داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

فقط من خوبم! باور کنید!......

 

 

قوم گرایی شهرگرایی صنف گرایی گروه گرایی بیداد می کند! همه خودشان را موظف می دانند از شهرقوم و یا صنفی که متعلق به ان هستند جانانه دفاع کنند! و هیچکس هم به فکر این نیست که مثلا ممکن است یکی از افرادی که با یک صفتی در من مشترک است ممکن است واقعا خطا کرده باشد و یا یه عیبی داشته باشد و اصولا به جای اینکه به دنبال حق بگردیم به دنبال تطهیر هستیم نه تنها تطهیر خود بلکه تطهیر هم صنف و هم گروه خودمان از ان پزشک جراحی که مسئول صنف خودش است و زیرمیزی که یک حق غیرقانونی است را حق هم صنفان خودش می داند تا ان فرد یا گروهی که مثلا بعلت یک جوک یا شوخی یا یک فیلم در تلویزیون خودش را موظف می داند از حیثیت قوم شهر و یا صنف و یا همکارانش دفاع کند مثلا ان جراح احتمالا خودش را با همکارش در امریکا مقایسه می کند که چرا او باید درامدش از من بیشتر باشد در حالیکه هر دو در یک دانشگاه درس خوانده ایم و یک کار را انجام می دهیم ولی یک لحظه با خودش فکر نمی کند که اینجا حداقل دستمزد یک کارگر چیزی در حدود 250 دلار در ماه است یعنی کمتر از یک دهم دستمزد یک کارگر در امریکا تازه اینجا کارگر 30%دستمزدش را به تامین اجتماعی می دهد ولی باز هم باید بخش اعظم هزینه جراحی اش را خودش بپردازد ایشان به جای اینکه بعنوان نماینده صنف مثل یک بزرگتر باشد و به همکارانش که کاری فوق العاده حساس و حیاتی را انجام می دهند توصیه کند که ملاحظه مردم و طبقات پایین را در این اوضاع بد اقتصادی بکنند خیلی صریح از کارغیر قانونی برخی همکارانش دفاع می کند فیلمی ساخته می شود و مثلا یک شوخی با فلان گروه صنف و یا شهر می شود همه سرو صداها بلند می شود که به ما توهین شده و تازه عذر خواهی هم پذیرفته نمی شود من یک کاسبم و معتقدم که کسبه همگی خوب و زحمتکش هستند و کارمندان افرادی هستند که پشت میز می نشینند چایی می خورند و پول مفت می گیرند ان کارمند هم معتقد است همه کسبه فقط به فکر پر کردن جیبشان هستند و چیز دیگری برایشان مهم نیست یک زن خودش را موظف می داند که حتما یک فمینیست باشد! و از حق و حقوق زنان دفاع کند و من که یک مرد هستم وظیفه دارم فقط از مردان دفاع کنم چون فقط به خودم نگاه می کنم مهم این است که حق و حقوق من محترم شمرده شود بقیه چندان مهم نیست! ولی نمی دانم گاهی ارامش من در گرو ارامش دیگران است دیگرانی که ممکن است هم جنس یا هم صنف من نباشد و چه بسا برهم خوردن ارامش اطرافیان می تواند زندگی را به کام من هم  تلخ کند  مثلا ان مردی که فکر می کند حتما باید از حقوق مردان دفاع کند هیچ گاه تصور نمی کند که مثلا خواهرکوچکی دارد که این خواهر ازدواج می کند و از بد حادثه گیر یک مردعوضی و معتاد می افتد دردسر خواهر هم که مال برادر  با غیرت است! مخصوصا اگر خانواده هم ضعیف باشد ان وقت است که باید از پله های دادگاه پایین و بالا برود و از خودش بپرسد که چرا جامعه عرف و قانون انگونه که انتظار دارد از خواهرش دفاع نمی کند و یا ممکن است ان مرد در اینده دختری داشته باشد دختری که ان قدر عزیز است که حاضر است جانش را هم برای او بدهد ان وقت اگر ببیند عرف قانون و جامعه به دخترش انگونه که فکر می کند بها نمی دهد چقدر ازار دهنده است یادم هست دوستی داشتم که فرزند طلاق بود البته یک فرزند طلاق خوش شانس چون هم پسر خوبی بود و هم بسیار موفق او را از کودکی از مادرش جدا کرده بودند و به پدرش سپرده بودند و خاطره بسیار بدی از دوران کودکی و نوجوانیش داشت این که خانواده پدریش به او اهمیت نمی دادند و او یواشکی با مادرش در پارک نزدیک خانه شان قرار می گذاشت و مادرش برایش لباس می خرید و به او خوراکی می داد و شاکی بود از اینکه چرا در ان مقطع قانون او را از مادرش جدا کرده و به پدرش سپرده بود یعنی او یک مرد بود ولی از اینکه قانون به نفع یک مرد که پدرش باشد و ضرر یک زن که مادرش باشد حکم داده بود شاکی بود......

