داستانهای یک فروشگاه
داستانهای یک فروشگاه

داستانهای یک فروشگاه

سفرنامه دبی!(قسمت دوم)

 

 از فرودگاه وارد شهر شدیم...

 

ازفرودگاه وارد شهر شدیم اولین چیزی که محسوس بود تفاوت دما بود اصفهان هوای اردیبهشتی و نسبتا خنک ولی دبی هوایی داغ و گرم و البته اولین چیزی که همان ابتدا به چشم می اید تفاوت ماشینها سواری است بخصوص اینکه ما هرچه در ان هفته که انجا بودیم دقت کردیم و توی خیابانها چشم انداختیم پراید ندیدیم! و این واقعا هیجان انگیز بود! و البته تا دلتان بخواهد ماشین های گرانقیمت و چند صد هزار دلاری...حتی جرمی کلارکسون مجری  اخراجی! برنامه تخته گاز که شاید باصلاحیت ترین ادم در سراسر دنیا در مورد نظر دادن در مورد دنیای اتوموبیل باشد! در یکی از برنامه ها یش که در دبی ساخته شده بود می گفت  اینجا یکی از معدود شهرهای جهان است که شما نمی توانی با ماشینت پز بدهی! چون این جا شهری است که حتی پلیسهایش هم سوار فراری و پورشه می شوند! البته من خودم بشخصه پلیس پورشه سوار ندیدم اصلا در ان مدت من اصلا پلیس حتی راهنمایی و رانندگی هم ندیدم فقط چند وانت پلیس دیدم که در خیابان بسرعت عبور می کرد ولی در عین حال نظم و ترتیب به نحو احسن برقرار بود عابران پیاده وقتی که چراغ عابر پیاده قرمز بود توقف می کردند و ماشین ها هم وقتی که می دیدند از خط عابر پیاده کسی عبور می کند تا ان شخص کاملا از خیابان رد نمی شود حتی اگر چراغ راهنمایی هم نبود توقف می کردند من در این چند روز به غیر از رانندگان مینی بوسها و تاکسی ها که همه خارجی بودند ندیدم ماشینی بوق بزند و در عین حال ماشینها در جایی که خط عابر پیاده نبود خیلی سریع عبور می کردند چون معمولا کسی به غیر از خط عابر پیاده از خیابان عبور نمی کرد ایستگاه های مترو بسیار زیبا و شبیه زین اسب بود که فرصت نشد که در ان چند روز از مترو استفاده کنیم و انجا را هم ببینیم...

هتل ما هتل نیهال در خیابان "الرقه" و نزدیک میدان ساعت بود یک هتل کاملا معمولی و عادی در حد هتل های چهار ستاره و حتی سه ستاره خودمان البته من چندان در مسافرت روی هتل حساس نیستم  تمییز باشد واز همه مهمتر غذایش هم خوب باشد! کافی است چون معمولا در مسافرت فقط از هتل بعنوان خوابگاه استفاده می کنم و به هیچ وجه در اتاق نمی مانم از انجا که من روی صبحانه حساسم! صبحانه نسبتا خوبی داشت و البته قهوه ای عالی! رستورانش در اصل یک رستوران هندی بودکه البته به ما رحم کرده بودند و غذاهایش تند نبود! چون غذاهای هندی اصیل چون بشدت تند هستند معمولا برای ما قابل استفاده نیست گرچه غذا هم نسبتا خوب بود ولی یکی دو روزاخر هوس غذای ایرانی کردیم غذاهای ایرانی در برابر غذاهای خارجی ملکه ی همه غذاهاست! و به نظر من بسیار بهتر از غذاهای فرنگی است چون ایران در طول تاریخ یک گذرگاه بوده که همه اقوام در ان پا گذاشته اند و طبعا از همه غذاهای مشرق زمین دستچینش در فرهنگ ما باقی مانده است مثلا شما فسنجان را با استیک مقایسه کنید! فسنجان خورشتی  بامواد اولیه به ظاهر نا همگون که ترکیب شگفت انگیزی را ایجاد می کند در عوض استیک یک تکه گوشت که در فر و یا روی ذغال نیم پز شده و وسطش بعضا خام است! این غذا نه تنها سالم نیست بلکه انسانی هم نیست و بیشتر به غذای پلنگها شبیه است تا ادمها! یک روز در یکی از فروشگاهها برای خرید رفتم که دیدم دختری فیلیپینی دو عدد کله ماهی که به شیوه داعشی ها از ماهی جدا شده بود! و یک  هویج و یه رشته ای شبیه به نودل خرید و با خودش برد  تصور اینکه با این مواد اولیه چه غذایی تهیه می شود واقعا مشمئز کننده بود! البته ذائقه ملتها متفاوت است همانطور که شاید انها هم نسبت به کله پاچه ما یک چنین حسی داشته باشند! ولی کلا من معتقدم غذا فقط غذای ایرانی!....

