داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

مرد دوزنه!

 

 

مشتری داریم که دو نوبت در ماه و ان هم با دو خانم مختلف برای خرید می اید او مردی است تقریبا شصت ساله که کاملا شاد و شنگول و سروحال است لباس های رنگارنگ می پوشد که هیچ تناسبی با سن و سالش ندارد و ادم شوخ و بذله گویی هم هست پیراهن صورتی شلوار نارنجی کفشهای براق...نوبت اول با خانمی تقریبا پنجاه ساله می اید به همراه دو دختر جوان که همسر و فرزندانش هستند ان زن گاری خرید را که بر می دارد معمولا خریدها با تذکرهای اقا همراه است :خانم این شامپوهای خارجی چیه بر میداری!؟ مگه شامپو داروگر چه اشکالی داره؟ مگه ماهه گذشته کرم ضد افتاب نخریدی؟ این ماه اجیل نمی خریم خیلی گرونه!....و البته خانواده اش هم معمولا به تذکراتش گوش نمی دهند و هرچی که دلشون بخواد بر می دارند.....چند روز بعد با یک زن دیگه برای خرید می اید! او زن دوم ایشان است روزی که مربوط به خرید دوم است ایشان اراسته تر و سروحالتر است وقتی وارد فروشگاه می شود خودش گاری خرید را بر می دارد و دنبال خانم راه می افتد خانم هم هرچی بخواهد بر می دارد و داخل گاری می گذارد و معمولا خریدها خیلی لارج است و اقا هم تذکراتی می دهند منتها تذکراتی از جنس دیگر! خانمم شامپو داریم؟ نیوا بخرم یا داو می خوای هد شولدر بخریم؟ از این ضد افتابا  نخر می گن قدرتش کمه صبرکن می ریم از زمرد خوبشو می خریم! راستی پسته نمی خوای؟ برا کم خونی خوبه شما هم که رنگتون پریده یواش یواش نگرانت میشم! عزیزم زیتون از این درشتها بردار زیتون ریزها همش هسته ست!خانمم شکلات و تخمه برداشتی؟! بردار شبها که من نیستم و تنهایی سرگرم باشی! گز هم بردار که اگه فشارت افتاد یکیشو بخوری!!....

هیچ ابایی هم ندارد که بگوید او زن دومش است هر وقت مرا می بیند سلام و علیک گرمی می کند و با افتخار به خانم اشاره می کند و  می گوید: اقا مهرداد خانمم هستند! من هم سرم را تکان می دهم و می گویم بعله می شناسم و در خدمت هستم! یعنی هر وقت می اید زنش را با افتخار معرفی می کند و حواسش هم نیست که قبلا چند بار این کار را انجام داده! شاید قبول نداشته باشید ولی از این کارش خوشم می اید خوب یا بد زن دیگری گرفته و پای ان هم ایستاده و مثل اغلب مردانی که یواشکی تجدید فراش می کنند پنهان کاری نمی کند زن دومش خیلی چهره فتوژنیکی ندارد ولی خیلی جوانتر از اوست ....او می گوید قرار است با خانم دومم  به هلند برویم یعنی اینکه اول ایشان برود و بعد هم من می روم از او پرسیدم پس خانواده و زن اولش را چه می کند که او هم گفت من همه کاری برایشان کرده ام دختر اولم را که با عزت شوهر دادم و جهیزیه مفصلی هم برایش گرفتم پسرم را هم یک مغازه برایش گرفتم که کاسب است برای زن اول و دو دخترم هم خانه دارم و هم مغازه ای دارم که اجاره اش را بگیرند و در رفاه کامل زندگی کنند حقوق بازنشستگیم هم مال انها من دیگه میخوام برم وقتی احترام ادم را نگه نمی دارند وقتی تو روی پدرشان می ایستند از پسر بزرگم گرفته تا دختر سیزده ساله ام با چه امیدی با انها زندگی کنم؟ من می روم که بفهمند بابا کی بوده و چکار می کرده....یکبار دیگه هم می گفت: ما.....(یکی از شهرهای استان ) کلا با یک زن کارمان راه نمی افتد پدر خدا بیامرزم دو تا زن داشت زن اول که مادرمان بود و یک زن جوان هم از روستای بغلی گرفته بود که بعدا فهمیدیم. .... گاهی که مرا برای ابیاری و رسیدگی به باغمان می برد به من می گفت باغ را ابیاری کن و کارها را انجام بده تا برگردم و صبح تا عصر غیبش می زد مادرم می دانست ولی به رویش نمی اورد و احترام همدیگر را داشتند ما هم که  جرات نداشتیم جلوی پدرمان پایمان را دراز کنیم چه برسه که از او در مورد زن دومش سوال کنیم گاهی وقتها هم شبها ناگهان از خانه بیرون می رفت یک موتور" ایژ"داشت که موتورش را روشن می کرد و می رفت و فردا صبح سرو کله اش پیدا می شد  می گفت ابیاری می رود و البته ما و مادرمان هم می دانستیم که کجا می رود ولی مادرم خدا بیامرزم هیچگاه به رویش نیاورد ....برادرها و پسر عموهایم هم همگی یا دو زنه هستند و یا یواشکی یه کارهایی صورت می دهند! ما کلا دست خودمان نیست دوست داریم! و نمی تونیم جلوی خودمان را بگیریم! ....مدتی گذشت و من دیگر زن دومش را ندیدم او گفت که به خارج رفته و قرار است من هم بروم که البته او مدتها است که همچنان اینجاست و جایی نرفته است!.....