گاهی می بینم که دو نفر دارند با هم دعوا می کنند خوب که دقت می کنم می بینم یک نفر استقلالی و دیگری پرسپولیسی! است بعضا می بینم که اختلاف ان دو جوان به فحش خواهرو مادر هم کشیده می شود این یکی را که اصلا نمی فهمم! ان هم  بر سر بازیکنانی که میلیاردها تومان درامد دارند همیشه در سفرخارج و داخل هستند و زندگی شاهانه می کنند در حالیکه همین بازیکن محبوب شما اگر ده میلیون به او اضافه بدهند ممکن است به تیم مقابل شما برود! ان وقت ان کسی که ممکن است هزار تومان در جیبش نباشد که برود و از نانوایی ان طرف خیابان یک نان بخرد می اید بخاطر کسانی که پول های نجومی می گیرند و ممکن است اگر یکی از انها از نزدیک ببیند یک امضا هم به او ندهد! بخاطر دفاع از او با مردم دعوا می کند البته کری خواندن شوخی و بحث دوستانه نه تنها بد نیست بلکه تفریح و سرگرمی خوبی است ولی دعوا را سر در نمی اورم ....نمی دانم شاید من اشتباه می کنم گاهی اوقات انسان به شعور خودش هم شک می کند!.....

این ها را گفتم که بگویم که دیروز در خبرها با یک چیز عجیب مواجه شدم! حتما شنیده اید که اخیرا چند خبر مبنی بر اینکه دانش اموزی از معلمش بشدت کتک خورده ان چنان که راهی بیمارستان شده و یا ماجرای ندا ان دختربچه زنجانی که توسط معلمش مورد ازار جنسی قرار گرفته منتشر شده....طبعا کانون صنفی معلمان می توانست توجیه بسیار خوبی داشته باشد اینکه اموزش و پرورش بزرگترین وزارت خانه کشور است که تعداد معلمین و شاغلین در ان بیش از یک میلیون نفر است و این چند مورد معیار خوبی نیست ولی کانون صنفی معلمین به جای توجیه این اتفاقات و تطهیر سازی این مطلب را منتشرکرد"کانون صنفی معلمان با هشداردرباره افزایش خشونت و ازار دانش اموزان در مدارس گفته ازار جنسی کودکان در مدارس بطور ریشه ای بررسی نشده است...."

یکی از نشانه های گسست اجتماعی جزیره ای شدن جامعه است اینکه هر کسی سعی می کند از خودش گروه خودش و یا ان صنف دسته و قومی که منتسب به خود است کورکورانه دفاع کند که این می تواند یک تهدید باشد...

نظرات 13 + ارسال نظر
سمانه دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 09:21 http://sdra.perianblog.ir

دکتر هم دقیقا نظر شما درباره طرفدران تیم های فوتبال داره وقتی این مناظر رو می بینه می خنده و تاسف میخوره.

پستت حرف حسابی بود .حرف حساب هم جواب نداره

به نظر من این رفتار نشانه سطحی بودنه .....

حامی دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 09:19

اگر همگی ما این نکته را میفهمیدیم عالی بود............

