولتی و یا شبه دولتی نخواهد بود . مثلا الان یکی از مشهورترین پزشکان اطفال در مشهد افغان هستند. اون شرکت هم اگه دنبالشو بگیرید قطعا مطمئن خواهید شد که شبه دولتی است و دمش به دم نهادی و یا سازمانی بسته است . من شخصا با بخش های واقعا خصوصی زیادی کار کرده ام در بخش خصوصی کسی با ملیت و یا نژاد و دین کسی کار نداره همه مدیران از پرسنل کار زیاد در ازای حقوق کم رو می خواهند .

اجازه بدهید با شما موافق نباشم
اتفاقا ان شرکتی که مثال زدم یک شرکت کاملا خصوصی است و از افراد محلی هم با همان دستمزد ناچیز استفاده می کند ولی برای پست های حساس و مدیریتی فقط از افرادی استفاده می شود که هم قوم خودشان باشند این یک نمونه از تبعیضات بود البته شما اگر در تهران زندگی می کنید این مشکلات کمتر است چون در شهرهای مهاجر پذیر تنوع بیشتر درک می شود ولی وقتی به برخی شهرها بروید می فهمید قوم گرایی یعنی چه! من رفته ام و خاطراتی هم دارم و چیزهایی دیده ام که البته نمی گویم !

سمیرا دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 07:32

جانا سخن از زبان ما می گویی فقط اینو میتونم بگم

ممنون سمیرا خانم....

من که میخوام برم دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 01:31

زیبا خیلی زیبا

ممنون از لطفت....

مرمری دوشنبه 15 شهریور 1395 ساعت 00:25

داداش مهرداد گل......مطالب عالی.......به معلومات عمومی من که اضافه میشه وبعضی از مطلباتونو به همسرم ودوستان باز گو میکنم ......،.برقرار باشی

ممنون مرمری خانم شما لطف دارید......

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.