با عرض معذرت کامنت های دوستان را فردا جواب می دهم....

نظرات 17 + ارسال نظر
م پنج‌شنبه 28 مرداد 1395 ساعت 13:05

بالاخره کارشون با یه زن راه نمیوفته یا به خاطر کم لطفی خانواده زن گرفته؟ اکثر افرادی که خیانت میکنن تناقضات زیادی دارن
این آقای داستان شما هم ادعاش با عملش نمیخونه کسی که تو خرید هم فرق میذاره چه جوری با کمال میل برای بچه هاش خرج کرده؟ مشخصه که اون اموالی رو هم که نام میبره بچه هاش به زور ازش گرفتن نه اینکه از سر رسیدگی داده باشه معمولا وقتی زن دوم میگیرن و اختلاف سنی هم خیلی زیاده باید سرویس های ویژه بدن و این باعث میشه بین دو همسر فرق زیادی قایل بشن بچه ها میبینن و احساس ناامنی نسبت به آینده میکنن برای همین سعی دارن به زور هم که شده آینده شون رو تباه هوس پیری پدرشون نکنن با زور هم که شده سعی میکنن پولی رو که مادرشون هم در بدست آوردنش سهم داشته و حق خودشون میدونن - و به لطف قولنین ایران زن شراکتی درش نداره- از پدر بگیرن که زمینه بی احترامی میشه در واقع این افراد خودشون احترامشون رو از بین بردن ولی موقع بیان کردن جای علت و معلول رو عوض میکنن
زندگی های قدیمی هم که زن از سر اجبار بچه و ترس از تنهایی مطلق طلاق به روی مرد نمیاوردن کمترین آسیبی که به خانواده وارد میشد تولید بچه های ناهنجاری از جنس همین آقاست که هم خیانت میکنن و هم توقع احترام دارند.
یاد این فیلم وودی آلن افتادم You Will Meet a Tall Dark Stranger

موافقم....
من به خوب بودن یا بد بودن تعدد ازواج کاری ندارم ولی می تونم بگم چون بر خلاف خیلی از کشورهای اسلامی تعدد ازواج در شرع ما هست ولی در عرف نیست برای همین در این رابطه سه نفره مرد بازنده اصلیه.....

نفس سعادت چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت 21:24

محمدرضا چهارشنبه 27 مرداد 1395 ساعت 10:46

والا دوس دارند، دس خودشون که نی :))))

یاعلی

والا..................