ولی نمی دانم گاهی ارامش من در گرو ارامش دیگران است دیگرانی که ممکن است هم جنس یا هم صنف من نباشد و چه بسا برهم خوردن ارامش اطرافیان می تواند زندگی را به کام من هم تلخ کند

ساناز شنبه 1 خرداد 1395 ساعت 12:00 http://sanaz1359.persianblog.ir

یک آشنای شمالی داریم. یکبار توی صحبتهامون حرف از سریال پایتخت شد ، این بنده خدا گفت : من این سریال رو اصلا نگاه نمیکردم چون شمالیها رو مسخره میکرد. من گفتم: خوب شوخی بوده ولی یک جنبه خوب نقی هم این بود که خیلی خانواده دوست بود. بعدش هم استای بناشون هم که مشهدی بود کمی شیطون بود، پس من هم به عنوان یک مشهدی باید بهم بر بخوره؟ ولی اینبنده خدا مرغش یکپا داشت.
همه جا ، همه جور آدمی پیدا میشه.

اتفاقا من فک می کنم برعکس این سریال در تعریف و تمجید از شمالی ها بود یا لااقل من بعنوان یک تماشاگر یه چنین حسی داشتم.....

nadia جمعه 31 اردیبهشت 1395 ساعت 20:07

بله میدونم مثال بود ولی مثال جایی گفته شده بود که برداشت غلط از موضوع میشد ،اونکه بله خود پزشکا هم معترضن یه تعداد اندک نه پرستارا بلکه پزشکای جوون و تازه کارو دور میزنن تا پول بیشتر بره تو جیب خودشون ،دیگه مدرک برد نمیدن تا خودشون فقط رئیس باشن بقیه پزشکا زیردستشون ،نمونه واضحش بیمارستان چشم نور هست که مال وزیر بهداشته کسی نمیتونه حرفی بزنه .

پس شما خودتان هم تایید کردید که برخی پزشکان که ممکن است در اقلیت باشند و طبعا جراح هم هستند درآمدهای بی حساب دارند آن هم در کشوری که در ان فقر و بیکاری بیداد می کند آن هم در شغلی به این حساسی که همانطور که در پست گفتم عدم توانایی در پرداخت هزینه درمان عمل چشم منجر به خودکشی یک بیمارشد....
ولی همان طور که گفتم صرفا مثالی از نابسامانی ها بود و در مثل جای مناقشه نیست.....

Nadia جمعه 31 اردیبهشت 1395 ساعت 12:00

ما کلا عرق و تعصب روبا جانبداری کورکورانه اشتباه گرفتیم ،جانبداری کورکورانه یعنی یه شخص یا یه تیم کلا همه چی تمومه واصلا نیازی به اصلاح عیب هاش و پیشرفت نداره /موضوع دیگه اینه که شما تو چندتا پستتون در مورد جراحان گفتین :به نظرم تو جو این جامعه نیستین تحلیلتون یکم متفاوته ،شما گفتین پزشکای یه کشور خودشون مخالفت کردن حتی تا ویزیت از مردم بگیرن انگار پزشکای ما دوست ندارن این چرخه کاملا غلطه رابطه پولی بین بیمار ومریض نباشه ،واقعا نباید دکتر واسه پول با مریضش سرو کله بزنه ،اینا وظیفه بیمه ها و وزارت بهداشته تا یه شرایطی رو فراهم کنه دکتر تو روز حداکثر مثل خارجی ها ٨ تا مریض ببینه نه ٨٠ تا تازه درآمدش هم کمتر بشه بازم .حالا وزارت بهداشت چیکار میکنه کم کاری خودشو نادیده میگیره رابطه پولی بین مریض و دکتر برقراره تعداد مریض ها اصلا متناسب نیست از اون ور هم بیمه ها حق دکتر رو ماه تا ماه نمیده خب نباید انتظار داشته باشیم بخاطر کم کاری بقیه دکتر خودشو له کنه از اون ور هم وزیر بهداشت عزیز هی زیرآب دکترها رو پیش مردم میزنه .مطمئن باش اون رئیس انجمن جراحان اینقدر احمق نیست که بگه خوب کاری میکنن مردمو میچزونن بلکه میخواد بگه هردوطرف مشکل دارن و گره کور با دست بیمه ها ووزارت بهداشت حل میشه نه اینکه دکتر بیاد واسه ٣٠٠ -٤٠٠ تومن یه عمل سنگین رو انجام بده که از پول یه رنگ مو هم کمتره تازه انتظار هم داریم از اون هم بگذره

