داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

دو اتفاق کم اهمیت.....

 

 

دیروز خانمی از درب خروجی وارد فروشگاه شد و از همان ابتدا شروع به دادو فریاد و تهدید کرد! که من گزارش می کنم من شکایت می کنم.....ما هم داخل دفتر نشسته بودیم و با شنیدن صدای ایشان فکر کردیم حتما جنایتی قتلی چیزی مرتکب شده ایم و خودمان خبر نداریم! که بعد از لابه لای حرف هایشان فهمیدیم که ایشان یک کنسرو لوبیا از ما خریده اند و داخل ان یک سنگ ریزه بوده...هر چه قدر همکاران با ایشان صحبت می کردند تازه ایشان صدایشان را بیشتر بالا می برد من هم که دیدم دارد شر می شود از دفتر بیرون امدم و نگاهی به کنسرو لوبیایی که درب ان باز شده بود و داخل یک پلاستیک گذاشته شده بود انداختم و به ایشان گفتم اشکالی نداره شما این کنسرو را ببرید و از ما شکایت کنید!...با گفتن این حرف کمی ارام شد و به او گفتم اگه کالایی تاریخ مصرفش گذشته باشد مهراستاندارد نداشته باشد و یا بعلت شرایط نگهداری خراب باشد فروشگاه مسئول است ولی وقتی یک کالایی تاریخ مصرف دارد برند معتبر است و مهر استاندارد هم دارد و یک مشکلی دارد ما مسئول نیستیم بلکه تولید کننده و کارخانه مسئول است بنده که افتخار حضور در داخل کنسرو لوبیا را نداشته ام! پس نمی دانستم داخل ان سنگ است مگر نه ان را به شما نمی فروختم حالا ما دو کار می توانیم انجام دهیم! یا شما این کنسرو را ببرید و از ما شکایت کنید و راه دوم هم این است من این کنسرو را از شما پس بگیرم و پولش را به شما بدهم.....شوهر ان خانم که در این مدت ساکت و ارام کنار زنش ایستاده بود گفت اشکالی نداره پول کنسرو را به ما بدهید تا ما برویم......اعتراض حق ماست این اتفاق  ما مسئول نبودیم ولی در هر حال معمولا جوابگو همه مسائل هستیم ولی برخی از ماها اعتراض را با دعوا اشتباه گرفته ایم که البته این درست نیست

بعضی ها معمولا علاقه دارند ان کالای پشتی و زیرین را از داخل قفسه ها بردارند! یعنی مثلا یک عالمه کنسرو جلو چشم داخل قفسه است بعضی ها همه قفسه را به هم می ریزند که مثلا ان کنسروی که ته قفسه و زیر همه قوطی هاست بیرون بکشند که شاید تصورشان این باشد که احتمالا هر چیزی تهش تازه تر خوشمزه تر و خواستنی تر است! که البته فک نکنم طرز فکر منطقی باشد! یک مثال روشن و واضح ان این است که مثلا ته خیار تلخ است! و یا اصولا من می توانم مثال های زیادی بزنم از چیزهایی که قسمت منتها علیه جالبی ندارند! ولی نمی دانم چرا بعضی در خرید از فروشگاه یک چنین طرز فکر غیر قابل تایید و غیر مستندی دارند! چند روز قبل از داخل دوربین دیدم که اقایی می خواست از قفسه ها ماکارونی بردارد که همه انها را به هم ریخت که مثلا بتواند چند ماکارونی از زیر و قسمت تهتانی قفسه بر دارد که در همین حال چند ماکارونی از داخل قفسه افتاد و بسته هایش پاره شد و محتویات ماکارونی ها هم پخش زمین شد ایشان هم خیلی خونسردانه نگاهی به انها انداخت و بدون اینکه حتی انها را جمع کند از ان قسمت بیرون امد.....من هم رفتم و به یکی از همکاران گفتم که ماکارونی های پخش شده روی زمین را جمع کند....ما معمولا اگر مشتری جنسی را در فروشگاه بشکند یا خراب کند پولش را از او نمی گیریم چون بالاخره پیش می اید که مشتری در حال برداشتن مثلا یک شیشه خیارشور و یا یک سطل ماست از دستش افتاده  و کالا از بین می رود در اغلب موارد هم خود مردم بدون تذکر حساب می کنند ولی اگر مورد نادری باشد که مشتری به روی مبارکش نیاورد ما هم حرفی به او نمی زنیم که البته دلیلش بیشتر   مشتری مداریست تا لطف به خلق! برایم جالب بود که ببینم ایا او ان چند ماکارونی را حساب می کند یا نه برای همین به صندوقدار اشاره کردم که اگر حرفی نزد برای پرداخت ماکارونی هایی که پاره کرده به او تذکر دهد او هم خیلی با خونسردی خرید مختصری انجام داد و وقتی پای صندوق امد صندوقدار از او پرسید ماکارونی هایی که پاره کرده را حساب نمی کند که او هم با چهره‌ای حق به جانب گفت:کدوم ماکارونی؟کی؟ چی؟کجا؟! ......در همان لحظه با خودم فکر کردم: چقدر ادمها متفاوتند؟ادمهایی در این دنیا هستند که بخاطر هدفشان جانشان را فدا می کنند و یا سالها در زندان اسیرند(جدای از اینکه  آیا هدفشان درست است یا غلط ) و عده‌ای دیگر حتی نمی توانند  هزینه ای به اندازه چند ماکارونی را گردن بگیرند. ...