سلام
میشه اسم اون شهرستان رو بگید ؟( ما.....(یکی از شهرهای استان ) کلا با یک زن کارمان راه نمی افتد)
اگه اینجا نمیشه یواشکی لطفا
ممنون

درود به شما
ارسال شد!

یاسمین سه‌شنبه 26 مرداد 1395 ساعت 10:03

میگن ابله ترین موجود دنیا مرد دو زنه است
اگه اولی خوب بود چرا خرابش کردی اگه بد بود چرا تکرارش کردی!!!
من ترجیح میدم قضاوت نکنم چون یکی از نزدیکانم اینطوریه با اینکه خیلی دوستش دارم با خانواده همسر دومش هم رابطه خوبی داریم اما ترجیح میدم چیزی نگم

والا شاید قضیه پیچیده تر از ابله بودن باشه ولی بقول شما سکوت می کنیم!

سمانه دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 23:44 http://sdra.persianblog.ir

بهانه خوبی نبود برای تجدید فراش!!!!
خدای من چقدر حرص خوردم .خانومای اول از هیچ شروع می کنن و می سازن خانومای دوم هم نوش جان می کنن با ی قلپ اب!!!!
این اقا دیگه روی خانوم دوم نخواهد دید

من هم فک می کنم عادلانه نیست .....ولی همانطور که گفتم مسئله یه کم پیچیده است!

سما دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 20:23

سلام، احتمالا بعد از این پست، یه پست دیگه نداشتید که حذف شده باشه؟

درود بر شما
گاهی بندرت پست هایی می زارم که بعد از مدتی اونو بر می دارم ......

سارا.... دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 18:22

سلام...

جشن عروسی پسرعمه مهربان همسر - که اتفاقا در اصفهان بود -... یک اقایی رو نشونم دادن و گفتن این اقا رو می بینی؟ ... اون دوتا خانم که ...دو طرفش نشستن ... هر دو همسرش هستند!!...

یکی خانم مسن زیبایی بود... و دومی خانم جوان تر و خیلی شبیه اولی .......

راستش خیلی تعجب کردم ... اما وقتی توضیح دادن که این دوهووو ... خاله و خواهر زاده هستند... دیگه واقعا فکم افتاد!!...
خاله بنده خدا معلم بوده و ... دو سه تا بچه کوچیک داشته ... از خواهر زاده اش کمک میخواد ... میگه وقتی من میرم سرکار بیا و مراقب بچه ها باش ........................

و به همین سادگی این بلا سرش میاد!

درود به سارا خانم
این دیگه واقعا نا مردیه من نمی دونم فامیل اون هم تو اصفهان چجوری یه همچین اجازه ای به ان دختر و اون اقا داده اند....

مهسا دوشنبه 25 مرداد 1395 ساعت 17:27

از دست این مردا و توجیهاتشون!
حالا اگه یه زن این حرف رو بزنه که سنگ سارش میکنن، اما مرد رو...
ای بابا....
ولی سعی می کنم راجع به هیچ کدومشون قضاوت نکنم!
فقط امیدوارم خانم شماره دو دست آقا رو حسابی گذاشته باشه تو حنا.

والا ما هم قضاوت نمی کنیم.....عدالت فقط تو کتابها و شعارهاست....

مریم یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 21:26 http://marmaraneh.blogfa.com

الهی بگردم، دوست دارند، دست خودشان که نیست...

والا

اعظم 46 یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 16:35

یه آشنا داشتم که می گفت با خانواده های این چنینی وصلت نمی کنیم دایل حاص خودش رو داشت

اتفاقا نظر درستیه. ....

عطیه یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 14:44

الان بقیه حرفام یادم افتاد
جاری خالم، زن دوم بودن، گاهی وقتا با هووش دست ب یکی میکردن و شوهره رو خونه راه نمیدادن. جالبه ک تو واحدهای مختلف یک ساختمون هم بودن. اونطوری ک نشون میدادن خیلی با هم خوش بودن. مثل 2تا دوست بودن با هم.
کیس دوم هم صیغه 1آقایی بود. میگفت آقاهه میگه آرزو ب دلم موند همسرم 1بار بهم غر بزنه. یا یک بار بگه بریم خرید. یا بگه اینو میخوام و اونو میخوام. بعد از 2،3سال هم فقط چندوقت یکبار محض تنوع میاد پیش این خانم دومیه. شاید تازه داره ارزش همسرش رو میفهمه.