در هتل تورهای زیادی را می فروشند که از جمله تور گشت دبی است که به نظر من هرکس به این مسافرت می رود باید این تور را بخرد 160 درهم می گیرند و از بعد از ناهار تا اخر شب برخی جاهای دبی را با توضیح لیدر نشان می دهد دبی شهری زیبا ولی ساختگی است! زیباییهایش همه منشا از "بتن اهن و فولاد" است! و هیچ چیز اصیلی در ان نیست ساختمانهای بلند و فوق العاده زیبا و دیدنی شاید بهترین دیدنیش باشد(برای من البته!) یکی از انها برج خلیفه است که در کنار دریاچه ای مصنوعی بزرگی واقع شده که گفته می شود بلندترین بنایی است که به دست بشر ساخته شده که بیش از هزار واحد دران است! ساختمانی فوق العاده زیباو باشکوه دیدنی  که در دریاچه مجاور ان شو رقص فواره ها همراه با موسیقی تریلر مایکل جکسون  اجرا شد که برای من جالب بود...اکواریوم بزرگ دبی که ماهیای بزرگ و حتی کوسه ها در ان بودند و البته برج العرب که تنها هتل هفت ستاره جهان که چند طبقه ان زیر ابهای خلیج فارس است! و مسافران هنگام صرف غذا و اقامت در حقیقت در زیر دریا هستند! و در حقیقت بنای باشکوهی است از زیر دریا تا اوج اسمان کشیده شده است وگفته می شد حداقل قیمت برای صرف غذا در این هتل برای هر نفر هزار درهم است!(تقریبا نهصد هزار تومان!) ما که از دور ان هتل را دیدیم ولی ساختمان واقعا زیبا و باشکوهی بود که از طرف دریا به شکل صلیب است! که ظاهرا به همین علت عکس برداری از ان از سمت دریا ممنوع است و به همین علت ورود معمار ان به دبی ممنوع شده است...جایی دیگری بود که مثل ونیز درست شده بود که ساختمانی که از کنار ان ابی رد می شد که هتل و چند فروشگاه سنتی در انجا بود که طبعا برای ما اصفهانی ها که نمونه بسیار زیبایش را داریم جذابیتی ندارد و در ضمن بازارابن بطوطه که هر قسمتی از ان مانند معماری کشوری شرقی که این جهانگرد قدیمی به ان سفر کرده بود ساخته شده که در بخش ایران ان ازکاشیکاریهای مسجد جامع عباسی اصفهان(مسجد شاه سابق و مسجد امام فعلی) واقع در میدان نقش جهان الگو برداری شده بود که چشمم به ان کاشی های فیروزه ای که افتاد مو به تنم سیخ شد! بدون هیچ تعصبی از همه کشورها زیباتر بود گرچه در بخش چین و هند با قرار دادن ماکتهای عظیم اژدها و فیل با ابهت تر به نظر می رسید...

یکی از تورهای دیگری هم که خریدیم تور کشتی بود که موسیقی زنده روی کشتی در حال حرکت روی اب بود که راستش با اینکه ازادی بیشتری انجا بود به نظر من گردش کشتی در کیش بهتر بود و انرژی بیشتری داشت البته شاید عیب از بنده باشد که چندان اهل قرو قمیش نیستم! وبیشتر زمان کنسرت که در زیر کشتی برپا بود من روی کشتی بودم و زیبایی اب و ساختمانهای اطراف را تماشا می کردم و کلا بزرگترین تفریح من در ان سفر گردش در همان خیابان پر جنب و جوش و شلوغ الرقه و کوچه های منتهی به ان بود  و دیدن مردم و زندگی در انجا بود و بعضا تا نیمه های شب بیرون هتل گردش می کردم و یکی از ارزوهای من این بود که می توانستم انگلیسی را به خوبی صحبت کنم و در کافه ای در انجا بنشینم و با یک خارجی هم کلام شوم دبی مانند همه شهرهای مناطق گرمسیری شهری شب زنده دار است و شب های پرجنب و جوش و زیبایی دارد..ادامه دارد....