فقط من شما را به یک خبر ارجاع می دهم که کاملا جدید است و مربوط به همین دو سه روز قبل است رییس خانه پرستار طی نامه ای به اقای طیب نیا وزیر اقتصاد از حقوق چند صد میلیون برخی پزشکان در وزارت بهداشت انتقاد کرده و خواستار رسیدگی شده و همین امروز اقای توکلی نماینده مجلس از دستمزد بی حساب برخی پزشکان بشدت انتقاد کرده(منبع کانال آخرین خبر )
اگر توجه کرده باشید در این دو پست گفته معاون انجمن جراحات را صرفا بعنوان یک مثال گفتم مگر نه پزشکان هم جدای از مردمان این کشور نیستند و انتظار بیشتری نسبت به دیگر اقشار از انها نیست....

ساکت جمعه 31 اردیبهشت 1395 ساعت 01:52

درود بر آقا مهرداد
خوندن تیترتون کافی بود تا آدم نگران بشه..........
من از فوتبال که هیچیییییییی نمیدونم...تو محیط کار هم که نیستم....اما رشته تحصیلیم رشته ای هست که بین بچه های علوم انسانی کلی طرفدار و خاطرخواه داره و کلی بچه ها برای خودشون کلاس میزارن...منم سر کلاسهای مشترک یا پیش بچه ها برای مزاح کلی کلاس میزاشتم .....اما اعتقادم اینه و همینجوری هم عمل میکنم که آخه که چی مثلاً!!!!!!!!!!! که چی بشه....
خب راستش امشب نتایج دکتری اومد...قبول نشدم...نمیگم تلاش کردم و بی نتیجه موند اما خب آدم یه آزمونی رو قبول بشه ذوق میکنه دیگه مخصوصاً اگه زحمتی هم نکشیده باشه
اینو برای این گفتم چون بهم امشب خانواده پیشنهاد دادن رشته دکتری تو عوض کن...من یاد پست شما افتادم...و اینکه واقعا برام مهمه که همین رشته، دکتری بخونم یا نه و اینکه چقدر بهش تعصب دارم..............
خیلی دلم میخواست یه روزی به یه عزیزی بگم ما هم میدونیم چقدر کار تو شرایط فعلی سخته...اینکه چقدر شما آقایون که میخواین یه روزی خانواده تشکیل بدین نگرانین که با این وضعیت اقتصادی چیکار میشه کرد...تلخی و سختی و بی مهری و هزارتا چیز دیگه رو میشه با تلاش و امیدواری و محبت به آدم هایی که دوسش دارین بهتر تحمل کرد...حالا اینجا گفتم!!!!!!!!شاید یکی هم یه روزی به اون بگه...شاید یکم حالشو بهتر کنه...
فکر کنم بی نظمی افکارم به اینجا هم کشیده شد
امیدوارم تونسته باشم منظورمو رسونده باشم....
شاد و سلامت باشید

درود بر ساکت سخنگو!
برای دکتری باز هم فرصت هست ولی من فک می کنم برای ادامه تحصیل باید هدف داشت مخصوصا اینکه مقطع دکتری وقتگیر و پرهزینه است و احتمالا بهترین دوران جوانی صرف آن می شود......
آرزو می کنم شاد باشید این از همه چیز مهمتر ه حالا دکتر هم نشدید چندان مهم نیست....

سارا... پنج‌شنبه 30 اردیبهشت 1395 ساعت 14:28

سلام...

سال ها طول کشید تابفهمم هر نوع تعصب وجانبداری ای ... غلطه!...

حتی میهن پرستی ...یا تعصب دینی و مذهبی ....

