داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

سفرنامه دبی(قسمت اخر)


 

 

85% جمعیت دبی را خارجی ها تشکیل می دهند که اغلب کارگران خارجی هستند که انجا مشغول کارند کارگران مرد بیشتر هندی و پاکستانی و فروشندگان شاغل در فروشگاه بیشتر دختران فیلیپینی بودند ارام مودب و کاری...یکی ازدوستانم که کارگاه تولیدی پولکی و نبات دارد که مدتی با مشکلات کارگری مواجه بود در سفری که به دبی داشت می گفت دلم می خواهد چند نفر از این فیلیپینی ها را در چمدانم می گذاشتم و با خودم به ایران می بردم تا برایم کار کنند!(البته بعلت جثه کوچک اغلب در چمدان هم جا می شوند!) در مورد دستمزد انها پرسیدم که گفتند بین 800 تا هزار وصد درهم در ماه حقوق می گیرند(بین 650 تا یک میلیون تومان ) و با توجه به اینکه درامد سرانه انها یکی از بالاترینها در جهان است این مقدار دستمزدکارگردبی را به بهشت کارفرمایان تبدیل کرده است

 

 

در سال 1971 مناقشه ای بین ایران و امارت بر سر جزایر سه گانه ایرانی در خلیج فارس در گرفت که به درگیری مختصر نظامی بین ایران و انگلیس بعنوان پدر خوانده امارات متحده عربی هم منجر شد که نهایتا به کوتاه امدن انگلیسی ها و تثبیت حاکمیت ایران بر این جزایر منجر شد داستان جالبی دارد که از ان می گذرم در ان زمان شیخ زاید حاکم امارات نامه ای به ایران می فرستند و خیلی مودبانه و با لحنی دیپلماتیک مدعی جزایر سه گانه می شود ایران هم در جواب نامه ای کوتاه و بسیار تند خطاب به حاکم امارات می فرستد به این مضمون که:ما کشوری به اسم امارات متحده عربی نمی شناسیم انجا چند جزیره است که خانه عقربها و مارمولکها استً!....در عرض چهار دهه چند جزیره متروک و دور افتاده با طبیعتی بسیار خشن و اب و هوایی نامساعد همراه با مردمانی بدوی و بومی به یکی از ثروتمند ترین و مدرنترین کشورهای جهان تبدیل شد دبی یک شهر معمولی نیست چون شهری کوچک ولی در عین حال شهر ترینهاست بسیاری از ساختمانهایی که دراین شهراست در جهان بی نظیر است بلند ترین ساختمان جهان مجللترین هتل جهان بزرگترین مرکزتجاری جهان....پدر بنده ساختمان محقری ساخته اند که یک سال است برای گرفتن سندهایش در ادارات مختلف مثل شهرداری و بخصوص ثبت در حال رفت و امد هستند! ایشان چشمش به ان ساختمانهای عظیم و باشکوه که افتاد گفت اگر کسی بخواهد یکی از این ساختمانها را در ایران بسازد باید صد سال اواره ادارات دولتی و کاغذ بازی شود! دبی برای من چیزی نداشت جز شهری که زیبایها و دیدنیهایش همگی مصنوعی و ساختگی است که هیچ اصالتی ندارد شهری که شمادر تابستان در دمای پنجاه درجه بالای صفر می توانی در پیست اسکی مصنوعی اش اسکی کنی! وفضای سبزی که به گفته خودشان برای سرزنده ماندن هر کدام از چمن هایش یک درهم هزینه شده! و در بسیاری ازمکانهایش به جای گل و سبزه گلهای مصنوعی گذاشته اند چون گلها نمی توانند در ان دما دوام بیاورند ولی تاسیس کنندگان ان کشور هنرش را داشته اند که در ان محیط خشن یک زندگی رویایی برای شهروندانشان فراهم کنند و همانطور که گفتم بر خلاف دیگر شیخ نشینهای خلیج فارس ثروت این شهر ربطی به نفت ندارد و بیشتر ناشی از تجارت بانکداری و توریسم است ترکیب" اهن بتن تکنولوژِی"  "مدیریت"  " ازادی" از ان محیط خشن و نامناسب کاخی زیبا و رویایی ساخته است که سالانه هزاران توریست را از سراسر جهان به طرف خودش می کشاند....