نظرات 13 + ارسال نظر
مهسا شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 07:43

البته یه طرفه هم قضاوت نکنید. من خودم بارها تو شهروند و هایپرمارکت شاهد بودم که جنسهایی که دورتر از دسترس گذاشته شده اند، تازه ترند و تاریخ مصرف های بهتری دارند. یعنی جنسی که در شرف انقضا هست لطف کرده مسئول فروشگاه به کارگر چیدمان گفته بذارش جلو که اونایی که تاریخ مصرف چک نمی کنند برش دارند. ولی این برای شیر و ماست صدق می کنه نه ماکارونی !!!

همانطور که اشاره کردید لبنیات را قبول دارم ولی جنسی مثل ماکارونی دیگه قابل پذیرش نیست...

سمانه شنبه 23 مرداد 1395 ساعت 00:36 http://sdra.persianblog.ir

بخاطر اینکه به حق الناس اعتقاد ندارن .یعنی اون اقای دروغ گو الان متوجه نمیشه مال شما رو از بین برده و باید شما رو راضی کنه.!!
اتفاقا برای من پیش اومد.چند روز پیش رفتم کیک بخرم.موقع حساب خانوم صندوق دار250تومن باید برمی گردن .بعد از چند ثانیه دیدیم بر و بر منو نگا می کنه گفتم ببخشید باقی پول نمی خواین بدین؟طلبکار بی ادب گفت ندارم می بیند که .اقا حرصم گرفت و گفتم خب همینو بگو علم غیب که ندارم بدونم.خلاصه رفتم تحویل بگیریم با پرویی تمام(چون اصلا همچی ادمی نیستم)رک گفتم به من 250 بدهکارین.اونام دست پاچه یه شیرینی گذاشتن.اومدم به دکتر گفتم گفت اینا کارشون اینه..هیچ وقت نمی دن.حالا من هرجا برم بنده خدا خرد نداشته باشه میگم مهم نیست اقا ولش کنین ولی این طلبکاری دختره کفریم کرد.منم به دکتر گفتم این جوری اینا جری میشن باید تا یک قرون اخر پولتو بگیری ...اینقدر مدلای محتلف دزد داریم

من توصیه می کنم هر جا رفتید و خرید کردید بقیه پولتان را بگیرید و اگه نخواستید داخل صندوق صدقات بیندازید چون ادمهای نیازمندی هستند که همین 250 تومان برایشان مهم است و کسبه نباید این کار برایشان عادت شود....

مریم جمعه 22 مرداد 1395 ساعت 23:36 http://marmaraneh.blogfa.com

آقا مهرداد، ته خیار تلخ است اما مفید است، آنرا مصرف کنید.

والا خیارهای جدید که کلا سر و تهشون یه طعم میده

مرمری چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 15:06

.........داداش مهرداد دوست داشتم کار همسرم مثل شما بود ومن هر روز میرفتم اونجا ومردم تماشا میکردم، شاید از این روزمرگی درمیومدم ، من جاهای شلوغ وپر رفت وآمدو دوس دارم ، ونشستن دید زدن به مردم به من خیلی حال میده

البته شنیده‌ام که اغلب اقایان مایل نیستند همسرانشان در محل کارشون حضور داشته باشند!
الله و علم!

مدادرنگى چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 12:56 http://medadrangi65.blog.ir

چندوقت پیش یه خانومى اومد و لباسى که اصلا اندازه ى بچه ش نبود رو انتخاب کرد.هرچقدر بهش گفتم این لباس سایز نیست،به گوشش نرفت و گفت همینو میخوام.بعدشم به زور تنِ بچه ش کرد و لباس پاره شد!
لباس پاره رو گذاشت روى میز و رفت:|

من واقعا نمی دونم بعضی ها چی فکر می کنند مثلا یه بستنی از داخل فریزر بر می داره و درب اونوراحت باز میزاره و میره !....
البته این افراد واقعا در اقلیتند ولی باز هم وجود دارند...