هرچقدر فرد آزاد اندیش تر و ... دارای بینش گسترده تری باشه ... اصطلاحا ...نگرش جهانی داشته باشه .... میزان تعصب و طرفداریش از موضوعی ... کمتره و حتی به سمت صفر میره...

تعصب و جانبداری کورکورانه ... معلول یک فکر بسته و محدوده...

کاش یاد بگیریم ... افق دیدمون را گسترش بدیم ...

درود به سارا خانم
من به طور کلی با شما موافقم منتها در مورد مقوله وطن پرستی یه کم با شما اختلاف نظر دارم....
اگر کسی نسبت به سرزمینش تعصب و عرق داشته باشد برای ابادانی اصلاح و دفاع از ان هم خواهد کوشید وقتی داعش به موصل حمله کرد تعداد سربازان و مهمات موجود در این شهر بیش از ده برابر داعش بود ولی همه سربازان فرار کردند و یک شهر چند میلیون نفری به دست انها افتاد چون انها انگیزه ای برای دفاع نداشتند....
اتفاقا یکی از معایب نسل جدید این است که عرق ملی در انها ضعیف است(یا لاقل من اینگونه حس می کنم) که این تهدید است و این که چرا این اتفاق افتاده دلایل جامعه شناسی مفصلی دارد....

رهگذر مانند چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 20:19

چه متن جانانه ای و چه تحلیل زیبایی...
وای بر ما و راهی که در پیش گرفته ایم....

ممنون "رهگذرمانند!"

مدادرنگى چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 16:01

سلام
تعصبات تیمى بیشتر کورکورانه است به نظرم!مثل تعصبات قومى و صنفى و ...
مثلا من خودم تا کلاس پنجم ابتدایى یه استقلالى متعصب بودم.موقع بازى استقلال ناخن میجویدم و از شدت استرس لبام کبود میشد و هروقت گل میخوردیم،احساس میکردم گوشام نمیشنوه و توى مغزم هوا رفته!هروقت هم که میباختیم،روزگار همه سیاه بود!نه لب به غذا میزدم،نه حرف میزدم،نه حوصله ى درس داشتم و حرکات شیرین عقلانه اى از این دست!
بعدها فهمیدم استقلال یه اسم بیشتر نیست!هرتیمى به هر مربى پول بیشترى بده همون تیم رو هدایت میکنه!پس امپراطور و سلطان و .... مفهوم نداره!و بازیکنى که امسال استقلالیه،هیچ تضمینى وجود نداره که فصل بعد پرسپولیسى نباشه!این نتیجه گیرى رو مدیون علیرضا نیکبخت واحدى(مهاجم استقلال)و مهدى هاشمى نسب(مدافع پرسپولیس) هستم!تو اون سالهایى که فوتبال و تعصب تیمى مغزمى پوشوندنش بود با پیشنهاد مبلغ بیشتر،با تیم حریف قرارداد بستن و من فهمیدم استقلال یه تیم نیست،پرسپولیس یه تیم نیست،هردوشون فقط یه اسم هستن!

درود به مداد رنگی
والا همین الان اگه از من بپرسید که مربی سپاهان و یا ذوب اهن کیه باور کنید نمی دونم!

مرتضی چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 11:31

سلام
چقدر حرفای این پست به دل می شیند و حرف حساب هست ولی توی جامعه ی ما حرف حساب تلخ است و در اکثر صنوف و ادارات اگر همرنگ آنها نشوی تو را برچسب بی تعصبی می زنند.
یادم هست سال ها پیش در یک مرکز نظامی با یک کادر آن مرکز کمی بحث کردیم و حق هم با من بود وقتی رئیس آن شخص اومد من رو متهم به اغتشاش در محیط نظامی کرد.
اصلا می خوام بگم در جامعه ما دفاع از هم صنف و لو دفاع ناحق و باطل به یک هنجار تبدیل شده و عکس این ماجرا ناهنجاری تلقی می شود.
شاید تنها دلیلی که در برابر این ناهنجاری ها برای خودم قابل توجیه هست این هست که " اینجا ایران هست".