 

 

در یکی دو روز اخر سفر دیگر دلمان غذای ایرانی می خواست! از ان غذاهای فرنگی خسته شده بودیم بشدت هوس یک دست چلوکباب کوبیده و خورشت بادمجان کرده بودم! در تور کشتی که همراه با موسیقی زنده بود یک خواننده اوکراینی خوش صدا بود که می خواند وهمه مسافران خیلی ارام روی صندلیهایشان نشسته بودند و برخی دیگر مثل بنده بالای کشتی به تماشای اب و مناظر اطراف مشغول بودند ولی بعد از ان یک خواننده بد صدای ایرانی! میکروفن را به دست گرفت وترانه ای از مرحوم اغاسی خواند که بعضی ها ارام دستمالی برای چرخاندن بالای سرشان از روی میز برداشته و از روی صندلیهایشان برخواستند! موقع برگشت  چشمم به فرودگاه اصفهان که افتاد فرودگاهی که از حیث زیبایی و شکوه و ابهت هیچ شباهتی به فرودگاه دبی نداشت ودر حقیقت در برابر ان ساختمانی محقر بود ولی از پله های هواپیما که پیاده شدم هوا بهاری بود و از ان هوای گرم و خشن و اسمان گرفته خبری نبود به اسمان نگاه کردم ناگهان باران گرفت و ارام قطرات باران روی صورتم چکید....وطن انجایی نیست که در ان زندگی می کنی سنگ و خاک در همه عالم یکی است وطن انجاییست که در تو زندگی می کند...

 

می گویند یک اصفهانیه مرد ورفت تو بهشت! چند روزی در بهشت به گشت و گذار مشغول شد و گوشه و کنارش را خوب کاوید! و بعد با لب و لوچه ای اویزان رو به اسمان کرد و گفت:سلام علیکم! ناگهان اسمان صاف و افتابی شد و صدایی دلنشین و لطیف از اسمان در جواب به او گفت:علیکم السلام! او دوباره گفت:می بخشید مصدع اوقات شریفتون شدم! می دانم که شما یکی  فرشتگان خوب خداهستید یک انتقادی از محضرتون داشتم! ناگهان اسمان سیاه شد ورعد و برق درختان را سوزانید و بارانی سیل اسا شروع به باریدن گرفت و بعد از مدتی بسیار طولانی صدایی از اسمان شنیده شد که گفت:فرمایش!؟ ان شخص ادامه داد:عرض کنم خدمتتون که ما در دنیا بنده خوبی بودیم نماز اول وقت می خواندیم روزه می گرفتیم خمس و زکاتمان را هم می دادیم در حالیکه بسیاری از رفقایم مرتب به پاتایا و انتالیا می رفتند ما فقط سفرهای زیارتی می رفتیم یکبار"حسن سیبیل" همونی که سرکوچمون یک بنگاه ماشین بزرگ داره که حتما معرف حضورتون هست! بهم گفت یک بطری اب حیات روزگاری! به دستم رسیده بیا تا یه لیوانشو بدم بخوری! که جیگرت حال بیاد! و بعد هم یه بست بزار رو اخگر! و دودشو بده تو ریه هات تا عین هلیکوپتر تو اسمون پرواز کنی! که من هم گفتم:نخیر! من نه از این چیزها می خورم و نه از این چیزها می کشم! چون از خدا می ترسم و در ضمن انتقاد دیگری که در همین رابطه از محضرتون داشتم این بود که من که شبها شام نمی خوردم ناهار هم سالاد می خوردم و هر سال هم چک اپ می دادم و مرتب حواسم به خودم بود اخرش مردم! و منو اوردن اینجا! ولی اون پفیوز! روزی دو تا پاکت وینیستون می کشه و مرتب هم غذاهای چرب و چیلی میخوره هنوز زنده است و تو دنیا به دنبال عشق و حال! این همه دختر خوشگل توی دنیا بود ما حتی یک بار هم چشمامونوبرای چشم چرونی نچرخوندیم! و کلا تا وقتی من تو دنیا زنده بودم هیچ وقت کمربند شلوارمو به روی حرام باز نکردم!! حالا با این همه مراقبت ما رو اوردن اینجا تو بهشت ما که هرچی نگاه می کنیم میبینم اینجا که مثل اصفهون خودمونه!....

