تخم دوزرده!

 ما در فروشگاه تخم مرغ های درشتی را می فروشیم که دوزرده اند و بسته های پنج عددی ان هفت هزار و پانصد تومان قیمت دارد که طرفداران خودش را هم دارد که یکی از مشتریان این تخم مرغ های دوزرده پیرمرد غرغرویی است که مرتب از این تخم مرغها می خرد و هر دفعه هم داخل دفتر سرک می کشد و با صدای بلندی می گوید :"اقا تخم هاتون دوزرده نبودها!" ......یک بار که دیدم واقعا توصیه های ایمنی اش! در مورد دوزرده نبودن تخم مرغ ها که البته وقتی تذکر می داد به همان واژه تخم اکتفا می کرد! و مرغش را سانسور می کرد! و حس کردم حرفش کمی توهین امیز است برای همین یکبار که با صدای بلندی تذکر داد که تخم های شما دو زرده نیست! او را صدا زدم و گفتم پدر من اگه تخم مرغ های ما دو زرده نیست نخر! مجبور که نیستی این همه پول بدهی برای تخم مرغهایی که یک زرده بیشتر ندارد در ثانی من خودم به این سن و سال که رسیده ام تا به حال برای تخم مرغ دو زرده پول نداده ام و وقتی از خانه زنگ می زنند و تخم مرغ می خواهند از همین تخم مرغهای معمولی می برم و تا به حال هیچ اتفاقی هم نیفتاده او هم در جواب گفت: نخیر شما وقتی پنج تخم مرغ را هفت هزار و پانصد تومان می فروشی و می گویی که دو زرده است باید حتما دو زرده باشد چون غیر از ان کلاهبرداری است من هم گفتم :این همه ادم می ایند و این تخم مرغها را می خرند و کسی هم گزارشی مبنی بر دو زرده نبودن به ما نداده ! چرا فقط تخم مرغ هایی که شما می بری یه زرده از اب در میاد؟ او هم با عصبانیت گفت من یک بسته اش را می اورم و هر پنج تخم داخل انرا می شکنم اگه همه اش دو زرده بود پولش را می دهم ولی اگر یه زرده بود باید پول همه ان تخم مرغهایی را که خریده ام بدهی !و با گفتن این حرف و بدون اینکه منتظر مخالفت و یا موافقت ما با این شرط یک طرفه بماند رفت و یک بسته تخم مرغ اورد و یک قابلمه هم از یکی از همکاران گرفت و تک تک انها را داخل قابلمه شکست و خوشبختانه چهارتای ان دو زرده بود و زرده های زرد و شفافی هم داشت به روشنی خورشید ولی تخم مرغ پنجم یه زرده از اب در امد ....او هم مثل اینکه بنده قتلی مرتکب شده باشم! نگاهی غضبناک به بنده انداخت و با صدای بلندی گفت: بفرما! دیدی  یکیش یه زرده بود من هم به او گفتم :شما طوری به من نگاه می کنی که انگار بنده تخم گذاشته ام! این تخم مرغها که توسط دستگاه در کارخانه که تولید نشده بالاخره حیوان است و گاهی اوقات اشتباه می شود حالا شما اگه یه تخم مرغ یه زرده بخوری اتفاقی میفته!؟ او هم گفت: اتفاقی نمی افته ولی شما تعهد کرده ای که همه تخم مرغها دو زرده باشند......خلاصه من هم که دیدم حرف فایده ندارد و هر چه می گویم یه جوابی می دهد از دفتر خارج شدم و رفتم اخر فروشگاه و تا وقتی دیگر صدای اعتراضش قطع شد و او رفت از انجا خارج شدم....