درود به اقا مرتضی
متاسفانه صنف گرایی گروه گرایی شهر گرایی و قوم گرایی در این چند ساله اخیر افزایش محسوسی داشته مثلا اگر توجه کرده باشید اخیرا بازی تیم های فوتبال باشگاهی بعضا تماشاگرانی بیشتر از بازی های ملی و بین المللی دارد و شاید دلیلش این باشد وقتی همبستگی اجتماعی ضعیف می شود این اتفاقات بیشتر رخ می دهد

فاطمه چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 11:21

ما یک جامعه جهان سومی هستیم و بس.
امیدورام زودتر فکر کردن را یاد بگیریم. دیروز که در سرویس بودم یک جوان افغانی با موتور جلوی سرویس که یک پراید بود پیچید. لحظه خطرناکی پیش امد ولی راننده سرویس که اتفاقا همکار هم هست وقتی دید طرف افغانی هست با همکار دیگر چه تحلیل هایی که نکردند .

گاهی ما غربی ها را به نژاد پرستی متهم می کنیم ولی به خودمان نگاه نمی کنیم که افغانی ها که همزبان ما هستند هم کیش ما هستند اشتراکات فرهنگی زیادی هم با ما دارند و در این کشور بسیاری از کارهای سخت را هم انجام می دهند چه رفتاری با انها می شود....

سانیا چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 11:13 http://saniavaravayat.blogsky.com

تهدید !!!!!!!خوب ما عادت داریم در طی شرایطی به شکل همون شرایط در بیایم البته هجوم شبکه های مجازی رو هم درنظر بگیرین که با استرس ماجرا می افزاید ولی در مقابل تمام حرفههاتون که با همش موافقم با یک موردش زیادی موافقم اقا من نمیدونم چرا یک عده برای دفاع از فوتبال و تیم مورد علاقشون اینجوری قاطی میکنند من زن و شوهر دیدم واسه فوتبال قهر میکنند اخه من ممیدونم واقعا بازیکنی که به قول شما تو خیابون محل هم نمیده به اینها چرا اینقدر تو زندگی باید تاثیر گذار باشه ..ترجیح میدم طرفدایر کسانی رو بکنم که حداقل بدونم تو شرایطی این شخص رهنمودهاش یکسانه نه فوتبالیستی با شرایط زندگی شاهانه و... این موارد که میبینیم ..
نتیجه بحث اقا مردم جوگیری داریم از مسئولین بگیر برو....

والا منم این اهمیتی که برخی به بازی فوتبال می دهند را نمی فهمم ولی متاسفانه این موارد انقدر در اطراف من زیاد است که گاهی با خودم میگم یا بنده غیر عادی هستم یا این دوستان!

عطیه چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 10:55

حرفتون کاملا درسته. مخصوصا اون قسمت دعوا بر سر فوتبال.منم واقعا نمیفهمم. سکته و ایست قلبی سر این جریانات هم اصلا تو کتم نمیره.
درباره معلمی ک گفتی دانش آموز رو کتک زده، اگر منظورتون همون دانش آموزی باشه تنش زخمهایی برداشته بود، من خیلی اخبار ازش شنیدم:
شنیدم که از چندتا خبرگزاری رفتن دم درشون ک خبر تهیه کنن اما خانواده کودک راه ندادنشون و وقتی از اهالی روستا پرس و جو کردن، گفتن بچه بیماری پوستی داره، و از این جریان سوئ استفاده کردن ک هزینه درمان بگیرن. و یا اینکه گفتن بچه اول دوم ابتدایی اولا درس پرورشی یا دینی نداره، دوما وضو گرفتن رو تو این سن یاد نمیدن و از حرفا. اما دیگه راست و دروغش رو نمیدونم.

فیلمی در تلگرام دیدم که یک هنرپیشه معروف بخاطر باخت استقلال به پرسپولیس گریه می کرد! من تا مدتی فکر می کردم که اگر من تا اخر عمرم هم به این مسئله فکر کنم نمی تونم اونو بفهمم یا ما سرمون نمیشه یا متاسفانه برخی افراد معروف بر خلاف ظاهر فریبنده خودشون بشدت سطحی هستند....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.