 

 

 

نظرات 17 + ارسال نظر
سماهیر جمعه 19 تیر 1394 ساعت 12:20 http://samahir.blogfa.com

سلام اقا مهرداد خوشحالم که بعدت مدتها فرصت شد به شما سربزنم ..مثل همیشه عالی وباحوصله نوشتید ایشالله موفق وموید باشید ..
توصیف شما از دوبی عالی و واقع ببینانه بود

درود بر سماهیر خانم دوست قدیمی
خوشحالم که دوباره شما را می بینم

ساغر سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 14:11

سومین مورد سر پیشرفته بودن دبی
این شهر جزو شهرهایی هست که صدر جدول هوشمند سازی قرار داره
و البته جزو صدر نشین ها در استفاده از انرژی های تجدید پذیر
بیشتر به بهشت برین زمینی مهندسین کنترل ؛بچه های هوشمند سازی پژوهشگاه نیرو و مهندسین انرژی های نو شبیه هست تا یه جای عادی
هدر رفت انرژی در ساختمان های جدیدش به زیر 20 درصد رسیده
همون برج خلیفه نسل جدیدی از نخل های هوشمند را نصب کرده که تا شعاع صد متری وای فای رایگان و حتی مکان سایه های نزدیک را اعلام میکنه که قابلیت نشستن دارن
حالا بماند که این دوتا کار خیلی ساده و پیش پا افتاده ی این نخل ها هستن و برگ هاشون هم از پنل های خورشیدی ساخته شده

درسته!
دبی یک از پیشرفته ترین نقاط جهان است و همین که در همسایگی ما قرار دارد برای ما هدف خوبی برای مسافرت و اموختن است...

ساغر سه‌شنبه 9 تیر 1394 ساعت 13:54

سلام مجدد جناب مهرداد خان
چندتا اظهار نظر کوتاه بود که به لطف اسکای خورده شده ولی خب دوباره تقدیم می کنم. اول من باب قد اون خانوم ها
اونا عادی هستن و ما غیر عادی چون قبور حضرت آدم و حوا و بچه هاشون را که تخمین زدن بالای دو و نیم بودن که رفته رفته از قد انسان ها با توجه به تغییرات ژنتیکی و تغذیه کم شده مخصوصا ما ایرونی ها که...نگم بهتره
دومین مورد ؛منم مثل مادر شما و اون خانوم با همه ی ملت در سفرهای خارجی فالش میزنم تنها تفاوت من با ایران بودنم چادرم هست که فقط اون را تو هواپیما یا قبلش در گیت پرواز برمیدارم وگرنه حجاب سرجاش هست و ایضا امل و عقب افتاده خطاب میشم از طرف هم وطنان عزیز تر از جان ولی تو دلم بهشون میخندم البته نه سر حرفای مذهبی و بهشت و جهنم و... فقط سر این میخندم که میبینم چقدر کشور میزبان با توجه به دعوت نامه و... که برام فرستاده با همین حجاب احترامم میکنن و این دوستان چه فکرها که نمیکنن

درود بر ساغر خانم
البته اگه شد در اینده در مورد حجاب مفصلتر خواهم گفت ولی منظور اصلی من این بود که با این همه تبلیغات بعد از انقلاب و تربیت اسلامی که در جامعه و مدارس تبلیغ می شود وضعیت حجاب در کشور ما از همه کشورهای اسلامی بدتر است....

رضوانه همدان دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 10:51

چشمک:

ایران جای توریستی زیاد داره حیف بهش بها داده نمیشه سرمایه گذاری نمیشه همین همدان جای توریستی زیاد داره ولی حیف . ..

همدان شهر قشنگیه....
و هوایی عالی

مامان آرتین دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 07:58

خیلی خوب توصیف کردین .

ممنون مامان ارتین

ساغر دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 05:24 http://shahreaftabi.blogfa.com

یک عدد سخنرانی بلند بالا فرستادیم
نمیدادیم ثبت گشت یا نگشت
اگر از دید بلاگ اسکای محترم زیاد بلند بوده و ثبت نشده دوباره بگید بفرستیم
نظرات موجزی بود من باب این چند پست سفرنامه

ساغر خانم سخنرانی شما نرسیده
دوباره بنویسید که مشتاق خواندن هستیم....

مهسا یکشنبه 31 خرداد 1394 ساعت 02:08

بهترین توصیفات رو از این شهر نوشتین، من دوبار به این شهر سفر کردم و هربار حسرت فرصتهایی رو خوردم که از ما گرفته شد و به اینها داده شد...

متاسفانه همینطوره...
کشور ما یکی از اصیلترین و متنوع ترین کشورهای جهان است ولی به جای اینکه از این فرصت برای خوشبختی خودمان و فرزندانمان استفاده کنیم این فرصت را به همسایگان داده ایم...
ممنون مهساخانم

عطیه چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 09:37

فیلیپینی ها بسیار قانع و بعضا فقیر هستند(البته اینهایی که من میشناسم) همکارای فیلیپینی دارم که تو دبی مشغول به کارن. یکیشون میگفت وقتی ما برای تعطلات به خونه هامون میریم سوغاتی 1قالب صابون یا 1بسته کوچک آدامس و در همین حد میبریم

درسته
بسیار فقیرند و کار در شیخ نشینها برایشان یک فرصت طلایی است و البته متاسفانه در معرض سوئ استفاده هم هستند...

