داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

چهاردهم!

 

 شاید شنیده باشید می گویند اگر کار اداری دارید روزهای شنبه به ادارات دولتی نروید یا لااقل اول وقت نروید چون برخی کارمندان بعد از دو روز تعطیلی پنج شنبه جمعه حوصله سر و کله زدن با ارباب رجوع را در صبح شنبه ان هم اول وقت ندارند و احتمال اینکه به شما بگویند برو فردا بیا به مراتب بیشتر از روزهای دیگه است!  اساسا شنبه روز کسالت اوری است و می خواهم بگویم روز چهارده فروردین شنبه ترین شنبه هاست! روزی فوق العاده کسالت اور و خسته کننده که در ظاهر 24 ساعت است ولی در حقیقت 48 ساعت طول می کشد! چون بعد از دو هفته تعطیلی ساعت بدن به تنبلی و تفریح و میهمانی عادت کرده ناگهان چهارده فروردین باید سر کار بروی و از انجاییکه ساعت ها را هم یکساعت به جلو کشیده اند مثل این می ماند که باید یکساعت زودتر از پارسال سرکار بروی!  ما امروز که به زور سر کار حاضر شدیم اول اینکه نیمی از کارگرها نیامده بودند بعد متوجه شدم که از زیر فریزرهای بستنی اب می چکد درب فریزرها را باز کردم و دیدم همه بستنی ها مثل اب شل شده و کاملا مایع است به موتور انها نگاه کردم و دیدم که خاموشند خلاصه دردسرتان ندهم سیمی که به فریزرها برق می رساند قطع شده بود و سه فریزر پر از بستنی محتویاتش نابود شد فورا برق فریزرها را وصل کردیم و چند بسته تن ماهی روی درب یخچالها گذاشتم که مشتریها فریزرها را باز نکنند تا شاید بتوانیم لااقل بستنی های لیتری و لیوانی را نجات دهیم که باز هم می دیدم برخی از مشتریهای هوشمند بسته های تن ماهی را از روی درب فریزرها برداشته و درب ان را باز می کردند که مثلا بستنی بردارند!  بعد از ظهر هم ترازوی اصلی فروشگاه که بارکد چاپ می کرد خراب شد و چون به اندازه کافی نیرو هم نبود کلی اعصابمان را به هم ریخت تا توانستیم مردم را به شیوه دستی راه بیندازیم ....

کلا روز چهاردهم فروردین روز مزخرفی است ! و من نمی دانم این ناشی از نحسی روز سیزده است که دامن چهاردم را هم می گیرد و یا اینکه روز چهاردهم فروردین به طور کاملا فابریک ذاتش خراب است! و البته شاید هم  13 و 14 فروردین در این نحوست با یکدیگر همدستند و  این یک توطئه مشترک است! و تازه جالب اینجاست که امسال روز چهاردهم فروردین به شنبه افتاد و بزرگترین و کسالت اورترین شنبه تاریخ را رقم زد ! من فک می کنم برای این روز چهاردهم فروردین باید یه فکر اساسی کرد و نباید یک چنین روزی در تقویم حضور داشته باشد و حال ملت را بگیرد و من پیشنهاد می کنم که هیئت دولت در یک حرکتی کاملا انقلابی روز چهارشنبه سوری را به روز چهاردهم فروردین منتقل کند تا شاید این گربه گارفیلد کسالت اور را کمی قابل تحملتر کند!

نظرات 6 + ارسال نظر
سمانه چهارشنبه 18 فروردین 1395 ساعت 19:14 http://sdra.persianblog.ir

نه ربطی به نحسی سیزده نداره بلکه این تنبلی ما ایرونی هاست
مدام دنبال تعطیلاتیم و از زیر کار درمی ریم

گاهی مواقع یک روز اونقدر بدبیاری میارم که خوراک اعصاب خردی یک هفتع مون رو کفایت می کنه

در هر حال که چهاردهم روز کسالت آوریه .....
چرا بدبیاری؟

بهروز سه‌شنبه 17 فروردین 1395 ساعت 10:30

برام عجیب بود. مگه شما سوپر مارکت رو تعطیل کرده بودید ؟

نخیر تعطیل نبود ولی من تمام وقت نمی رفتم و چون تخلیه بار هم نبود کار سبکتر بود.....

مدادرنگی دوشنبه 16 فروردین 1395 ساعت 23:17 http:// medadrangi65.blog.ir

من هنوز خسته ی سفرم
و اننننننقد تو مغازه خوابم میگیره که خدا میدونه
کاش عید سه ماه بود،حداقل

والا ما هم که سفر نرفته ایم خوابمون میاد!

فائزه دوشنبه 16 فروردین 1395 ساعت 14:16

سال 98 جبران میشه

ممنون از دلداری که دادی

عطیه یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت 13:54

آخ آخ، امسالو ک نگو، خرترین شنبه بود.
البته برا شما ک خیلی دیگه بد بود، ناراحت شدم
اما ب نظر من چهاردهم، فابریکی ذاتش خرابه و دست خودش نیست بیچاره.
لازمه بگم 14فروردین سال 96میفته دوشنبه ک خیلی از شنبه بهتر است

منم فک می‌کنم تقصیر همون چهاردهم بی ناموس است!

سانیا یکشنبه 15 فروردین 1395 ساعت 09:56 http://saniavaravayat.blogsky.com

خخخخ. انصافا موافقم باهاتون. بهتر بگم شنبه که خر است روز چهارده فروردین که شنبه باشه خیلی خر است....
هنوز خیلی ها برنگشتند سرکارشون و حتی برای کار اداری میری میگن برو هفته دیگه بیا چون هنوز تعطیلات یک عده تمام نشده ...

شنبه خر است و تازه چهاردهم از اون هم خرتر است!

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.