یکی چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 11:21

باید رنج ادم ها را موقع انجام رفتارهاشون را فهمید ... خیلی از ادم هایی که ترجیح میدن کالایی از اخر قفسه بردان (البته بازم تاکید میکنم عده ای ) وسواس دارن که میتونه فکری یا عملی مثل تمیزی کثیفی باشه و این فکر براشون بیاد که شاید اینها بیشتر در معرض تماس دست های الوده بوده ....ولی اینکه کسی با خونسردی پول چیزی که خراب کرده را نده را نمیدونم ...شاید رنج بی پولی باشه

بی پولی دلیل موجهی برای نپذیرفتن مسئولیت نیست گاهی یک عذرخواهی مودبانه و ساده برای یک خطا کافیست...

سارا چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 10:20 http://biadonyabesazim.blogsky.com

منم از ردیفهای عقب بعضی جنسها!!!! رو برمی دارم و دلیلش هم فقط تاریخ مصرف جدیدتر آنهاست که برای خانواده دو نفره، اینکار شرط عقل ه. چون برای ما، زود تموم نمیشه و تاریخش میگذره. مثل لبنیات و ... . و عملا هم به من ثابت شده کار درست برای خریدار همینه. خریدهام رو همیشه از رفاه و هایپر می، انجام میدهم که مشتریهای زیادی دارند ولی بازم همیشه این قانون بوده که اجناس قدیمی تر، جلوتر قرار می گیرند.

عادلانه اینه که اگه خسارت می زنیم، برعهده بگیریم.

دو خط آخر پست، خوب بود.
موفق باشید

همانطور که اشاره کردید باید مسئولیت پذیرفت شاید تاوان داشته باشه ولی مسخره است که کسی حتی در کارهای کوچک و کم هزینه هم بخواهد شانه خالی کند....
ممنون از لطف شما....

زری چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 09:05

آخر داد؟ حدسم منفیه

ما اصرار نکردیم و او هم نداد!

عطیه چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 09:02

شما ک مشتری مداری میکنید پولی نمیگیرید اما مردم خودشون باید انصاف(چیزی ک اینروزا نایاب شده) داشته باشن و حساب کنن. مگه یک خرید کوچیک چقدر سود داره برای فروشنده که باید ضرر اون مشتری رو هم جبران کنه؟

البته اغلب مردم اینگونه نیستند افراد از این دست در اقلیتند ولی معمولا بدها بیشتر به چشم میاند.....

سونا چهارشنبه 20 مرداد 1395 ساعت 02:48

اکه بتونم کمک کنم با کمال میل انجام میدم
سوال داشتین یا عکس و ... از فروشکاهها خواستین بکین من کمکتون مى کنم
اینجا فروشکاههاى lidle , aldi . Tesco و ..... فروشکاههاى کوجیکتر مثل spare هست

ممنون سونا خانم...
شما لطف دارید...

سهیلا سه‌شنبه 19 مرداد 1395 ساعت 12:27 http://Nanehadi.blogsky.com

متاسفانه.

درسته....

زهره سه‌شنبه 19 مرداد 1395 ساعت 10:24

سلام همسر منم همین کار رو می کنه می گه جلوییا دست خورده ان یا بعضی قوطی را باز می کنن بو می کنند میزارن سرجاش

ممکنه در بقالی ها این کار درست باشه ولی در فروشگاه های بزرگ که فروش زیادی دارند خیلی فایده ای نداره....

سونا سه‌شنبه 19 مرداد 1395 ساعت 05:31

من هم بعضى از اجناس را از ته قفسه یا یخجال برمیداشتم البته فقط لبنیات جون سوبرمارکت محل شیرهایى که تا همان روز مهلت داشت را جلو میجید و شیرهایى که تاریخ بیشترى داشتند را ته یخجال میکذاشت ولى براى کنسرو و ماکارونى و .... فقط تاریخ انقضا را جک میکنم
اینجا هم در فروشکاه تسکو که بزرک است و نزدیکترین فروشکاه به خانه ى ما یکى از شعب همین فروشکاه هست بارها دیده ام که یک مایع نرم کننده لباس یا جند باکت بلغور را مشترى انداخته و باره شده یا ریخته حتى اکر بشکند هم به راحتى میروند و کارکنان فروشکاه بدون توجه به اینکه جه کسى ریخته محل را تمیز میکنند و هزینه هم از کسى نمیکیرند

فروشگاههای تسکو یکی از بزرگترین فروشگاههای زنجیره ای جهان است که اگر روزی بتوانم در یکی از شعباتش قدم بزنم برایم بسیار اموزنده خواهد بود....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.