سوسن چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 00:23 http://susan5951.persianblog.ir

مدیرمن چراهرچی نظرمیذارم نمیبینم
نظرقبلیم خصوصی نبودبه جان خودم

نکنه این بلاگ اسکای بی ناموس هم کامنت میخوره!
والا اگه کامنت بیاد من تایید می کنم!

پرند سه‌شنبه 26 خرداد 1394 ساعت 01:17

سلام، منزل نو مبارک، سفرا بی خطر، آقا، مونم دلم دبی میخاد، چی کارکنم؟

درود به دوست عزیز
سفر غیر ممکن نیست وقت بسیاره
برای شما سفرهای شیرین و خوب ارزو می کنم

مریم دوشنبه 25 خرداد 1394 ساعت 21:24 http://freeassociation.persianblog.ir

آخی دلم برا اون کارگرا سوخت
خانه عقربها و مارمولک ها!!! ... کارمن بن لادن زن سابق برادر بن لادن که اتفاقن یه رگ ایرانی هم داره خاطرات جالبی از روند پیشرفت اعراب نوشته (البته ربطی به امارات نداره:-)

خوب واسه شهرتون کلاس میذارینا:-)

انشالله سفرهای بیشتر سفرنامه های بیشتر

فیلیپینی ها و هندی ها که انجا کار می کنند در کشور خودشان بسیار فقیرند یعنی در این حد که انجا یک غذای خوب می توانند بخورند برایشان غنیمت است برای همین کارفرماها انجا غذا و خوابگاه مجانی برایشان تهیه می کنند تا انها تمام حقوقشان را برای خانواده هایشان بفرستند....
مهم نیست ادمها متعلق به چه قومی باشند عرب ایرانی ترک افریقایی...اگر بتوانی یک زندگی ارام مرفه و ازاد برای مردمت فراهم کنی انوقت تو از همه بالاتری!
مگه دروغ می گم! شما اصفهان را ببین و قضاوت کن!
ممنون از لطف شما

ننه صدرا دوشنبه 25 خرداد 1394 ساعت 13:32

بی عرضه ها همین بندر رو می تونن به هوس انگیزی دبی دربیارن ولی حیف که این شهر کجا و آن کجا.....
فکر می کنم آسیایی شرقی ها مودب و آروم صحبت می کنن .تو مکه هم همینطور بود .
اطلاعات خوبی بود متشکر

تنوع اب و هوایی و اصالت تاریخی در ایران نه بی نظیر ولی کم نظیر است ولی متاسفانه حتی اگر سرمایه گذاری هم به سبک دبی بشود باز هم بنا به دلایلی با شرایط فعلی ان رونق وجود نخواهد
داشت...
درسته ادمهای شرق اسیا ادمهای ارامی هستند ولی غذاهایشان وحشتناک است!

RaMiN دوشنبه 25 خرداد 1394 ساعت 13:31

روز و روزگار بر مدیر ارجمند ما خوش

امیدوارم همیشه خوب و خوش و سرافراز باشید .

به به رامین خان رفیق قدیمی
خوشحالم که شما را دوباره می بینم...
ایام به کام...

مریمی دوشنبه 25 خرداد 1394 ساعت 12:42

اخی
حس خیلی خوبی پیدا کردم وقتی الان این قسمت اخر رو خوندم.

ممنون مریمی جان
شما لطف دارید...

رویا یکشنبه 24 خرداد 1394 ساعت 11:37

جدای از قلم خوبتون اطلاع عمومیتون تو هر زمینه ای عالیه
با خوندن هر پستتون هم بیشتر به این قضیه پی می برم
و صد البته به دور از هر گونه اغراقی
شاد باشید

ممنون رویا خانم شما لطف دارید...
شما هم شاد و سالم باشید....

ساکت یکشنبه 24 خرداد 1394 ساعت 11:32

سلام.راستش ذهنم خیلی درگیره، میخواستم در مورد سفر و پشتکار و آزادی حرف بزنم، تمرکز ندارم!!!!!
قسمت آخر رو خوندم و گفتم بگم خوندم تا بدونید هستیم
فعلاً

درود بر شما
همین که هستی و ساکت نیستی! کافیه....

مهتا یکشنبه 24 خرداد 1394 ساعت 09:48


بهشت و جهنم آدما همین دنیا و همین زندگیامون هست بنظرم.

چه میدونم والا!
الله و علم!....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.