نظرات 16 + ارسال نظر
رضوانه همدان دوشنبه 8 تیر 1394 ساعت 10:38

وای منم دلم سفر خواست البته فکر نکنم تا اخر عمر به چنین سفری برم
حتی سفر به شهر های اطراف خودمونم خیلی وقته نرفتم

انشاالله به سفرهای خوب خواهید رفت...
وقت بسیاره....

عطیه چهارشنبه 27 خرداد 1394 ساعت 09:25

گاهی وقتا با خودم فکر میکنم مردم ایران با مردم دنیا چه فرقی میکنن. چرا همه دنیا قانون پذیرن بجز ایران. ما ایرانیا تو حرفامون خیلی به تمدنمون مینازیم و با 1حالت از بالا به پایین به عربها نگاه میکنیم، اما این تعریفی که شما از دبی کردی واقعا جای فکر داره و آدم فکر میکنه برعکسه

فرقی نمیکنه عرب باشی ترک باشی فارس باشی....اگه بتونی یک زندگی خوب برای خودت درست کنی تو از همه برتری...

mahpari جمعه 22 خرداد 1394 ساعت 06:04 http://mahpari.blogsky.com

آقااااا مهرداااد خیلى خوشحالم پیدانون کردم

سلام بر ماهپری عزیز
من هم از خوشحالم که دوستان قدیمی مانند شما را مجددا می بینم

جیرجیرک سه‌شنبه 19 خرداد 1394 ساعت 22:45

آقا مهرداد،ای مدیر،ای مدبر میشه فاصله خط ها تو پست ها رو بیشتر کنین یا فونت عوض بشه.البته ببخشید این رو میگم چون واقعا با زیادی مطالب و فشردگی اینجوری چشم اذیت میشه

چشم
والا ما هنوز به این بلاگ اسکای عادت نکرده ایم تدریجا که مقیم شدیم اوضاع بهتر میشه ....
ممنون جیرجیرک از تذکرت اگه باز هم مشکلی بود خوشحال می شوم انرا بیان بفرمایید تا حل شود

مریم دوشنبه 18 خرداد 1394 ساعت 14:31 http://marmaraneh.blogsky.com

سلام مدیر خان، خوشحال که همینجوری اتفاقی پیداتون کردم. امیدوارم خانه جدید پر از پست باشه و اتفاقهای خوب.

به به مریم خانم دوست قدیمی
حالا که ما امدیم بلاگ اسکای این بلاگفا خبر مرگش داره درست میشه!
در هر حال خوشحالم از اینکه مجددا می بینمت

ساناز دوشنبه 18 خرداد 1394 ساعت 09:24

سلام آقا مهرداد. می دونید چقدر گشتم تا وبلاگ جدیدتون رو پیدا کنم. چند تا دوست دیگه هم در بلاگفا داشتم هنوز دنبالشون میگردم شاید جای دیگه وبلاگ ساخته باشن. به هر حال خوشحالم که در این دنیای مجازی حضورتون ادامه داره.

سلام ساناز خانم
من هم از دیدن دوستان خوبی مثل شما خوشحالم
به امید همراهی شما...

تیام دوشنبه 18 خرداد 1394 ساعت 08:00

سلام اقا مهرداد خسته نباشید.....چقدر خوشحال شدم دوباره شمارو پیدا کردم...مدتیه وبلاگ خیلی از دوستامو نمیتونم بخونم...وچون خیلی سر در نمیاوردم ازنت ناراحت بودم خدارا شکر فعیلا شمارا پیدا کردم...تاانشالا نوبت بقیه دوستان مفقودیم،،!!!!!!!!

سلام تیام جان
من هم خوشحالم دوست خوبی مثل شما را مجددا پیدا کردم
خدا از باعث و بانی ان کسی که ما را مفقودو الاثر کرد نگذره!

جیرجیرک یکشنبه 17 خرداد 1394 ساعت 22:51

رویا یکشنبه 17 خرداد 1394 ساعت 12:55

ما نیز بسی از سفر خوشمان می اید .....هر چقدر دورتر و زیباتر بهتر
باشد که در یکی از همین روزها رستگار شویم
همیشه شاد باشید اخوی....
گفتم از دبی تشریف آوردین عربیتون تقویت شده بهتون بگم اخوی ...ببینید ما نیز دو کلاس سواد داریم

دبی یک شهر بین المللی است که 85% اتباع ان خارجی هستند و شاید برای شما جالب باشد که اصلا زبان عربی انجا رایج نیست فقط انگلیسی!
ممنون رویا خانم شما لطف دارید و خوشحالم که دوستان را مجددا اینجا می بینم

جیرجیرک شنبه 16 خرداد 1394 ساعت 23:25

آخه ی
چقدر اینجا خلوته
تعداد نظراتو که می بینم عصبانی میشم از بلاگفا

الهی این بلاگفا به زمین گرم بخوره!(ایکون به سینه کوفتن!)
البته فعلا که پنچره! و نفرین فایده ای نداره!