من معتقدم در رابطه بین سه نفر که یکی شوهر باشه و دو تای دیگه همسران مردبر خلاف تصور بزرگترین بازنده مرد است....

عطیه یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 11:10

نکنه خانمه پیچیده ب بازی؟
ب نظر من این حرفش درست نیست ک "کارمان با یکی راه نمیفته". فقط توجیهه. اما با حرفتون موافقم ک مثل بعضی مردا نیست ک پنهان کاری کنه و پای کارش وایساده.
در حالت کلی بعضیامون وقتی همسر یا زندگی بقیه رو میبینیم، ارزو میکنیم کاش مال ما بود، در حالیکه اگر اون هم مال ما بشه، باز دلمون رو خواهد زد و دیگرتری را طلب میکنیم

واقعیت اینه که ادمها با هم فرق دارن مردانی هستند که از نظر جنسی شاید تنوع طلب باشند ولی مردان دیگه ای هم هستند که یک زن هم برای اونا زیاده
ولی اصولا قبول دارم که خیلی از این حرفها صرفا توجیه است....

رهگذر مانند... یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 09:39

این تک جمله های اخر داستاناتون دریست رو به یک ابهام بزرگ.
مثلا شاید زن جوان وفا ندارد یا مثلا از اولش جفتشون میدونن اون محبت شدید یه قرارداد گذراست....
حتی این فکر به ذهن ادم میرسه که نکنه بر اساس همون پست قبلیتون در مورد سایز معده و ... بعضی ها با یک نفر به ارامش نمیرسند...

نتیجه یک تحقیق علمی گسترده را در سایت بی بی سی خواندم این تحقیق در مورد تمایلات جنسی ادمها بود و نکته جالب ان این بود که انها گفتند که ما در این تحقیق به این نتیجه نرسیده ا یم که انسان لزوما یک موجود تک همسریست!

مرمری یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 03:30

واسه ی زن خیلی سنگینه که هوو داشته باشه، یا همسرشو بای زن دیگه شریک باشه .....تو فامیل ماهم آقایی بود که دوتا زن داشت وهمگی باهم تو ی خونه زندگی میکردن ، البته پولدار بودن ونوکر وکلفت داشتن، واکثرا این دوتا باهم دعوا ، جروبحث ، میکردن وبچه های زیادی هم داشتن،،،،، تا اینکه مرده تو سن 53 سالگی فوت میکنه وهمه چی بهم میریزه .....ولی این دوتا زن وبچه هاشون باهم خیلی صمیمی ونسبت به قبل باهم مهربونتر شدن وهوای همو داشتن ،،،، الان دیگه هر کدوم خونه جدا واسه خودشون دارن ، اگه چن روز هم خودشون هم بچه ها همونبینن نگران میشن وجویای حال هم.....حرف از اونا خیلیه ولی وقت داداش گلم رو نمیگیرم ، واقعا خوب به ذهنتون میرسه که چی بنویسینوچه موضوعی باشه ،

دو تا زن تو یه خونه....این یعنی خودکشی فوری و بی قید و شرط

مدادرنگى یکشنبه 24 مرداد 1395 ساعت 01:07

هیچوقت نمیتونم این زندگى ها رو قضاوت کنم
تا حالا مردى که دوتا زن هم زمان داشته باشه رو از نزدیک ندیدم!

منم ترجیح می دم قضاوت نکنم....

زری شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 23:58

ای بابا نکنه زنه قالش گذاشته؟
در ضمن دست خودم نیست ولی زن دومه کوفتش بشه گزها و پسته ها و .......

شما که انگار خیلی عصبانی هستید.......

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.