ننه صدرا شنبه 16 خرداد 1394 ساعت 13:05

به به .انشالله سفرهای بیشتر تجربیات جدیدتر
البته دبی و شارجه و کلا کشورهای عرب سلیقه من و دکتر نیست .ما بیشتر جاذبه های طبیعی بکر و تاریخی علاقمند هستیم و فکر نکنم هیچ وقت اون وری بریم. از اینجا دسترسی به شهرهای امارات و قطر خیلی راحته.

هر مسافرتی برای خودش حامل تجربیاتی است که ممکن است لزوما با یکدیگر مشابه نباشد ولی کلا مسافرت اموزنده و خوب است توصیه می کنم اگر دسترسی اسان به مسافرت خارجی حتی به همین کشورهای اطرافمان دارید امتحان کنید پشیمان نمی شوید البته در ادامه سفرنامه بیشتر توضیح خواهم داد....
در ضمن شما هم سفرنامه نویس خوبی هستید و من معمولا همه انها را می خوانم...

سهیلا جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 20:09 http://nanehadi.blogsky.com

یادش به خیر یه زمانی کیش هم مثل دوبی بود.از نظر نظم و زیبایی میگم نه برجاش.من دبی رو دوست نداشتم.احساس غربت و پوچی میکردم

همانطور که فرمودید کیش هم زیبایی های خودش را داره
ولی از بسیاری جهات اصلا با دبی قابل مقایسه نیست...

جیرجیرک جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 19:26

راستی یه سوال!!!
چرا ساعت نشر پست هاتون درست نیست؟

شاید به خاطر اینه که یکبار اپ کردم ولی بعد ترجیح دادم دوباره ویرایش کنم و قسمتهایی از انرا حذف کنم!

جیرجیرک جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 18:34

بسیار زیبا توصیف کردین جوری که همه رو براحتی تصور کردم
اگر امکانش بود که از برخی دیدنی ها هم عکس میذاشتین حرف نداشت البته به این معنا نیست که بدون عکس خوب نیستا
نوشته های شما همیشه جذاب و زیباست

متاسفانه عکس زیادی نگرفتم و البته شاید اشتباه بود بهتر بود که به غیر از عکسهای شخصی عکسهای دیگری هم می گرفتم
ممنون جیرجیرک!

مریمی جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 17:31

راستی من سوغتی میخام!
مثلا عکسایی که از مناظر اونجا احتمالا گرفتین!! گرفتین دیگه؟
میخام ببینم نگاهت از لنز دوربین چجوریه اقا مهرداد.

والا من خیلی اهل عکس نیستم! و ترجیح می دهم به مناظر خوب نگاه کنم تا عکس بگیرم!

ساکت جمعه 15 خرداد 1394 ساعت 16:19

سلام. این چند روز حسابی منتظر بقیه سفرنامه تون بودم... نمیگید افرادی که فعلاً بیکارن و حوصله خوندن کتاب ندارن بی ادامه سفرنامه شما چیکار میکنن؟
در مورد غذای ایرانی کاملاً با شما هم عقیده ام، در این حد که دوست ندارم غذاهای اصیل و قدیمی بخاطر سلیقه کسی طعمش عوض شه...
بهتره زودتر زبانتون رو تقویت کنید تا سفر بعدی حسرتش برای شما نمونه، البته به نظرم حتی دست و پا شکسته صحبت کردن با یه خارجی هم خوبه، حالا بعضی جاها رو آدم خوب متوجه نمیشه دیگه...خب نشه!!!
امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشید...
منتظر ادامه هستیم...

درود بر شما
البته دست و پاشکسته می تونم انگلیسی حرف بزنم ولی بعدا خواهم گفت که به درد نمیخوره!
در مورد غذای ایرانی هم درست می فرمایید هر چقدر اصیلتر باشه بهتره
ممنون ساکت عزیز! شما لطف دارید

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.